صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

سندرم بچه وسط چیست؟

۱۴۰۱/۰۴/۳۱ - ۲۲:۵۹:۵۹
کد خبر: ۱۳۵۳۸۵۵
حتما از خود می پرسید که آیا سندرم کودک میانی واقعی است یا خیر؟ آیا این یک مسئله واقعی است یا فقط یکی دیگر از شرایط ساخته شده برای هزاره ها؟ اگر خودتان فرزند وسطی هستید یا والدین فرزند وسطی هستید، لطفاً ادامه مطلب را بخوانید!

به گزارش خبرنگار گروه علم و فناوری خبرگزاری برنا، حتما از خود می پرسید که آیا سندرم کودک میانی واقعیت دارد یا خیر؟ آیا این یک مسئله واقعی است یا فقط با یک افسانۀ قدیمی روبرو هستیم که سینه به سینه امروز به ما رسیده است؟ اگر خودتان فرزند وسطی هستید یا والدین فرزند شما دارید که فرزند میانی خانوادۀ خود هستند، این مطلب را بخوانید.

کودک وسط چیست؟

فرزند وسط کسی است که بین دو یا چند خواهر و برادر متولد می شود. همانطور که به زودی متوجه خواهید شد، متولد شدن در وسط کار به این سادگی نیست. فرزند وسط برخلاف بزرگ‌ترین یا کوچک‌ترین فرزند، چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. کودکان وسطی نیز معمولاً در خانواده های خود طرد شده در نظر گرفته می‌شوند و اغلب دچار بیماری به نام سندرم فرزند وسط هستند.

سندرم کودک میانی چیست؟

سندرم فرزند وسط وضعیتی است که در آن کودکان میانی خانواده دچار نوعی از احساس پوچی، بی کفایتی و حسادت است همچنین گاهی این فرزندان عزت نفس پایین و درون گرایی افراطی دارند که برخی اوقات حتی منجر به رفتارهای روان پریشی می‌شود.

برخی معتقدند که افراد معمولاً به فرزند وسط برخلاف فرزند بزرگ و کوچکتر توجه چندانی نمی شود. آن‌ها باید مایل بیشتری را طی کنند تا بخشی از آن را بدست آورند. بچه‌های وسط معمولاً موفق هستند، زیرا به جوایزی نیاز دارند تا توسط والدینشان به رسمیت شناخته شوند. متأسفانه، این نیز برعکس است، آنها می‌توانند بسیار دردسرساز و مصمم باشند که مورد توجه قرار گیرند، حتی اگر به معنای سرزنش یا تنبیه باشد. از آنجایی که آنها فاقد حمایت عاطفی و راهنمایی والدین خود هستند، همیشه احساس عزت نفس پایینی خواهند داشت. این احساس پوچی و تنهایی باعث می‌شود که آن‌ها رفتار چندان دوستانه‌ای ندارند و حتی شاید برای افراد دیگر عجیب باشد به احتمال زیاد، این احساسات منفی آنها را از دنبال کردن آنچه می خواهند باز می دارد.

فرزندان میانی ویژگی‌هایی دیگری نیز دارند از جمله این که معمولاً احساس ناامنی و حسادت در آن‌ها زیاد است. وقتی در محیطی بزرگ می‌شوند که باید برای جلب توجه رقابت کنند، طبیعی است که احساس ناامنی و حسادت نسبت به دیگران داشته باشند. با دیدن اینکه دیگران به راحتی توجه را جلب می کنند در حالی که به تلاش خود برای جلب توجه ادامه می دهند، این احساسات نارضایتی نسبت به دیگران همچنان ایجاد می‌شود. همه این احساسات سرکوب شده از مورد دوست نداشتن، ناخواسته بودن یا حتی منفور بودن می تواند باعث ایجاد یک مورد شدید سندرم فرزند وسط شود که در آن رفتارهای روان پریشی نشان می دهد.

علل احتمالی سندرم کودک میانی

پس از بحث در مورد ویژگی های مشترک افراد مبتلا به سندرم فرزند میانی، می توان به دو علت اصلی، بحران هویت و عدم حمایت عاطفی پی برد. بحران هویت برای همه ما بسیار رایج است،  این چیزی است که همه ما در مقطعی از زندگی خود آن را تجربه می کنیم. اینکه بخواهیم با دیگران متفاوت باشیم بسیار طبیعی است و ما نمی توانیم کار زیادی در مورد آن انجام دهیم. دلیل دیگر عدم حمایت است. از آنجایی که بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین مورد علاقه‌های رایج هستند، در برخی خانواده‌ها فرزند وسط هیچ حمایت یا توجهی از سوی خانواده ندارد. این احساس دوست نداشتن باعث می شود آن‌ها اعتماد به نفس کمتری داشته باشند و نسبت به دیگران حسادت کنند، که اغلب منجر به مشکلات بیشتری مانند سوء مصرف مواد می شود.

آیا راه حلی وجود دارد؟

برخی می گویند که فرزندان وسطی باید محبت و توجهی را داشته باشند که در جوانی دچار مشکل نشوند اما من معتقدم که این فقط آن‌ها را بیشتر به تایید والدین خود وابسته می‌کند. همچنین مواردی وجود دارد که کودکان وسطی تمایل دارند در سنین پایین از خانواده خود جدا شوند تا خانواده‌ای مستقل تشکیل دهند. در حالی که داشتن یک خانواده جدید به معنای بدست آوردن فرصتی دیگر است، من فکر نمی کنم این بهترین راه حل باشد؛ چرا که فرار از گذشته واقعاً هیچ مشکل دوران کودکی را حل نمی کند و این مسائل ممکن است تا آخر عمر آنها را آزار دهد. علت اصلی سندرم فرزند وسط عدم حمایت عاطفی است که مسئولیت آن بر عهده والدین است. بنابراین منطقاً باید بگویم که والدین خوب و مسئولانه راه حل واقعی و آشکار سندرم فرزند وسط است.

انتهای پیام/

خبرنگار:زهرا وجدانی

 

منبع: middlechildpersonality

نظر شما
نظرات
ناشناس
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۱
مخالفم...من بچه وسط ام.‌.خیلی باهدف وبا اعتماد بنفس قوی..هیچ حسادتی ندارم یه زن کاملا قوی
M
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۱
من فرزند وسط هستم و کاملا درست گفتید و من سو مصرف دارم و هنوز هم با این احساسات درگیرم ولی راهی پیدا نمیکنم از همسر م هم جدا شدم وفکر انتقام هستم
علیرضا
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۱
باسلام و احترام اتفاقاطبق تحقیقات ایموتراپی وروان شناسی بیشترین آسیب خانواده بچه اول و آخر را اشاره می گیرد بچه اول ازخودگذشتگی زیادو بچه آخر وابستگی زیاد به والدینن ر اتجربه می کندخانواده‌۳فرزندی بهترین صورت برای فرزندپروری صحیح است که هم بچه اول کمی ازخودگذشتگی وهم بچه آخر وابستگی کمتری را تجربه کند
آرمین بوالحسنی
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۱
سلام. شاید عجیب باشه اما این دیده نشدن وجود داره اما انقدر اهمیت نداره. عدم توجه بعضی از وقت ها سبب ورود زودتر به جامعه است و اگر کمی هشیار باشیم بعضی از اعمال زشت رو خط قرمز قرار دهیم و کمتر آسیب خواهیم دید ولی حضور زود هنگام در جامعه همیشه بد نیست و سبب پختگی هم می شود البته اگر آسیب ها کنترل شود. .شاید خیلی هم بد نباشد. اما احساس نا امنی تا ابد با آدم همراه است. حسادت خیلی به جذات برمی گرده و در بعضی ها کم رنگ تر و در بعضی پر رنگ تره.
مشکل اصلی وقتی که دروان نوجوانی و هیجان های دروان نوجوانی به اتمام می رسه. و متوجه می شی که برای دیده شدن در یک جامعه کوچک ، کلی فرصت و زمان رشد رو از دست دادی. و گاهی در رقابتی بودی که از اساس پوچ و بی مقصد مفید بوده است. متاسفانه در بیشتر خانواده ها به خاطر عدم پختگی والدین ، فرزندان در ریل خودشون قرار نمی گیرند. و در بیشتر موارد رشد اون ها در مسیری که باید می رفتند خیلی کم و حدود می شود. در فرزندان وسط این مسئله بیشتر رویت می گردد.
ناشناس
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۱
فرزند وسط هستم
رانده شده
ناشناس
|
|
۲۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۳۱
چرت و پرت نگو ، ما وسط بودیم اما اسد بودیم همه رو تابوندیم به هم