صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

به وقت نزار شکسپیر در تئاتر شهر

۱۴۰۲/۰۲/۲۱ - ۱۵:۰۹:۵۴
کد خبر: ۱۴۷۲۰۱۹
مهراد کائینی دانش‌آموخته کارگردانی و دانشجوی ادبیات نمایشی در یادداشتی نمایش (مکبث زار)اثر پرفروش ابراهیم پشت‌کوهی که این روزها سروصدای زیادی در رسانه‌ها و اخبار بپا کرده را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ نمایش (مکبث زار) از دو فلسفه اصلی تشکیل شده که فلسفه اول نمایش‌نامه ای از قرن ۱۶ میلادی از (ویلیام شکسپیر) (بنام مکبث) هست و فلسفه دوم (زار)است؛ (زار) یک مراسم آیینی است که در جنوب کشور برگزار می‌شود و دویست سیصد ساله قدمت دارد. مسئله نوعی آیین انتقالی از شمال آفریقا است. بادهایی که از طرف دریا می‌آید و به درون جان آدم‌ها می‌خزند و آن‌ها را تقریباً «جنی» می‌کنند. که به زبان امروزی می‌شود درمان آشفتگی‌های روحی مردمی که دچار چنین وضعیتی می‌شود. جن‌ها در این مورد شبیه باد هستند و وارد تن افراد می‌شوند. این افراد «هوایی» شده نیاز به مراسم برای درمان دارند. اینجاست که دو شخصیت مهم جلوه‌گر می‌شوند: (بابا زار) و (ماما زار) این دو مسئول اصلی درمان هستند. که (مکبث) شخصیت مکبث در این نمایش در صدد بابای بزرگ زار شدن است.

از همان ابتدا با ورود (بهروز دل افکن) شخصیت (مکبث)نبود ریتم، حوصله سربر بودن و رقص ۱۰ دقیقه‌ای با چوب‌دستی و دود بازی نمایان گر عدم هماهنگی اجرا و متن است با و با ورود(گاتا عابدی) در شخصیت (لیدی مکبث) با کفش‌های چوبی پاشنه بلند و سبک راه رفتن چینی و موسیقی ژاپنی باعث سردرگمی مخاطب می‌شود و به‌طورکلی قابل لمس می‌شود که نمایشی از مسیر اصلی خودش با توجه به ۲ فلسفه بالا خارج شده و ساز خود را کوک می‌کند جای سوال دارد که هدف از ترکیب متن انگلیسی با فرهنگ ایرانی و راه رفتن چینی قرار است چه آش شله قلم‌کاری را تحویل مخاطب دهد جز این‌که مخاطب را سردرگم کند.

اثر (مکبث) (ویلیام شکسپیر) جزو نمایشنامه های فاخر تئاتر و قابل احترام برای همه تئاتری‌ها از دانشجوی سال اول تا بزرگان این عرصه است؛ اما هدف از سخیف و زشت جلوه دادن چنین متنی که میراث قرن ۱۶ میلادی است و همچنان دست‌مایه اقتباس‌های درجه در آثار سینمایی و نمایش خانگی می‌شود چیست؟ عدم تعهد به متن و تغییر ماهیت ماهیت کاراکترهای آن‌چنان‌که می‌خواهید به‌گونه‌ای که (مک داف) یک اشراف‌زاده‌ی مستحکم و استوار را فردی مشروب خوار جلوه می‌دهیم و پای نگه‌بان پادشاه اسکاتلند شلوار شیرازی می‌پوشانید بی آن که ارتباطی به مسیر نمایش داشته باشد جز به سخره گرفتن. شما فهم خود را از (مکبث) به نمایش گذاشتید بی‌آن‌که فهم از نمایش‌نامه قابل‌اجرا نیست و آن چیزی که قابل اجرا است متن نمایشنانه است تا آن که مخاطب هم فهم خود را داشته باشد نه آن که فهم خود را به مخاطب تحمیل کنید. در نمایشی کلاسیک اساطیری هیچ جای لودگی نیست؛ که یک اشراف‌زاده‌ی نمایش‌نامه به نگهبانان نمایش درب باسنی بزند که به این واسطه از مخاطب خنده بگیرد! مگر نمایش (کمیک) است یا (جنگ) است؟ شما باید به واسطه حضور در سالن اصلی تئاتر شهر از مخاطب خود شناخت داشته باشید، مخاطبی که در سالن تئاتر شهر حضور پیدا می‌کند دنبال جنگ یا خنده نیست به دنبال اثری فاخر است مخصوصاً اگر در پوستر نامی از نمایش‌نامه (مکبث) باشد. حضور این اثر در تئاتر آزاد هم مورد نقد است چه برسد به این‌که در سالن اصلی مجموعه‌ای با این عقبه افتخارات و اجراهای فاخر از بزرگان این عرصه باشد. شما باید بدانید در کجا اجرا می‌کنید این‌جا بزرگان کارهای فاخر به اجرا بردند و بسیار حسرت یک شب اجرا در این سالن را دارند شما از همه امکانات آن سالن استفاده کردی که فقط بی‌استفاده نباشد و بی‌آن‌که فلسفه‌ای داشته باشد از صحنه‌ای متحرک به‌عنوان آسانسور استفاده کردین. در مبحث مدیریت بازیگران؛ در شب‌های پایانی یکسری چیزها دیگر قابل بخشش نیست که بازیگرحفظ رکورد بیان نداشته باشد و گاه به زبان محاوره و گاه به زبان کلاسیک دیالوگ بگوید در حرکت‌های فرم هیچ هماهنگی بین گروه نباشد هنوز پی آن باشند که دیگری چه کرد تا خود را با او هماهنگ کنند. دلیل پرفروش‌ترین نمایش روی صحنه این چند وقت شدن نمایش شما فاخر بودن کار نبود بلکه قرار داشتن نام (مکبث) در پوستر شما بود. و آن‌قدر جای نقد بر این اثر هست که دیگر کلافه می‌شوم از ادامه دادن به نقد نویسی در این یادداشت از کار نور که سایه بر دیوار های سالن می‌انداخت و سالن به‌گونه‌ای روشن بود که امکان خوانش روزنامه فراهم می‌شد و تنها گروه قوی کار گروه موسیقی بود آن‌هم از رورانس مشخص بود که گروه موسیقی از کارگردان و بازیگر بیشتر تشویق می‌شدند. اما کلام آخر این است که دانشجوی سال اول یا دوم تئاتر هم نمی‌توانست به این سخیفی از (شکسپیر) اثر بروی صحنه ببرد هرچند اگر اندک ضعفی هم وجود داشت به واسطه دانشجو بودنش قابل‌چشم‌پوشی بود از ما از شما بعید بود چون ساخت چنین اثری.

انتهای پیام/

نظر شما