صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

جدل با طبیعت تا به کی!؟

۱۴۰۱/۱۱/۱۹ - ۱۳:۱۲:۵۴
کد خبر: ۱۴۳۴۰۸۱
امروزه صعود به کوههای مرتفع و مراتع با چشم اندازهای زیبا، طبیعت گردهای زیادی را به سمت و سوی تورهای گردشگری سوق داده است به صورتی که گویی لشگرکشی انسان خردمند به محیط زیست هرگز پایانی ندارد.

خبرگزاری برنا لرستان _گروه محیط زیست:  بدون شک یکی ازمهم ترین و مخرب ترین آثار بوجود آوردن اسلحه و تفنگ های شکاری بر هم زدن آرامش حیات وحش و منقرض نمودن بسیاری از حیوانات و پرندگان بدست بشریت بوده است.

حیواناتی که می بایست هر روزشان  را با  ترس و دلهره سپری کنند و  شاید اگر چشم بینایی باشد وجود این ترس را بخوبی در حیات وحش مشاهده و احساس می کند ، اما گویا بعد از اینکه زنجیره غذایی در اکوسیستم حیات وحش از هم گسیخته شد و رعب و وحشتی فراگیر برای موجودات زبان بسته ایجاد گردید ، بشر خود را متمدن تر تلقی نموده و پرچم حمایت از محیط زیست را بر بلندای افکار خویش برافراشته ، بیش از پیش دم از حقوق حیوانات میزند .

 حال با اندکی دقت و تامل در می یابیم که در نفس کار هیچ گونه تغییری ایجاد نشده و این معضل که به گونه ای دیگر در قالب هیأت های کوهنوردی ، باشگاهها و تورهای گردشگری هویدا می باشد، خواب را از حیات وحش ربوده است.

به عبارتی امروزه صعود به کوههای مرتفع و مراتع با چشم اندازهای زیبا، طبیعت گردهای زیادی را به سمت و سوی تورهای گردشگری سوق داده است به صورتی که گویی لشگرکشی انسان خردمند به محیط زیست هرگز پایانی ندارد و منابع طبیعی هرگز از دست افکار خودخواهانه انسان روی خوش به خود نخواهد دید . 

خطری که توسط این افراد در دل منابع طبیعی و برای محیط زیست ایجاد می شود تبعاً بیشتر از تیر و تفنگی ست که زمانی توسط شکارچیان استفاده می گردید .

 این مهم از یک طرف و وجود سازمانهایی که متناقض با بینش و فلسفه وجودی خود فعالیت می کنند از طرف دیگر منایع طبیعی و حیات وحش ما را به سمت نابودی می کشاند، به مانند سازمان منابع طبیعی به عنوان پاسدار طبیعت - امور عشایر به عنوان حامی امور و معیشت زندگی عشایر و دامداران- سازمان محیط زیست به عنوان محافظ حیات وحش - وزارت میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان مروج فرهنگ گردشگری و توسعه آن و  هیاتهای کوهنوردی و باشگاهای زیر مجموعه که به دنبال کسب مدال و نام آوری هستند .

دیری نخواهد پایید که نه از منابع طبیعی آثاری بر جای می ماند و نه از محیط زیست و به دنبال مشاهده حیوانات وحشی می بایست به پارکهای ملی و سیرکها وباغ وحشها مراجعه کرد. 

بی شک این پارگی زنجیره غذایی که به دست بشریت انجام می پذیرد ، بر روی زندگی های روز مره خود انسان نیز بی تاثیر نخواهد بود ، آیا زمان آن فرا نرسیده است که در نگرش خود تغییری ایجاد نماییم و با طبیعت پیرامون خود صلح کنیم چنانچه بایستی به این درک برسیم که طبیعت مؤید حیات ماست و آرامشی که امروز داریم مدیون وجود منابع طبیعی بی زبانی ست که بدون منت به ما انسانها خدمت می کند؛  آیا زمان آن فرا نرسیده که به بچه های خود بیاموزیم تمام حیوانات پیرامون ما حق زندگی دارند و اعمال خودخواهانه بشریت که سراسر پیرامون خود را در ید قدرت خود می خواهد کاری باطل و منسوخ شده است؟ 

آیا زمان آن نرسیده است که به کودکان خود به جای آموزش های غلط حیوان آزاری و تخریب طبیعت پیرامون خود ، درس مهربانی و مهرورزی  بدهیم و به آنها بیاموزیم که عواقب رفتار اشتباه با طبیعت به خود او آسیب می رساند؟

آیا زمان آن نرسیده است یاد بگیریم طبیعت بیش از انتصاب اسامی دهن پرکن به مانند پدر فلان  نیازمند حمایت های غیر سیاسی و  رهایی از افکار مخرب ما دارد؟

آیا زمان آن نرسیده است که بدانیم  یک سیستم کج دار مریز دیگر ره به هیچ  منزلی نخواهد برد و بایستی از بن و اساس چاره ای اندیشید ؟

شاید دیگر فرصتی نمانده باشد که ما با  شیوه ی آزمون خطا به جواب کنکاش های خود برسیم و سالهاست که سوت پایان این فرایند به صدا در آمده و آهنگ نابودی نواخته شده است ، خشک شدن چشمه های جوشان ، از پای افتادن رودخانه های خسته  ، چشم به راه باران ماندن با وجود ابرهای بی رمق و  از بین رفتن چتر های شاداب درختان ، سکوت مرگ بار طبیعت خالی از بلبلان همه و همه آثاری از نابودیست که چشمهای خود خواه ما هرگز نخواهند دید ؛ پس بیایید به طبیعت لشگرکشی نکنیم تا او خود را پیدا کند، بیایید از پای آن قفل و زنجیر باز کنیم تا مسیر پویایی خویش را چونان سالیان دور ادامه دهد، هیچ فردی مانع ورزش و تندرستی نوع بشریت نیست؛ اما نابودی و زوال را به چه قیمتی برای فراهم نمودن  لحظاتی مفرح هرچند کوتاه برای خود می خواهیم ، چشمان دوراندیشمان را باز کرده، واقعییت را بهتر ببینیم ، که بیابانی کردن سایر نقاط سرزمینمان ادامه روند بی دانش کنونی ماست.   

انتهای پیام               

یاداشت: چنگیز کرمی 

نظر شما