به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ نمایش (لانگ شات) که این روزها میتوان مخاطب آن در مجموعه تئاتر شهر بود؛ یک درام مونولوگ محور است که روایتگر زندگی کاراکتری است به نام (رضا وسط دوست) که تمام دار و ندار و جوانی اش را حتی عشق جوانیاش (مهتاب) را خرج معشوقهاش سینما کرده و حال قرار است یک سفر بیبرگشت در ۸۰دیقه در دل سینمایی دهه ۵۰ تا ۹۰ ایران داشته باشید و با رضای عاشق سینما سکانس به سکانس، پلان به پلان و نت به نت فیلمهای محبوبتان را در این دهه از یک عاشق واقعی ببینید و لذت ببرید.
(لانگ شات) یک نمایش تک پردهای با نمایشنامهای دلنشین و دکوری خاصِ سپیدپوش شده از حریر یک لباس عروسی است در کارگاه خیاطی رضا که به کارگردانی بازیگری (محمدرضا کمالی) بهدرستی و ظرافت در حال اجراست.
(لانگ شات) در رسای سینمادوستان و عاشقان بازیگری است که بازیگر و سینما شناس بودند اما بازی را بلد نبودند؛ بازی پدر و مادر کارگردانی، بازی پارتی و چهره را.
(محمدرضا کمالی) بهدرستی و ظرافت ۴۰سال انتظار و رسیدن به یار را در کارگاه خیاطی رضا در ساختمون ۱۴۱ چهارراه استانبول از بازی و ارتباطش با اکسسوار غم چهره اش و لباس سیاه اش و آدابته شدنش با فضای کارگاه در صحنه تئاتر برخ میکشد.
در مبحث کارگردانی آن چیزی که جنس مونولوگ (لانگ شات) را با دیگر مونولوگهای روی صحنه رفته متمایز میکند یک چیز است، آنهم همان دوربین گوشی ساده و قدیمی رضاست که در طول نمایش از خود در حال فیلمبرداری است و باعث میشود بازی او را از جنس مالیخولیایی گونه خارج کند و تبدیل به یک درد و دل صمیمانه با دوست صمیمیاش کند که سالهاست معروف شده او را فراموش کرده.
برگ برندهای سینما برای خیلی از عاشقاناش که حق آب و گل به گردن سینما داشتند فقط یک سکانس هنروری در اکستریم لانگ شات بود!
پایان خوب و درست لانگ شات فقط یک چیز در ذهنم فریاد زده شد آن هم این جمله بود: (آدمها در لانگ شات میمیرند بیآنکه دیده شوند).
انتهای پیام/