صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

در مراسم رونمایی از کتاب «شنبۀ آرام» عنوان شد؛

شنبۀ ناآرام برای صهیونیست‌ها

۱۴۰۱/۰۹/۱۵ - ۱۲:۲۵:۰۰
کد خبر: ۱۴۰۷۵۶۴
مراسم رونمایی از کتاب «شنبۀ آرام؟» روز گذشته با حضور نویسندۀ کتاب و خانوادۀ شهید فخری زاده در دانشگاه صدا و سیما برگزار شد

خبرگزاری برنا- علی پژوهش؛ دوسال قبل در یک روز جمعۀ سرد پاییزی خبری از رسانه‌ها مخابره شد که سوز آن سرما را برای ایرانی‌ها بیشتر کرد، شهید محسن فخری زاده «دانشمند هسته‌ای ایران» هفتم آذرماه در راه بازگشت از آبسرد دماوند هدف ترور دشمن صهیونیستی قرار گرفته بود، نخست وزیر وقت این رژیم به فاصلۀ کوتاهی از وقوع این جنایت در ایران ضمن تبریک به جامعۀ صهیونیستی عنوان کرده بود که تل‌آویو شنبۀ آرامی را سپری خواهد کرد!
آرزویی که هرچند جامۀ واقعیت برتن نکرد اما عمق کینۀ سران این رژیم را نسبت به شهید فخری زاده که تنها جرمش از نظر آن‌ها کمک به پیشرفت علمی ایران و دفاع از کیان سرزمین ایران بود را پیش از بیش نمایان کرد، مدتی بعد از این واقعه حجت‌الاسلام محمدمهدی بهداروند دست به قلم شد و زندگی این شهید والامقام را به روایت همسرش به رشتۀ تحریر درآورد و نام کتاب خود را نیز به طرح این پرسش اختصاص داد که آیا واقعاً آن شنبه آرام بود؟

روز گذشته تلاش‌های این نویسنده بالاخره به ثمر نشسته بود و آیین رونمایی از کتاب «شنبۀ آرام» با حضور جانبازان دفاع مقدس حسین یکتا، حسین کاجی، خانوادۀ شهید فخری زاده، دکتر شهاب اسفندیاری (رئیس دانشگاه صدا و سیما) و دانشجویان این دانشگاه در سالن همایش‌های شهید سلیمانی دانشگاه رسانۀ ملی برگزار شد.

حسین یکتا از جانبازان دفاع مقدس در ابتدای این مراسم عنوان کرد: حضرت امام در همان روزهای شروع نهضت فرمودند که «بکشید ما را ملت ما بیدار تر می‌شود» به واقع که این تعبیر بسیار درست بود، تأثیر خون همۀ شهدای ایران اسلامی از جمله حاج قاسم سلیمانی، تهرانی مقدم و فخری زاده سبب بیدارتر شدن ملت شهیدپرور ما شد. بنده چند روز پیش از شهر کرمان عازم تهران بودم که جوانی در پلکان هواپیما مرا شناخت و درخواست کرد که آنچه را برای بنده بازگو می‌کند، در روایت‌گری‌های خود مطرح نمایم.

وی اضافه کرد: این جوان نقل می‌کرد که مدتی قبل خانم سالخورده‌ای به مغازۀ من آمد و درخواست کرد تا چمدانی مناسب به وی معرفی کنم تا وسایل لازم برای سفر زیارتی آیندۀ خود را داخل آن قرار دهد از سر کنجکاوی پرسیدم که مقصد سفر زیارتی وی کجا است؟ پاسخ دارد که بنا دارد که برای زیارت به شهر کرمان و مزار شهید سلیمانی برود! جملۀ وی چنان تأثیری در من گذاشت که تصمیم گرفتم برای حل مشکلم (پرونده‌ای در دستگاه قضایی» از ایشان کمک بخواهم و وعده کنم که چنانچه موضوع حل شد، من هم به زیارت مرقد ایشان بروم، درخواستی که شهید با واسطه شدن نزد خداوند برای بنده اجابت کرد و من امروز مسافر کرمان و زائر مزار ایشان هستم. شهدا واقعا چنین هستند و حاجت می‌دهند.

یکتا تصریح کرد: معتقدم انقلاب ایران تأثیری در دشمنی آمریکا با ایران و تلاس این کشور در حفظ نظام تک‌قطبی در جهان نداشت، حتی اگر سال 57 نهضت اسلامی مردم ایران هم به نتیجه نمی‌رسید، آمریکا با همۀ وجود تلاش می‌کرد که نظم تک محور جهان را حفظ کند، این کشور برای حفظ این ساختار جهانی همۀ امکانات خود از جمله فضای مجازی را به میدان آورد اما انقلاب اسلامی مقابل ارادۀ آن‌ها ایستاد.

این رزمندۀ دفاع مقدس تأکید کرد: البته آن‌ها بیکار نماندند و فتنه‌های متعددی در ایران اسلامی ایجاد کردند تا انقلاب کشورما از بین برود اما موفق نشدند، آمریکا و هم‌پیمانان این کشور در دهۀ 70 شمسی با تیغ تهاجم فرهنگی به میدان آمدند و رهبر معظم انقلاب همان زمان در سال 78 طی سفر راهیان نور خود به مناطق عملیاتی جنوب کشور از خطر تهاجم فرهنگی گفتند، انقلاب هرگاه در پیچ‌های تاریخی قرار گرفت با همراهی دست الهی از آن عبور کرد، برای مثال بعد از همان سال 78 تا سال 94 غبار برخی فتنه‌ها بر کشور نشست و بخشی از جامعه حال خوبی نداشتند اما شهدا با اذن الهی به یاری انقلاب اسلامی آمدند، شهدای غواص بعد از سال‌ها سر از خاک برآوردند و تشییع آن‌ها حال دل مردم را خوب کرد، درست همانطور که بعد از تشییع میلیونی پیکر پاک شهید سلیمانی و همرزمانش همدلی مردم ایران دوچندان شد.

این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد: شهدا در زندگی ما تأثیر بسیار زیادی دارند به اندازه‌ای که رهبر انقلاب در سال 84 طی دیداری که محضر ایشان بودم به بنده از تأثیر راهیان نور بر خنثی شدن توطئه‌های دشمن علیه ایران اسلامی گفتند. دشمن طی این سال‌ها به وسیلۀ فتنه‌های گوناگون با ابزار مختلف خود به خصوص فضای مجازی سعی کرد تا جایی که می‌تواند هویت جوانان ما را تغییر دهد، این تلاش‌ها به جایی رسید که امروز بخشی از جوانان و نوجوانان ما حقایق کشور خود را باورپذیر نمی‌دانند! امروز گروهی از جوانان ما نمی‌پذیرند که ایران آن‌ها رتبۀ اول پیشرفت علمی جهان را در اختیار دارد! بخشی از نوجوانان ما صحنه را نگاه نمی‌کنند که دیگر آمریکا و متحدانش تیری برای فتنه‌انگیزی سیاسی و اقتصادی در اختیار ندارند و راهکاری برای حفظ نظم فعلی لیبرال جهان متصور نیستند، تحریمی نمانده که علیه ملت ایران وضع نشده باشد و زمان شکوفایی نزدیک است، امروز دیگر در خلیج فارس ناوهای آمریکایی جولان نمی‌دهند، بلکه ناوگروه‌های ارتش جمهوری اسلامی در حیات خلوت ایالت متحده (ونزوئلا) حضور دارند، اهمیت این رویدادها برای جوان ما مشخص نیست به همین جهت حال دل برخی از آن‌ها خوب نیست و ما وظیفه داریم که تلاش کنیم تا تغییری در این موضوع اتفاق بیافتد.

یکتا در ادامه عنوان کرد: آمریکا و متحدان آن از این تغییرات وحشت دارند و غباری که امروز در فضا پخش می‌کنند به سان گردی است که هنگام اهتزار شخصی چنگ به زمین می‌زند و فضا را غبارآلود می‌کند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا نسل جوان و نوجوان را تحت تأثیر قرار دهند؛ چرا که خود بهتر این نسل مقدمه‌ساز ظهور است به همین جهت در فتنۀ اخیر همۀ ظرفیت‌های خود را وارد میدان کرد.

وی افزود: مقدمات ظهور در حال انجام است، شهدا نیز ما را دعوت می‌کنند تا وارد صفوف سپاه مهدوی شویم، برای این مهم قلوب مردم متحد شود تا ظهور امام زمان (عج) محقق شود به زعم بنده فتنه‌های امروز توسط دست باکفایت سربازان الهی همچون گذشته خنثی خواهد شد، انشاالله پیروزی به نحوی محقق می‌شود که جهان متحیر خواهد شد، قلب جوانان ما نیز به یاری الهی متحد و آمادۀ این رخداد بزرگ تاریخی خواهد شد، آن‌ها ضمیر پاکی دارند و امیدواریم به زودی مدیریت حلقه‌های میانی در اختیار آن‌ها قرار بگیرد.

یکتا در خاتمۀ صحبت‌های خود عنوان کرد: رمز موفقیت و عبور از این شرایط صاف و زلال شدن قلب‌ها مانند دهۀ 60 هجری شمسی است، باید مانند آن‌ سال‌ها با قلبی مطمئن، اخلاص و ایمان کامل عمل کنیم، انقلابی این شب‌ها نمی‌خوابد؛ چرا که کار زیاد دارد و باید مسیر ظهور را هموار کند، درست همانطور که شهدا به قدری کار می‌کردند تا پایان شب ناخودآگاه به خواب بروند.

حجت الاسلام محمدمهدی بهداروند نویسندۀ کتاب «شنبۀ آرام؟» مهمان دیگر این برنامه بود که طی سخنانی عنوان کرد: روز جمعه 7آذرماه دو سال قبل که شهید فخری‌زاده ترور شدند، ما در منزل شهیدان کارکوب‌زاده حضور داشتیم که تماس گرفتند و خبر شهادت ایشان را دادند، آخرین باری که شهید فخری زاده را دیدم از ایشان پرسیدم که آرزوی شما چیست که شهید پاسخ دادند، بعد از شهادت «مصطفی احمدی روشن» هرروز آرزو می‌کنم که سرنوشت مشابه ایشان نصیب من شود. همسر ایشان نیز نقل می‌کردند که بعد از شهادت شهید سلیمانی، زمانی که شهید فخری زاده از بخش خبری رسانۀ ملی این خبر را شنیدند به همسر خود گفته‌اند که بعد از حاج قاسم نوبت ایشان است، گویی به آقا محسن وحی شده بود که لحظۀ موعود نزدیک است.

وی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: مدتی بعد از شهادت ایشان به منزل پدری شهید فخری زاده رفته بودیم، همان زمان از همسر شهید تقاضا کردم که ما را برای نگارش کتاب زندگی ایشان یاری کنند که بعد از موافقت ایشان مراحل نگارش بالغ بر یکسال به طول انجامید و 8بار روی کتاب اصلاحاتی انجام دادیم تا آن را روانۀ بازار کنیم و امروز نتیجۀ این تلاش یکساله رونمایی می‌شود که نام آن براساس پیشنهاد آقای مهدی قربانی یکی از نویسندگان همکار پروژه «شنبۀ آرام؟» شده است.

فرزند شهید فخری زاده هم در سخنانی عنوان کرد: نقش همسر شهید فخری زاده در شکل‌گیری شخصیت و موفقیت‌های ایشان یکی از نکاتی است که تاکنون رسانه‌ها و مردم کمتر به آن توجه کرده‌اند. پدر بنده اوایل دهۀ 60 در حالی که دانشجوی دورۀ کارشناسی بودند با مادرم ازدواج کردند و باقی مسیر را کنار ایشان طی کردند باید اذعان کنیم که همسر شهید در تمام طول زندگی ایشان و همۀ موفقیت‌های دورۀ جوانی به بعد در کنار شهید فخری زاده بودند و زندگی سخت را طی کردند، مسیری پرفراز و نشیب که نهایتاً در 7 آذر 1401 با شهادت ایشان به نقطۀ پایانی خود در دنیای مادی رسید.

وی افزود: مادرم برای ما تعریف می‌کردند که شش ماه بعد از ازدواج و درست معاصر با وقوع جنگ تحمیلی، خانه و زندگی تهران را رها کردند و برای مدتی همراه پدرم به واسطۀ شغل ایشان به استان کردستان مهاجرت کردند و بعد از مدتی به تنهایی عازم تهران می‌شوند و دور از پدر زندگی می‌کنند، بعد از پایان دفاع مقدس هم دوران دانشگاه پدر شروع می‌شود که خانواده سختی‌های زیادی را تجربه می‌کند، این چالش‌ها شامل مسائل مالی هم می‌شد تا حدی که مادر بنده در مقطعی جهت تأمین مخارج رفت و آمد پدر و خرید کتاب‌های دانشگاهی به اجبار حلقۀ ازدواج خود را می‌فروشند!

فرزند شهید در خاتمه گفت: بعد از سال 78 که نخستین تلاش‌ها برای ترور پدر بنده انجام شد، زندگی ما به طور کامل رنگ و بوی امنیتی به خود گرفت تا حدی که هربار ایشان از خانه بیرون می‌‍رفتند، ما تردید داشتیم که بازگشتی در کار باشد! اما این زندگی دشوار و پراسترس سبب نشد که مادر بنده دست از همراهی پدر بردارند، بلکه همواره مشوق اصلی پدر برای ادامۀ مسیر مادرم بودند، شهید هم همواره احترام خاصی برای همسر خود قائل بودند تا حدی که من به خاطر ندارم ایشان حتی یکبار پیش از مادرم از درب محلی عبور کرده باشند یا پیش از همسر خود در ماشین نشسته باشند.

بخش پایانی این برنامه به رونمایی از کتاب «شنبۀ آرام؟» توسط فرزندان شهید، شهاب اسفندیاری (رئیس دانشگاه صدا و سیما)، حسین یکتا و حسین کاجی، حجت الاسلام محمدمهدی بهداروند و تنی چند از مسئولان دانشگاه صدا و سیما اختصاص پیدا کرد.

نظر شما