صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

مکتب حاج قاسم، از کاسُمِ حاج حسن تا سپهبدِ شهید سلیمانی

۱۴۰۲/۰۱/۱۵ - ۰۸:۳۰:۲۰
کد خبر: ۱۴۵۵۵۳۴
اگر از یک مکتب بتوانید ایرادی را بیابید دیگر آن مکتب قابل اقتدا نخواهد بنابراین، ویژگی اصلی مکتب‌های الهی بدون نقصان بودن آن‌ها است که مکتب شهید سلیمانی به عنوان ثمره‌ی تمدنی قیام سیدالشهدا علیه‌السلام و انقلاب اسلامی در طول و عرض تاریخ ایران و اسلام خواهد درخشید.

به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، قاسم سلیمانی یا به قول هم ولایتی‌هایش " کاسُم " یک انسان عادی بود، یک نفر مانند همه نوازدان و انسان‌های عادی که روزی چشم بر این جهان می‌گشایند و روزی نیز چشمشان را بر تمام زشتی و زیبایی‌های دنیا می‌بندند، چه کس فکرش را می‌کرد یک روزی مردی از " قنات ملک " که روزی تمام جلوه‌ی شجاعتش سوار شدن بر روی گاو نرِ شاخ زن  بود بتواند دنیا را متحیر کند و نائب برحق امام زمان(عج) حضرت امام خامنه‌ای در وصفش بنویسد" رَزَقَنا اللهُ ما رَزَقَهُ مِن فضله " (۱) البته باید شجاعت بی‌مثال و مانند حاج قاسم را در تاثیر معجزه‌آسای شیر مادر جستجو کرد چرا که شیر پاک مادران در سعادت فرزندان نقش بسزایی دارد چنانچه در احوالات شیخ الاعظم انصاری(قدس سره)، به بار آمدن چنین عالم بزرگواری را به شیر مادرش نسبت داده‌اند و مادر نیز در پاسخ به مردم آن را منتسب به با وضو شیر دادن فرزندش می‌کند، بنابراین طبیعی است که " قاسم " که طبق خاطرات خودنوشتش به جای دو سال، سه سال از شیر مادر تغذیه کرده باشد، چنان شیرمردی شود که مورد غبطه همه‌ی اهل انصاف باشد.

اگر نگاهی به دوران کودکیِ حاج قاسم بیاندازیم خواهیم دید که دینداریِ پدر و مادرش و تقیدشان به رعایت احکام شرعی نقش بسزایی در شکل‌گیری شخصیت " شهید " داشته است، چنانچه می‌بینیم او نمی‌تواند نسبت به اتفاقات پیرامونی خود بی‌تفاوت باشد و با احساس مسئولیت در جهت کمک به ادای قرض پدر، در چهارده سالگی برای کار کردن راهی شهر می‌شود، این عنصر " عدم بی‌تفاوتی " یکی از مهم‌ترین عناصر در سعادت جوامع است و جامعه‌ای که بتواند انسان‌های بی‌تفاوت را تبدیل به انسان‌هایی فعال ، جریان‌ساز و مطالبه‌گر کند در واقع بخش عمده‌ای از راه موفقیت را پیش رفته است، چرا که انسان‌های فعال و جریان‌ساز نمی‌توانند، غم، رنج، ظلم و ... همنوعان خود را تحمل کنند، حال فکر کنید تمام جامعه را چنین انسان‌هایی تشکیل دهند، دیگر فقر معنا پیدا نخواهد کرد چرا که همه نسبت به فقر همنوعان خود مسئول خواهند بود و با ادای حق آن‌ها در دارایی‌هایشان فقر ریشه‌کن می‌شود و به واسطه اکثریت جریان‌ساز تمام ظالمان از میدان به در می‌شوند و این یعنی همان جامعه آرمانی ظهور که با تربیت انسان‌های وارسته‌ای چون " حاج قاسم " تحقق پیدا می‌کند!

و همین کشته شدنِ " بی‌تفاوتی " است که موجب زاده شدنِ " شجاعت " می‌شود درست مانند همانجایی که قاسم سلیمانی، به دلیل بی احترامیِ یک پاسبان شهربانی به یک دختر بی‌حجاب با او درگیر می‌شود!

در واقع یکی از علت‌هایی که در طول تاریخ جریان ظلم و استبداد توانسته به جریان حق خسارت وارد کند  همین بی‌تفاوتی‌ها بوده که زمینه را برای ظلم، ظالمان فراهم می‌کرده و " قاسم سلیمانی " قبل از " حاج قاسم شدنش " این بی‌تفاوتی را در خود کُشت تا اگر  روزی به مبارزی برای جبهه حق تبدیل شد برای او فرقی بین تهران و حلب و دمشق و کربلا وجود نداشته باشد.

در ادامه به چند ویژگیِ شاخص " سردار شهید حاج قاسم سلیمانی " که منجر به تولد " مکتب حاج قاسم " شد را بررسی خواهیم کرد.

آنچه در رابطه با حاج قاسم و بسیاری از شخصیت‌های برجسته صدق می‌کند این است که این شخصیت‌ها طی یک بازه‌ی زمانی شکل گرفته و پخته شده‌‌اند یعنی چندین و چند سال زمان و تلاش و مجاهدت صرف شده است تا یک انسان بتواند به مقام " شهادت " برسد، به قول سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی " شهادت یک لباس تک سایز است که باید تن آدم به اندازه آن در آید" و بنا بر گفته‌ی حاج قاسم شرط شهید شدن، شهید بودن است !

از این رو باید بین قاسم سلیمانی، حاج قاسم و شهید سلیمانی تمایز قائل شویم، به تعبیری اول باید قاسم باشی تا بعد به حاج قاسم و شهید سلیمانی تبدیل شوی و نهایتا به عنوان  یک مکتب آموزه‌هایت، انسان‌سازی کند‌.

  مکتب حاج قاسم را نمی‌توان تنها به حاج قاسم سلیمانی نسبت داد بلکه این مکتب عصاره‌ی فضائل تمام شهدای انقلاب، دفاع مقدس،  مدافعین حرم است و حاصل زحمات علمای انقلابی است، به طوری که در شکل‌گیری شخصیت حاج قاسم، حاج محمد یزدان‌پناه، شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید رضا کامیاب و دیگر انقلابیون کرمان نقش بسزایی داشتند اما مهم‌ترین عامل عاقبت بخیری حاج قاسم، بکر بودن و پاکی عقیده‌ی او بود که خود را در اولین بار که عکس امام خمینی را دید نشان داد و با یک عکس مرید بلافصل امامِ امت شد.

حاج قاسم یک نفر بود اما طی سال‌های زندگانی و مبارزه‌اش سعی کرده بود فضایل شهدا را در خود ایجاد و تقویت کند، او قاسم میرحسینی، محمد ناظری، محمد علی الله دادی، علی حاجبی، مهدی باکری، احمد کاظمی، محمد ابراهیم همت، مهدی زین‌الدین، حسین همدانی، نورعلی شوشتری، حسین پور جعفری و محمد حسین یوسف الهی بود و یک تنه توانسته بود به یک امت تبدیل شود بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، حاج قاسم را به عنوان یک مکتب معرفی می‌کند که همه ما باید او را ارج نهاده و آموزه‌هایش را یاد بگیریم.

مکتب سلیمانی، مکتبی تمام عیار و ذوابعاد است، او اول از هر چیزی یک فرزند خوب برای پدر و مادرش و  یک برادر خوب برای خواهر و برادرانش است، قاسم کارگری خوب برای صاحب کارش، مستاجری نمونه برای صاحب خانه‌اش و شهروندی قانون‌مدار است، قاسم از همان کودکی تقید به نمازخواندن دارد هر چند که شاید به قول خودش ادای عبارات نماز را هم خیلی خوب بلد نباشد، پس باید بگوییم او بندگی‌کردن را به اندازه‌ی خود بلد است و در دوران مبارزات انقلابی نیز مبارزی شجاع و نترس است، حاج قاسم فرمانده‌ای نمونه و مهم تر از همه مریدی تمام عیار برای مراد خود است که موجب می‌شود حتی لحظه‌ای به خود اجازه‌ی تخطی از امر ولی ندهد!

ولایت شیرازه‌ی مکتب سلیمانی

برای این‌که‌ شهید سلیمانی و مکتب فاخر و تمام عیار آن را بشناسیم باید ریزبینانه در ۶۵ سال رشد، نمو، پرورش و مجاهدت‌های او تفقد انجام دهیم اما میانبری وجود دارد که بتوان سریع‌تر این بزرگمرد را شناخت و آن هم مراجعه به وصیت‌نامه‌ی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است، که توسط کاملترین حاج قاسم به رشته تحریر درآمده است، حاج قاسمی که سال‌های قنات ملک، کرمان، جبهه‌های غرب، عملیات‌های سنگین جنوب، سال‌های سازندگی و مبارزه با اشرار و جبهه‌های جریان مقاومت را دیده است و سرد و گرم روزگار چشیده؛ او رفیق روزهای سخت شهید کاظمی بوده و مقلدی مطیع برای امام خامنه‌ای!

شهید سلیمانی در همان ابتدای وصیت‌نامه‌اش حقیقتی قابل انکار را بیان می‌کند و آن هم اینکه مظلومیت امام خامنه‌ای بسیار بیشتر از میزان صالحیت آن است،(۲) بنابراین بر ما مامومین است که تلاش کنیم عوامل مظلومیت امام‌مان در جامعه از بین برود، حاج قاسم تمام عمرش برای این هدف تلاش کرد، برای این هدف که اجازه ندهد در عرصه‌ای که او مسئولیت دارد خدایی ناکرده خم به ابروی ولی‌امر درآید و یا اینکه امام جامعه بخواهد از خود هزینه دهد، این دقیقا همان نقطه‌ای است که باید مسئولان کشور سر لوحه کار خود قرار دهند چرا که در سال‌های گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی ناچار شده‌اند هزینه‌های سنگینی به واسطه کم کاری برخی از مسئولین بدهند.

بنابراین باید اصلی‌ترین شیرازه‌ی مکتب حاج قاسم سلیمانی را " ولایت " بدانیم چنانچه در وصیت‌نامه‌ی خود بیان کرده که " برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید."

شهید سلیمانی اولین توصیه‌اش به سیاستمداران کشور نیز اعتقاد عملی به ولایت فقیه است بدین معنا که یعنی امام خامنه‌ای را با جان و دل شنیده و  تذکرات او را به‌ عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، به مقام اجرا درآورند، مسئله‌ای که به تعبیر شهید سلیمانی، شرط احراز صلاحیت برای سپردن مسئولیت در جمهوری اسلامی ایران است‌.

مکتب سلیمانی، مکتب فراموشکاری نیست

همیشه به ما گفته‌اند که انسان از نسیان است و فراموشی امری عادی در بین انسان‌ها، اما این مسئله را نمی‌توان در رابطه با حاج قاسم صادق دانست چرا که حاج قاسم هیچ‌گاه رفقای شهیدش را فراموش نکرد و همواره به نوکری خانواده‌های شهیدان افتخار کرد، یکی از جلوه‌های مشخص در طول زندگانی حاج قاسم و مکتب شهید سلیمانی، زانو ساییدن این شهید بزرگوار در محضر خانواده‌های معظم شهدا و ریختن اشک حسرت برای جاماندنش از قافله شهیدان بود، چنانچه یکی از اصلی‌ترین شکرگزاری‌های حاج قاسم در وصیت‌نامه‌اش از این قرار است که می‌گوید: " پروردگارا ! تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ـ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ـ به من ارزانی داشتی."

بزرگترین حسرت تمام زندگی حاج قاسم نیز درد جا ماندن از شهادت است و این مسئله نمود خود را در تمام سخنرانی‌های حاج قاسم نشان می‌دهد چنانچه می‌نویسد: " خداوند، ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند "

والله والله والله شئون عاقبت بخیری نسبت شما با جمهوری اسلامی و ولایت است

بررسی کل مکتب حاج قاسم ساعت‌ها وقت می‌خواهد و باید برای شناخت و معرفی آن کتاب‌ها نوشت که از حوصله‌ی این مجال خارج است اما به عنوان آخرین شاخصه‌ی مکتب حاج قاسم که در این مجال آن را بیان می‌کنیم باید اشاره‌ای به " اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی " به عنوان یکی از اصول مکتب حاج قاسم داشته باشیم، این مولفه نیاز به هیچ‌گونه توضیح اضافه‌ای ندارد چرا که سردار شهید سلیمانی، با سه قسم جلاله آن را محکم کاری کرده است و امروز همه ما باید آن را بدانیم " برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد "

علی ستاری

 

_________________

۱- یادداشت رهبر معظم انقلاب برای کتاب " از چیزی نمی‌ترسیدم"

۲-مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش

 

نظر شما