صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

داستان گام های استوار و فریاد سم فروشان/کوهنوردی به نام مس کرمان که پرچم فتح را در قلب صعود فرو کرد

۱۴۰۱/۰۳/۱۰ - ۱۸:۱۶:۰۴
کد خبر: ۱۳۳۵۰۴۲
مثل رسیدن یک کوهنورد به قله. شاید فقط عکس زدن پرچم برروی قله باشد که در نظر مخاطبان دیده شود ولی خیلی‌ها کمتر بدانند که این کوهنورد برروی دامنه ها چه کشید. لب پرتگاه‌ها چه خطرها دید و در برابر باد و طوفان مسیر چه چیزها شنید. مسیر کوهستان حتی سکوتش ترسناک است چه رسد به اینکه در پی فتح کوهستانی باشی که گرگ‌ها هر روز برایت با زوزه استقبال کنند.

و این دقیقا ترسیم همان مسیری است که مس را بر قله صعود به لیگ برتر نشاند...مسیر مسی که امسال برای صعود بار اضافه برنداشت، تن خود را چالاک کرد، تجهیزاتش را عاقلانه انتخاب کرد و البته راهش را درست از روی نقشه به خوبی پیدا نمود.

مس کرمان با کوله پشتی نارنجی رنگ خود در طول این مسیر رنج دوران دید و خطرها کشید....آن ها زمانی برای رسیدن به موفقیت خطر را به جان خریدند که در همان گام اول هرآنچه که خون آن ها را سمی می کرد از کوله خود خارج کردند...و درست همینجا بود که سم فروشان برای زمین زدنش دست ها را به دست یکدیگر دادند.

اگر هر گام موفق مس کرمان همراه با صدای جیغ و فریاد وحشتناک از حواشی و اطراف می شد، اگر یک قدم درست دیگر مس به سمت قله با بهتان و تهمت و مسائل دیگری از این دست چاشنی می گرفت فقط به واسطه همین غم سم فروشان پای کوه بود که از رسیدن این کوهنورد به قله واهمه داشتند.

طبیعی بود که گام های اول هنوز قدرت چندان نداشته باشد و پای این کوهنورد قصه ما هنوز قوه لازم و حرکت قوی خود را پیدا نکرده باشد و آن موقع بود که بشکن این سم فروشان بالا بود و هر لحظه برای سقوطش چشم های خود را بیشتر برق می انداختند.

اما وقتی با اعتماد همه کسانی که به درستی این مسیر و گام ها اعتقاد داشتند، راه به جریان مد انتظار خود افتاد آن زمان انداختن سنگ ها و فریادهای حال بهم زن بیشتر بلند شد.. فریادهایی که فقط برای تند کردن ضربان قلب و کم کردن اکسیژن در این مسیر رو به بالا سر داده می شد.

اما مس قصه ما در مسیر این فصل گام ها را دقیق و منظم تنظیم کرده بود... جایی که لازم بود با فریادهای بلند این فریادهای پست و ادامه دار را ساکت می کرد و در جای دیگر که لازم بود با نشنیدن و بی توجهی آن ها را بی صدا می کرد اما جواب اصلی در همان مسیر داده می شد جایی که گام ها دقیق و منظم پشت سر گذاشته می شد.

تمام اجزای این تن مسی در این فصل هماهنگ عمل می کردند... مغز به خوبی فرمان می داد، چشم هوشیارانه رصد می کرد، پا قدرتش را برای گام زدن دچار چالش نمی کرد، دست در سربالایی ها تکیه گاهای مطمئن را می گرفت و تمام اجزای این تن سلسله مراتب کار خود را درست انجام دادند و همین بود که سختی کار را برای آن هایی که خبر این صعود را لحظه به لحظه دنبال می کردند خوشایند و ساده جلوه می کرد.

در گام های آخر بیشترین ضربات بر تن این مس وارد شد... کار به مشت و لگدهای فیزیکی کشید و سم فروشان دستور پرتاب سنگ و ناسزاهای بی وجودانه را علنا صادر کردند اما حرکت این مس در مسیر خودش بود و دیگر محال بود از گام های دقیق خود دست بکشد...

و حالا با وجود همه این سختی ها و این فریادهای از حاشیه و سنگ اندازی های دشمنانه مس کرمان پرچم فتح خود را در قلب صعود فرو می کند. مس فاتحانه این قله را که مقدمه فتح قله های بعدی است پرچم می زند و حالا بعد از چند روز استراحت این بار با تجهیزاتی بیشتر و البته گام هایی قوی تر آماده فتح قله بلند بعدی می شود و طبیعی است که داستان فریادهای سم فروشان و گام های استوار در ورژنی جدید آغاز شود اما همه اجزای تن این مس و همه همراهان صادقش چشم دوباره به گام های استوارش دارند که همانند راهی که طی شد بازهم با قدرت تمام برداشته شود.

انتهای پیام

نظر شما