جهانگیر کوثری تهیهکننده و کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: اگر یک فیلم سینمایی به طور کامل روایتگر ماجرای یک ورزشکار یا یک رقابت ورزشی باشد یا به طور کل نگاهی به یک ورزش داشته باشد قطعاً در ژانر سینمای ورزشی قرار میگیرد. این ژانر قدمت زیادی در سینما دارد و در تاریخ سینما از اولین فیلمهای مستند فیلمبرداری از یک مسابقه بوکس بود که در 92 دقیقه ضبط شده بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت و پس از آن ضبط اینگونه مسابقات بیشتر شد.
کوثری خاطرنشان کرد: در درامهای ورزشی سینما علاوه بر دنبال کردن یک قصه ورزشی نشانههایی چون عشق، وطنپرستی و... نیز به اثر تزریق میشود که از جمله این آثار میتوان به فیلم «راکی» یا «مرثیهای برای یک سنگین وزن» اشاره کرد که هر دو اثر هم با محوریت ورزش بوکس ساخته شدهاند چرا که بوکس به دلیل جذابیت و خشونتی که در خود دارد به لحاظ سینمایی هم میتواند جذابیت داشته باشد.
وی افزود: با این حال سینمای ورزشی را در تاریخ سینما نمیتوان در جلب نظر مخاطب موفق دانست. پس از موفقیت فیلم «راکی» آثار ورزشی بسیاری با محوریت دیگر ورزشها مثل فوتبال ساخته شدند که معمولاً هیچ یک از این آثار نتوانستند مورد اقبال عمومی قرار بگیرند. حتی برخی فیلمها با تزریق مضامین سیاسی هم نتوانستند به موفقیت چندانی برسند و فیلم «بین دو نیمه» که اثری ورزشی و سیاسی است هم فیلم چندان موفقی نبود.
این تهیهکننده در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: به نظر من سینما و ورزش تفاوت بسیاری با هم دارند و ماهیت این دو پدیده در قالب یک اثر داستانی با هم در تضاد هستند. مردم قصهای که پیشتر آن را شنیدهاند و میدانند که چه اتفاقاتی در آن رخ میدهد را دوست ندارند و ورزش به صورت زنده برایشان جذاب است و به همین دلیل سینمای ورزشی در تاریخ سینما نتوانسته چندان موفقیتی در گیشه داشته باشد. این وضعیت در سینمای ما هم وجود دارد و ما فیلمهایی از کارگردانان موفقی داریم که نتوانستهاند آثار چندان موفقی در ژانر ورزشی خلق کنند و از نمونه آنها میتوان به فیلم «عمو فوتبالی»، «ببر مازندران» یا «جهان پهلوان تختی» اشاره کرد.
تهیهکننده فیلم سینمایی «فراری» تأکید کرد: در تاریخ سینما آثار ورزشی اندکی چون «راکی» را میتوان نام برد که توانستهاند موفق باشند. در سینمای مستند هم به همین صورت است، چند سال پیش امیر کاستاریکا فیلم «مارادونا» را ساخت که اثری خوش ساخت و با کیفیت بود اما آن هم چندان مورد توجه قرار نگرفت. لنی ریفنشتال یکی از بهترین مستندسازهای تاریخ سینما فیلم مستند «المپیا» را با محوریت بازیهای المپیک تابستانی ۱۹۳۶ برلین ساخت که آن هم در نهایت به عنوان یک فیلم تبلیغاتی از دستگاه نازی شناخته میشود و جنبه ورزشی آن چندان مورد توجه قرار نگرفت.
کوثری درباره سینمای ورزشی در ایران و پر رنگ بودن نگاه اجتماعی و سیاسی در این آثار گفت: معمولاً اگر فیلمساز ورزش را بهانهای برای دنبال کردن مضمونی اجتماعی یا سیاسی قرار دهد اثر جذابتری ساخته میشود. این آثار را هم میتوان ورزشی دانست اما شاید رویکرد اجتماعی و سیاسی در آنها پر رنگتر باشد.
این تهیهکننده در پاسخ به این پرسش که آیا سینمای ورزشی میتواند برای جامعه و جوانان الگوسازی کند یا خیر، گفت: اگر قهرمان قصه به درستی پرداخته شده باشد و قصه خوبی روایت شود قطعاً الگوسازی اتفاق میافتد اما چنین آثاری هم در تاریخ سینما بسیار اندک هستند. در سینمای مستند شاید این کار بهتر صورت بگیرد، سالها پیش با ساخت مستند «پهلوان نه قهرمان» همین الگوسازی را مدنظر داشتم و فکر میکنم تجربه موفقی هم بود.
وی در پایان درباره جشنواره فیلمهای ورزشی در ایران گفت: جشنواره فیلمهای ورزشی کشور ما در واقع تابع جشنواره فیلمهای ورزشی میلان است. این جشنواره بینالمللی که ما هم یک شاخه از آن هستیم هر سال با تعداد زیادی از فیلمهای ورزشی برگزار میشود اما من فکر میکنم در سینمای داستانی ما آثار چندانی در این ژانر وجود ندارد و ما در سینمای مستند بسیار غنیتر و قویتر هستیم و حرفهای بیشتری برای گفتن داریم.
انتهای پیام //