صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

اصول کارگردانی در سریال های ایرانی رعایت می شود؟/ کار کارگردان انتخاب است/ سینمای کارگردان محور یا بازیگر محور!

۱۴۰۱/۰۲/۱۶ - ۰۹:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۲۵۲۲۳
علیرضا نجف زاده در بخش اولیه گفت و گو با خبرگزاری برنا به مراحل شکل گیری فیلمنامه و انتخاب بازیگر رسید او در ادامه این گفت و گو با ما درباره سبک و سیاق کارگردانی و هدایت بازیگران و مسائل مرتبط با شکل گیری فضای داستان صحبت کرد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ عوامل سریال ماه مبارک شبکه یک به خبرگزاری برنا آمدند و از روند تولید این مجموعه صحبت کردند. بخش پایانی گفت و گوی علیرضا نجف زاده کارگردان سریال با نگاهی بر کارگردانی در سریال های تلویزیونی و شبکه نمایش خانگی در ذیل می آید.

یکی از عوامل موفقیت در تولید اکثر آثار نمایشی رسیدن به باور مخاطب است اتفاقی که معمولا عامل اقبال یا عدم اقبال بسیاری از آثار نمایشی در سال های اخیر بوده است اگر موافق باشید در بخش دوم گفت و گو به سراغ مباحث مرتبط با کارگردانی سریال «خوشنام» برویم!

بله کاملا درست است. زمانی پروژه ها را سوییچ می کردند و کارگردان قاب را می بست و بلافاصله اثر روی میز تدوین می رفت درواقع اثر هیچ کارگردانی ندارد من فکر می کنم که هر سکانس یا موقعیتی را که می گیریم یا در شرف این هستیم که بگیریم باید ببینیم هدف ما از این موقعیت یا سکانس در فیلمنامه چیست و بعداز آن،  اساس چیدمان را که به نوع قاب، زاویه دوربین، نورپردازی، گریم، لباس و.... بر می گردد در اختیار و خدمت آن قرار دهیم تا برآیند یک حس را از آن سکانس به مخاطب منتقل کنیم که همین باعث می شود کارگردانی معنا پیدا کند.

چند درصد از سریال ها اصول کارگردانی را رعایت می کنند؟!

درصد بسیار کمی اصول کارگردانی را در سریال ها رعایت می کنند. خدانکند که برای بازیگر، کارگردان، فیلمبردار و.... در هنر چنین امری عادی شود من به عنوان کسی که سال ها دستیار کارگردان افراد بزرگی چون سیروس مقدم بوده ام و این کارگردان بعد از سال ها کار هنوز مانند جوان25 ساله پلان می گیرد و انگیزه بالایی دارد نمی توانم بدون دغدغه سر صحنه بیایم و کارگردانی کنم چرا که با این دغدغه بزرگ شدم. راستش به عنوان کارگردان زمانی که می خواهم سکانسی را بگیرم شب قبل هزار مرتبه خواب آن سکانس را می بینم و انقدر درگیر هستم که سکانس را چگونه اجرا کنیم تا بهترین خروجی را بر اساس حس ما داشته باشد چون هنوز احساس می کنم هنوز جوان هستم و اول کارم است و امیدوارم بیست سال بعد هم با همین انرژی جلو بروم.

بازی های در چارچوب یکی از نقاط عطف سریال «خوشنام» محسوب می شود که مشخصا به مدیریت تو و حفظ چارچوب ها از سوی بازیگران بر می گردد. اگرچه هم در بازی های داخل خانه هم پارتنر های شهرام خارج از خانه شرایط درشت نمایی و حتی کمیک کردن بیش از حد برخی از موقعیت ها را دارد اما این اتفاق رخ نداده است و بازی ها یک دست و روان و البته متنوع از آب درآمده است در این باره صحبت کنید!

اجازه بده با یک مثال در خصوص این سوال صحبت کنم ! قرار بود سال ها پیش یک فیلم سینمایی بسازم و کمال تبریزی به عنوان مشاور کارگردان کنار من حضور داشته باشد . از او پرسیدم که چرا در فیلم «مارمولک» جای دوربین به چشم نمی آید و قصه تا این اندازه روان است او در جواب با یک نصیحت به من که کارگردان جوان بودم گفت: هرکجا که احساس کردی می خواهی جای دوربین خود را نشان دهی بدان که وا دادی و بهترین جای دوربین برای این فضای زندگی قصه جایی است که مشخص نشود دوربین کجا قرار دارد و همین باعث شد تا من از تجارب افرادی چون کمال تبریزی استفاده کنم. پارامتر های کارگردانی دقیق و درست از یک سری انتخاب درست نشأت می گیرد و  فکر می کنم 90 درصد و مهم ترین بخش کار کارگردان انتخاب است که مهم ترین آن ها عبارتند از  ؛

1. انتخاب متن

2 . انتخاب بازیگر

3 . انتخاب عواملی که در خدمت آن کار یا نقش باشند و....

اگر انتخاب ها بر اساس معیار ذهنی درست انجام شود کار به بهترین نحو ممکن پیش خواهد رفت درواقع وقتی می گویم برای انتخاب تک تک بازیگران جنگیده ام یعنی برای انتخاب هایی که کرده ام جنگیده ام.

قابل باور شدن بازی ها در سریال خوشنام  در چه مسیری رخ داد؟

توجه به ریزه کاری ها ، من خیلی وقت ها یک سکانس طولانی را به خاطر یک نگاه کم یا زیاد و حتی به خاطر لحن یا دیالوگ گویی به بازیگر کات داده ام و وقتی توضیحاتی در خصوص اشتباهات او می دادم توجیه می شد و حق را به من می داد و همین باعث شد تا تمام کاراکتر ها در سریال قابل باور باشند چراکه من این ذهنیت را داشتم که باید در بازی گرفتن از بازیگران سریالم سخت گیرانه عمل کنم و حتی در گروه واتساپ نیز اعلام کردم که من تا پلان آخر با همان انرژی روز اول کارگردانی می کنم چون قرار است این پلان برای مخاطبانی ثبت شود که روز به روز پیگیر آثار روز دنیا هستند البته نمی گویم که به فکر رقابت هستیم چراکه برای رقابت باید شرایط مهیا باشد اما خواه ناخواه رقابت ایجاد می شود. همین که سریال بتواند شخصیت هایی را معرفی کند که برای تماشاگر قابل باور باشد یک نقطه عطف است که می توانم بگویم در بسیاری از آثار تولید شده در شبکه نمایش خانگی این اتفاق رخ نداده است.

و معتقدی در سریال «خوشنام» این اتفاق برای باور تماشاگر رخ داده است !

بله. باور کن خیلی ها که به من می رسند می گویند فلان شخصیت شبیه خاله من است فلان کاراکتر شبیه عمه من است....

اصولا هومن حاجی عبداللهی را در نقش های کمدی دیدیم و خواهی نخواهی در جنس و نوع بازی او یک طنازی وجود دارد که این مسئله روی تماشاگر هم تاثیر خود را می گذارد چگونه بازی او و جایگاهش در قصه را مدیریت کردی تا هومن برای شهرام همه باور مخاطب را تغییر دهد؟ البته حاجی عبداللهی هم مشخصا در این مسیر تلاش بسیار کرده است!

من دستیار کارگردان فقید، امیر قوی دل بوده ام و او جزو کارگردان هایی بود که دوست داشت از همان صبح که بازیگرانش سر پروژه حاضر می شوند و در پشت صحنه حضور دارند بازیگری کنند و جالب است که بدانید در سریال تاریخ انقلاب هم همین گونه بود. اما من اعتقاد دارم که وقتی فضا را برای یک نقش و بازیگر به وجود بیاوری بازیگر کم کم شروع به زندگی با آن نقش می کند و وقتی این اتفاق بیفتد بازیگر آرام آرام درست از لحظه ای که سر صحنه حاضر می شود غرق در نقش می شود. تقریبا بیشتر کاراکتر ها جایگاه خود را حفظ کرده اند و باید بگویم که ماشال از همان ابتدا شخصیتی اعصاب خوردکن داشت و ناخودآگاه در خارج از نقش هم این خصوصیت را با خود همراه کرد و علاوه بر آن امیرغفارمنش هم نقش را بیرون سریال بازی می کرد و با آمادگی و تعریف کاملی از شخصیت معتاد به لحاظ فیزیک و میمیک جلوی دوربین می رفت. این سریال یک کام بک بسیار خوب برای سحر ولدبیگی با توجه به اینکه او سال ها در آثار طنز و فانتزی کار می کرد به حساب آمد. همین باعث می شود که بازیگر احساس کند که کارگردان اشراف کامل به چیزی که می خواهد دارد و به او اعتماد می کند.

به عنوان یک کارگردان به بازیگرانت چه امتیازی می دهی؟

همه ی بازیگران سریال «خوشنام» نمره خوبی گرفتند و واقعا تلاش خود را کردند.

این روز ها خیلی از سریال ها به لحاظ شرایط اقتصادی در وضعیت نرمالی نیستند قطعا سریال شما هم از این مسئله مستثنی نیست اگر در وضعیت مالی مناسبی بودید کدام بخش از سریال را تقویت می کردید؟ بازیگران؟ پروداکشن؟ و....

زمانی که درحال ساخت سریال ده قسمتی هستی و فرصت کافی نداری تا بازیگران را به مردم معرفی کنی تا آن ها بازیگران را باور کنند نیاز است تا سریع سراغ بازیگران مطرح و برند بروی اما زمانی که قرار است سریال سی قسمتی  بسازی اگر نتوانی با انتخاب هایت بیننده را با خود همراه کنی قطعا اگر در سریال از سوپراستار هم استفاده می کردی هم نمی توانستی مردم را پا به پای سریال بکشانی. اگر ما به لحاظ بودجه شرایط بهتری داشتیم 90 درصد بازیگران من همین افراد بودند منتهی در پروداکشن قطعا تفاوت ویژه ای داشتم و در امکانات از شرایط بهتری استفاده می کردم که بتوانم خروجی بهتری داشته باشم. در حقیقت باید بگویم به دلیل مسائل مالی نتوانستیم قسمت رج بزنیم و همین باعث می شود که نتوان یک سری از مواقع کاشت گذاشت تا بعدا برداشت کرد. یکی دیگر از مشکلات مالی که گریبانگیر ما شد این بود زمانی که در باشگاه سوارکاری برای سکانس گرفتن نیازمند اسب بودیم باید تیم تدارکات با مسئولین چانه می زد تا بتوانیم از آن ها استفاده کنیم و این مسائل اتفاقاتی است که مردم در جریان آن نیستند . اگر بخواهم به این جور موارد اشاره کنم باید بگویم که در برخی از سکانس ها خواستار این بودم تا با هلی شات تصویربرداری کنم چرا که چنین چیزی لازم بود اما به دلیل کمبود بودجه نشد. 

اگر این امکان برای تو فراهم شود که در شبکه نمایش خانگی کار  کنی و در آنجا مشکل مالی نداشته باشی بیشتر روی قصه و فیلمنامه خوب تمرکز می کنی یا اینکه کار را با بازیگران مطرح جلو می بری؟

اول از هر چیزی قصه و فیلمنامه برای من اهمیت دارد. بسیاری از سریال های خوب دنیا که ممکن است سوپراستار هم در آن سریال وجود نداشته باشد تنها روایت جذاب دارند. اگر به یاد داشته باشید زمانی که سریال «بوتیمار» درحال پخش بود دو سریال طنز همزمان با این سریال در نمایش خانگی درحال پخش بودند که یکی از آن ها قطع شد و به تکرار رسید و دیگری هم ناکام ماند درصورتی که اگر عدد و ریال بیاوریم دستمزد دو تن از بازیگران هر کدام از آن آثار به اندازه دستمزد کل بازیگران «بوتیمار» بود. درواقع سینمای ما در دهه های 60 و 70 کارگردان و نویسنده محور بود و سینما بسیار موفق بود اما درحال حاضر اینطور نیست و سرمایه گذار هزینه می کند و با آوردن چند تن از چهره ها کار را بدون اینکه کارگردان اثر چه کسی باشد جلو می برد و خروجی در آخر به آن چیزی تبدیل می شود که درحال حاضر می بینیم.

چه چیزی باعث شد که سکانس پایانی را در مشهد مقدس بگیری؟

رفتن به مشهد مقدس و اینکه در آنجا سکانس پایانی گرفته شود هم دلی بود و هم به فیلمنامه ربط داشت. از اولین سکانس در فکر این بودم تا این کار  با تمام اتفاقاتی که درش رخ داد و با وجود شهرام داستان سکانس پایانی را در مشهد ضبط کنیم چراکه شهرام قصه نیازمند یک مأمن بود تا در آنجا به آرامش برسد که این هم بستگی به بضاعت شهرام داستان ما دارد. من در ایران امن ترین جا و پناهگاه تمام مردم ایران زمین را مشهد می دانم امام رضا که ضامن آهو شد نمی تواند ضامن شهرام «خوشنام» شود ؟! و بسیار خواستار این بودم تا تمام کاراکتر ها را به مشهد ببرم اما به دلیل کمبود بودجه و امکانات این اتفاق میسر نشد.

انتهای پیام//

نظر شما