به گزارش خبرگزاری برنا، میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ رهبری کمونیستها را بر عهده داشت. او بهعنوان معمار فروپاشی شوروی و ازمیانرفتن کمونیسم در اروپای شرقی معرفی میشود.
شوروی زمان گورباچف، با تناقضهای زیادی ازجمله تقابل اقتصاد مارکسیستی با بازار آزاد روبهرو بوده است. در تقابل با پیروزیهای سرمایهداری بازار آزاد در آمریکا و دیگر کشورها، شوروی در آن زمان همچنان بر این نظریه اصرار داشته که بازار آزاد باعث بروز مشکل و مصیبت میشود. سردمداران شوروی بر این عقیده مارکسیستی پافشاری میکردند که رقابت در بازار آزاد، باعث اتلاف و مازاد تولید میشود.
اجرای سیاستهای گلاسنوست و پرسترویکا در سالهای حکومت گورباچف، بین مردم شوروی جو خوشبینانهای به وجود آورد و مردم کمکم به فکر شکلگیری جامعه آزاد افتادند. در نتیجه کنترل جریان آزاد اطلاعات توسط حکومت مرکزی شوروی محال شد و کسب استقلال بین اقمار شوروی فوریت عملی پیدا کرد.
در این میان، یک ضربه کشنده دیگر هم به پیکر شوروی وارد شد و آن، فاششدن ماجرای چرنوبیل بود؛ یعنی زمانی که کنترل جریان آزاد اطلاعات از دست حکومت شوروی خارج شده بود، مشخص شد یک ماه پیشتر ماجرای نیروگاه چرنوبیل در مرز اوکراین رخ داده و کمونیستها سعی در پنهانکاری عواقب این فاجعه انسانی داشتهاند.
فرایند اضمحلال و فروپاشی کمونیسم در شلوغیهای کشورهای تحت سلطه شوروی هم که دیگر مثل سابق کنترل و سرکوب نمیشدند، خود را نشان داد. سال ۱۹۸۸ که کمونیسم دولتی شوروی و اقمارش نفسهای آخر خود را میکشید، بسیاری از مردم آلمان شرقی از این بخش آلمان فرار کرده و از کشور خارج شدند.
سال ۱۹۸۹ هم مجارستان و لهستان موفق به برگزاری انتخابات آزاد شدند. بین این هیاهو و تلاشهای استقلال در کشورهای اروپای شرقی، ارتش شوروی حرکتی انجام داد که این حرکت هم مانند سیاستهای آزادیبخش گورباچف دیر بود و در زمان مناسب انجام نشد.
حرکت مورد اشاره، تجاوز به لیتوانی بود که اوایل ۱۹۹۱ انجام شد و به قول جان آر. ماتیوز «بهعلت تأخیر در انجام، بیاثر بود». پیوستن دوباره آلمانهای شرقی و غربی هم در سال ۱۹۹۱ انجام شد و پیشتر در نوامبر ۱۹۸۹ بود که دیوار برلین فرو ریخته بود.
در ادامه روند فروپاشی، یک نکته تاریخی جالب وجود دارد و آن، اینکه ۳۰ می ۱۹۹۰ بوریس یلتسین، رئیسجمهور روسیه شد. باید توجه داشت که یلتسین رئیسجمهور روسیه شد نه شوروی! گورباچف هم در ادامه همین تحولات (درحالیکه هنوز نام رهبر شوروی را یدک میکشید)، در جولای سال ۱۹۹۱ تلاش ناکام دیگری برای جلوگیری از فروپاشی داشت؛ به این ترتیب که طرحی پیشنهاد داد که طبق آن، اقتصاد بازار توسعه پیدا کند، مذهب آزاد شود و گروههای جدید مذهبی نیز تشکیل شوند.
بهعلاوه قدرت انحصاری حزب کمونیست هم پایان پیدا کند. درمورد قدم پایانی نیز باید به تاریخ ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱ اشاره کرد که تمام جمهوریهای اقماری شوروی (به جز گرجستان) بیانیهای منتشر کرده و در آن اعلام کردند «اتحاد شوروی دیگر وجود ندارد». به این ترتیب مرگ رسمی حکومت مرکزی کمونیستی شوروی رقم خورد.
اما فروپاشی شوروی، از زاویهای دیگر که مربوط به گورباچف و رهبری حزب کمونیست میشود، اینگونه خلاصه میشود: جولای ۱۹۹۱، گورباچف و جورج بوش پدر، پیمان کاهش سلاحهای استراتژیک (استارت) را امضا کردند. سپس گورباچف در کودتایی نافرجام در ماه آگوست، در خانه ییلاقیاش بازداشت شد؛ در ماه دسامبر از سمت ریاستجمهوری استعفا داد و اتحاد جماهیر شوروی رسما فروپاشید.
انتهای پیام/