صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

معاون تنظیم بازار ساترا در گفتگو با برنا؛

برخورد سلبی صرفا غیر فرهنگی با امر فرهنگی در نهایت به ضد فرهنگ مبدل می‌شود

۱۴۰۱/۰۶/۲۶ - ۲۳:۲۱:۰۰
کد خبر: ۱۳۷۶۳۲۳
همکاری بخش خصوصی با تنظیم گر می تواند به گونه ای باشد که بخش خصوصی واقعا احساس رضایت و خلق منفعت از این همکاری داشته باشد. می شود شرایط را به گونه ای تنظیم کرد که این رابطه باعث رشد متقابل شود

خبرگزاری برنا- علی پژوهش؛ شاید عده‌ای از تنظیم‌گری فقط محدویت یا مسدودسازی را درک کنند اما واقعیت این است که دنیای امروز ترجمه متفاوتی از این واژه دارد و برای اجرایش هم فقط به ابزارهای سلبی متکی نیست، بسیاری از ابزارهای نوین حوزه تنظیم‌گری جنبه ایجابی دارند، بیمه محتوا، معافیات‌های بیمه‌ای، مالیاتی، تبلیغات رایگان و ارزان قیمت از جمله روش‌های در دسترس برای رگلاتوری هستند.

اتفاق رخ داده برای مهسا امینی بار دیگر این سوال را در شبکه های اجتماعی و برای افکار عمومی مطرح کرد که آیا میتوان در حوزه های فرهنگی صرفا از ابزارهای سلبی استفاده کرد.

البته پر واضح است که رگلاتوری سلبی در مسائل فرهنگی مسئله مردودی نیست و در همه کشورهای جهان هم مورد اسنفاده قرار می‌گیرد، صرفا مسائلی که سلب می‌شود متناسب با فرهنگ تعیین می‌گردد، نکته‌ای حائز اهیت مسئولیت پذیری نهادهای فرهنگی و دخیل در امور فرهنگی اجتماعی در انجام وظایفشان و عدم انتقال تمام بار مسئولیت به لایه آخر رگلاتوری یعنی دستگاه قضا و ضابطین است اگر بنا داریم که یک مسئله فرهنگی را تنظیم کنیم، رسانه ما باید تبلیغات متناسبی را طرح‌ریزی کند، آموزش و پرورش و‌ آموزش عالی در کلاس‌های درس دانش‌آموز و‌ دانشجو را اقناع کنند و خلاصه هر تعداد دستگاه دخیل وظایف خود را دقیق انجام دهند تا لایه آخر بار سبک‌تری را به دوش بکشد و البته پاسخگویی عملکرد چندین دستگاه از یک نهاد مطالبه نشود، هرچند مجال بسط این بحث در این لحظه نمی‌گنجد و انشالله در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

یکی از این حوزه های مهم فرهنگی پلتفرم های تولید محتوای حرفه ای هستند که تنظیم گری آنها برعهده ساترا است. شاید عده‌ای از تنظیم‌گری فقط محدویت یا مسدودسازی را درک کنند اما واقعیت این است که دنیای امروز ترجمه متفاوتی از این واژه دارد و برای اجرایش هم فقط به ابزارهای سلبی متکی نیست، بسیاری از ابزارهای نوین حوزه تنظیم‌گری جنبه ایجابی دارند. ایجاد معافیات‌های مالیاتی و ایجاد تسهیلات در حوزه بیمه از جمله روش‌های مترقی برای رگلاتوری هستند.

به همین منظور سراغ  محمد حسن خلعتبری  معاون تنظیم بازار و توسعه کسب و کار ساترا رفتیم تا ببینیم رویکرد این معاونت در دوره جدید چیست همچنین تقسیم وظایف بین ساترا و ارشاد را در این گفتگو مورد بررسی قرار دادیم.

نظر شما درباره تنظیم گری فرهنگی و مطلب ورودی که عرض کردم چیست؟

شما به خبر پر مباحثه این روزهای اجتماع اشاره کردید. به نظرم مهم ترین نکته در تنظیم گری فرهنگی نگاه غیرسطحی به مسئله های جامعه است. عمیق نگاه نکردن مسئولین به جامعه و جریان های درون آن مشکل جدی این روزها است. به نظر میرسد بخشی از حاکمیت "بایدها و نبایدهایی" را بدون توجه به "هست ها" پیگیری میکند. نوع مواجهه ای که اصل و اساس "بایدها و نبایدها" و هنجارهای فرهنگی را زیر سوال میبرد. اگر قرار بود طرحی نوشت که با آن فرهنگ عفاف را زیر سوال برد بهتر از این نمیشد عمل کرد. ریشه این اقدامات نگاه کاریکاتوری و سطحی به فرهنگ و مردم است. قشری نگری و ماندن در سطح مسائل زمانی که با قاطعیت همراه می شود باعث خلق صحنه های تاسف بار اینچنینی میشود. تنظیم گری فرهنگی ابزار فرهنگی میخواهد. مواجهه غیر فرهنگی با امر فرهنگی در نهایت ریشه آن فرهنگ در جامعه را می خشکاند.

با توجه به اینکه به تازگی عهده دار معاونت تنظیم بازار و توسعه کسب و کار ساترا شده اید، رویکرد این معاونت در دوره جدید چیست؟

فعالیت در زیست بوم های فرهنگی کشور دارای مشکلات پیچیده و چند وجهی است. خبر خوب من به شما این است که قرار نیست معاونت تنظیم بازار ساترا جزئی از این مشکلات باشد. در کنار بخش هایی از ساترا که ارتقای محتوای سالم را با ابزارهای نظارتی دنبال میکنند، رویکرد معاونت تنظیم بازار در دوره جدید، طراحی وتوسعه ابزارهای ایجابی، تعامل مؤثر با فعالین صنعت و ترجمه دغدغه های آنها برای حاکمیت است. ساترا زمانی می تواند به تنظیم بازار بپردازد که در کنار ابزارهای نظارتی دارای ابزارهای متنوع ایجابی مثل «بیمه» و «مالیات» شود. همکاری بخش خصوصی با تنظیم گر می تواند به گونه ای باشد که بخش خصوصی واقعا احساس رضایت و خلق منفعت از این همکاری داشته باشد. می شود شرایط را به گونه ای تنظیم کرد که این رابطه باعث رشد متقابل شود. «ارائه محتوا به پلتفرم ها» و «انجام تبلیغات در شبکه های تلویزیونی» بخشی از حمایت های کوتاه مدت و «ارائه خدمات در حوزه بیمه و مالیات» بخشی از حمایت های بلند مدت ساترا برای فعالین این صنعت خواهد بود. در کنار آن به علاقمندان برای ایجاد کسب و کار مرتبط با صنعت رسانه مشاوره می دهیم. نکته ای که برایمان مهم است این است که به سمت کارهای نمایشی کم اثر نرویم. حمایت از فعالین صنعت رسانه نباید نمایشی و صوری باشد. ما به دنبال «حمایت های مؤثر» هستیم و برای طراحی این حمایت ها به همفکری با فعالین محترم صنعت رسانه نیازمندیم. قرار نیست از بیرون و بدون درک شرایط فعالیتشان برای آنها نسخه ای تجویز کنیم. باید درباره دغدغه های مشترک با فعالین رسانه سخن گفت.

نسبت حاکمیت و بخش خصوصی در هندسه فعلی صنعت رسانه کشور را چطور ارزیابی می کنید؟

برای معماری و پایه گذاری صداوسیمای نوین، نیاز به نگاهی نو در فضای مجازی داریم. «حاکمیت بالغ نیاز به صنعت بالغ و صنعت بالغ نیاز به حاکمیت بالغ دارد». برای هدایت و راهبری هم افزا باید به ایده پردازی های نو درباره زیست بوم های محتوای حرفه ای، مردمی، خبری، آموزشی و... برسیم. چالش های پیش روی کشور در حوزه فرهنگ، راهبردی و کلان است و پاسخ به آنها هم باید کلان، فرادستگاهی و حتی فرادولتی باشد. پاسخی مناسب است که بخش خصوصی هم بخشی از آن باشد. در عین حال چالش های بخش خصوصی در یک نگاه چالش های حاکمیت هم هست. حاکمیت زمانی می تواند به حل و فصل این چالش ها بپردازد که دغدغه های خود را با نگاهی باز و بالغانه و بدون لکنت برای بخش خصوصی ترجمه نماید. بخش خصوصی در چارچوب حاکمیت و فرآیندهای اصولی میتواند چالش های خود را به صورت بلند مدت مرتفع نماید. فعال بخش خصوصی که با وجود همه مشکلات، چارچوب ها را رعایت می کند، می جنگد و نهضت ملی تولید محتوا ایجاد و محتوای فاخر ارائه می کند در حقیقت یک مقام ملی و درجه دار حوزه فرهنگ است.

تحقق صنعت رسانه پیشرفته و بالغ در کشور که چارچوب ها و قواعد را میشناسد به نفع حاکمیت و امنیت پایدار است. برای داشتن یک صنعت رسانه پایدار بخشی از حاکمیت باید نسبت به فعالین صنعت پاسخگو و مسئولیت پذیر باشد و در این میان فعالین صنعت رسانه هم باید صنف قدرتمند و یا نمایندگانی داشته باشند که بتوانند میان انتظارات حاکمیت از فعالین رسانه و توسعه بازار توازن و تعادل ایجاد نمایند. البته این کار بسیار دشوار و پیچیده است. اگر قرار است صنعت رسانه در کشور قدرتمند شود ضمن به رسمیت شناختن بخش خصوصی و عمومی توسط حاکمیت، بخش خصوصی باید در تعامل با حاکمیت به یک چارچوب متوازن برسد. بخش خصوص برای آنکه بتواند بازار خود را در بلند مدت توسعه دهد لازم است نسبت به رعایت چارچوب های فرهنگی و قانونی کشور مسئولیت پذیر باشد.

مدتی قبل، وزیر ارشاد در مصاحبه‌ای گفتند که پیشنهادشان برای نمایش خانگی تأیید شده است؟ مشخصا در رابطه با این موضوع شفاف سازی می‌کنید، تقسیم‌کار انجام شد که توسط مراجع فرادستگاهی ابلاغ شد چه جزئیاتی دارد؟

اگر اینطور باشد و پیشنهاد ایشان تأیید شده باشد ما از ایشان  برای این ابتکارشان تشکر می کنیم.  در عین حال مهم تر از اینکه کدام نهاد متولی باشد این است که چه تصمیمی درست تر، دقیق تر و کارشناسی تر است و کدام نهاد واقعا می تواند بهتر از پس این حوزه برآید. قبول دارم که فعالین صنعت باید بدانند و ان شاالله جمع بندی پس از کسب اجازه از مراجع ذیصلاح رسانه ای خواهد شد. در عین حال در پاسخ شما باید بگویم رسانه یک واژه کلی است که ابعاد متعددی دارد. باید حوزه های مختلف صنعت رسانه در کشور تعریف شود.با توجه به درهم آمیختگی حوزه ها و ظهور پدیده هایی مثل سوپر اپ ها در صنعت رسانه دیگر ما لزوماً در یک پدیده یا خدمت رسانه ای اساساً یک تنظیم گر واحد نمی توانیم داشته باشیم به صورت کلی درباره تقسیم وظایف ما تابع قوانین کشور هستیم. بر اساس اصل 44 قانون اساسی، نظریه تفسیری شورای نگهبان و دستور مقام معظم رهبری صداوسیما مرجع صدور مجوز و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر است. قاعدتاً این صدور مجوز و نظارت در حوزه هایی مثل تولید و انتشار محتوا موضوعیت دارد. محتوا هم اعم از محتوای حرفه ای، تبلیغاتی و ...در حوزه صوت و تصویر فراگیر است. طبیعتاً از نظر سلسله مراتب قوانین، هیچ نهادی نمی تواند قانونی بر خلاف قانون اساسی تدوین و ابلاغ نماید اگر تقسیم وظایف این حوزه نیز در مجموعه های بالادستی بین دستگاه ها انجام شده باشد، دستگاه ها در جریان آن هستند. ما نیز تابع این تقسیم کار هستیم. زمانی که تفاهم همکاری وجود دارد علتی برای دعواهای رسانه ای باقی نمی ماند و دستگاه ها به خصوص در حوزه فرهنگی باید همگرا عمل کنند. 

تصمیم نهادهای بالادستی فصل الخطاب است و قاعدتاً در چارچوب منطقی، کارشناسی شده و نظریات تخصصی صورت پذیرفته است. از منظر منطقی و تخصصی رسانه ها عموماً در همه جای دنیا بلندگوی افکار عمومی برای نقد، تحلیل و بررسی سیاست های دولت ها هستند. سؤال محوری این است که آیا تنظیم گر صنعت رسانه (رسانه ای که قرار است بلندگوی افکار عمومی باشد) می تواند خود جزئی از دولت باشد. با توجه به مناسبات حاکم، دغدغه های متکثر دولت ها، ضمن اینکه صداوسیما در سیاست های اصولی همگرا عمل می کند و در کنار مردم و حامی دولت محترم بوده و هست، رئیس رسانه ملی برای رفع موانع فعالین صنعت و ارتقای استانداردهای محتوایی به صورت نسبی امکان های قابل توجهی در اختیار دارد. در این میان نقش ساترا ترجمه دغدغه های بخش خصوصی برای حاکمیت و بالعکس است. ساترا با اتخاذ رویکردهای اصولی و تعریف نسبت منطقی با صداوسیما می تواند پاسخ ساختاری عالمانه برای حل مسئله رسانه خصوصی در ایران باشد.

وزیر محترم ارشاد گفته اند که تفاهم انجام شده و اخیراً و قاعدتا بعد از تفاهم، ساترا برای چند سریال مجوز صادر کرده است همچنین در حوزه تبلیغات نسبت به تعامل با پلتفرم های مطرح اقدام نموده و به تنظیم گری تبلیغات در صنعت رسانه پرداخته است. آیا این اقدامات در راستای همان توافق قابل خوانش است؟

همانطور که گفتم اگر تفاهم اصولی در مراجع بالادستی صورت پذیرفته باشد دو دستگاه ملزم به رعایت آن هستند و چارچوب ها در آن مشخص شده و فصل الخطاب است. وزیر محترم ارشاد نیز همواره بر رعایت قانون و عمل مطابق با تفاهمات تأکید فرموده اند. روشن است که ساترا اقدامی خارج از تفاهم انجام نداده و نمی دهد بنابراین در این شرایط اقدامات فوق الاشاره مطابق با تفاهم است، البته ساترا ضمن اینکه مسئولیت تنظیم گری حوزه های مذکور را دارد در تصمیمات از ظرفیت های وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استفاده می‌کند.

انتهای پیام/

نظر شما
نظرات
حامد
|
|
۲۳:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
شما با آموخته های خودتان از منابع غربی برای جامعه اسلامی نسخه می‌پیچید در صورتی که باید از قرآن استفاده کنید مثلاً ارتباط یک زن شوهردار با یک مرد غریبه پدیده فرهنگی نیست ؟ پس چرا قرآن می‌گوید باید شلاق زده شود مگر شلاق کار سلبی نیست پس بوضوح می‌بینید که مبنای قضاوت شما قرآن نیست بلکه فرهنگ غربی مبنای تفکر شماست