گروه علمی و فناوری خبرگزاری برنا؛ چند روز قبل بود که خبر آزادسازی شش میلیارد دلار از منابع مالی ایران در کشور کرۀ جنوبی در رسانهها منتشر شد، بعد از انتشار این مطلب، فعال سیاسی و اجتماعی واکنشهای مختلفی در این خصوص از خود نشان دادند.
وابستگان دولت قبل هم از این قافله جا نماندند و سعی داشتند که این پیروزی دیپلماتیک را هم مانند بسیاری دیگر از دستاوردهای دولت سیزدهم به نام خود مصادره کنند.
محمدجواد آذری جهرمی، وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات، یکی از مدیران دولت قبل بود که در کانال مجازی خود به موضوع آزادسازی منابع ارزی ایران واکنش عجیبی نشان داد و نوشت:
فارغ از اعتراف ضمنی وزیر پرحاشیۀ دولت روحانی به بدهی بیش از سیصد هزار میلیارد تومانی دولت قبل که میراثش به دولت سیزدهم رسید و ناتوانی دستگاه پرمدعای دیپلماسی کابینۀ دوازدهم جهت آزادسازی این مبلغ، موضوعی که جلب توجه میکند، جهانبینی آذری جهرمی نسبت به مسائل مختلف است، رویکرد فکری که وی در وزارتخانۀ تحت مدیریت خود هم به اجرا در آورد.
وزیر سابق ارتباطات اعتقاد دارد که اصطلاحاً «پول، پول است» و تفاوتی نمیکند که در کدام مقطع زمانی و چطور به دست آمده باشد با همین منطق از نظر او «داده هم داده است» و اهمیتی ندارد که در دیتاسنترهای ایران ذخیره شود یا کشور دیگر، مدیریت این اطلاعات را ایرانیان انجام دهند یا اتباع سرزمین دیگری بر اطلاعات ما تسلط داشته باشند!
اتخاذ رویکرد اینچنین سبب میشود تا وزارت ارتباطات در دورۀ آذری جهرمی بیش از تلاش برای تکامل زیستبوم فناوری اطلاعات بومی مشغول تبلیغ و ترویج سکوهای آمریکایی باشد.
این عضو کابینۀ دوازدهم تفاوتی هم به فرهنگ غالب در کشور نمیدهد و اعتقاد دارد که «فرهنگ، فرهنگ است» چه تفاوتی میکند، فرهنگ اسلامی در یک کشور جاری باشد یا سندی غیر فرهنگی همچون 2030 در تار و پود فرهنگی کشوری همچون ایران نفوذ کند؟! به همین جهت آذری جهرمی با پشتیبانی رئیس خود (حسن روحانی) در حالی که رهبر معظم انقلاب به طور علنی نسبت به اجرای این سند در کشور هشدار میدهند با تمام قوا برای اجرایی شدنش تلاش میکند و دست آخر اجرای این سند را افتخاری در کارنامۀ مدیریتی خود معرفی مینماید!
آذری جهرمی در اجلاس سران جامعۀ اطلاعاتی که بهار سال 98 در ژنو سوئیس برگزار شد به وضوح اعتراف میکند که او هم راستا با دولت متبوع خود در حال اجرای سند ضد فرهنگی 2030 در حیطۀ کاری وزارت ارتباطات است، وی در این نشست عنوان میکند:
«عصر بخیر. برای پاسخ به این سوال، مایلم در اینجا تنها بر روی اهداف ۱۶ و ۱۷ سند توسعه پایا تمرکز کنم. هدف شماره ۱۶ خواستار ایجاد موسسات کارا و پاسخگو در تمامی سطوح است. مفتخرم به شما اعلام کنم که ما پیشرفت قابلملاحظهای در این زمینه داشتهایم. ما سعی کردهایم با توسعه خدمات دولتی خود، کارآیی، در دسترس بودن، شفافیت و پاسخگویی را در بخش دولتی افزایش دهیم».
دیدگاه آذری جهرمی نمودهای دیگری هم در مغایرت با ارزشهای ایرانی اسلامی پیدا میکند، برای مثال وی علیرغم تذکرهای متعدد رهبر معظم انقلاب و کارشناسان دلسوز فضای مجازی دربارۀ اجرایی نشدن سیاستهای اصولی پهنای باند که بارها ابلاغ شده است، در نهایت سکان هدایت وزارت ارتباطات را در حالی تحویل دولت سیزدهم میدهد که حدود هفتاد تا هشتاد درصد ترافیک تولیدی کشور مربوط به سرویسهای غیر ایرانی است و فقط بیست تا سی درصد مصرف اینترنت کشور به سکوها و سرویسهای داخلی اختصاص دارد، در حالی که براساس سیاستهای اصولی پهنای باند، همت دولت دوازدهم میبایست بر بالعکس کردن این نسبت متمرکز میبود.
«گلایۀ رهبر انقلاب از عدم اجرای سیاستهای اصولی پهنای باند»
نهایت پاسخی که آذری جهرمی به همۀ گلایههای رهبر انقلاب و کارشناسان فضای سایبر میداد، نقل به این مضمون بود که پهنای باند با دخالت فنی قابل تنظیم نیست، مصرف و ذائقۀ مردم میزان آن را مشخص میکند، فارغ از پاسخهای فنی که دربارۀ این ادعای آذری جهرمی وجود دارد و اکنون محل بحث ما نیست، باید گفت که وزیر سابق ارتباطات حتی در بعد ذائقهسازی هم پای کار سکوها و سرویسهای بومی نبود.
وی البته حتما باید به سوالاتی از این دست پاسخ دهد که روترها و اولویت دسترسی میان سکوهای بومی و خارجی چطور تنظیم میشد، چقدر حمایت زیرساختی از سکوهای ایرانی صورت میپذیرفت یا حتی وزارت تحت مدیریت وی زمانی که بعد از فیلتر تلگرام اختلالاتی روی دو سکوی بومی ایجاد شد و کار به جایی رسید که آنها فقط با فیلترشکن در دسترس قرار میگرفتند، تلاشی برای تبیین موضوع نزد افکار عمومی کرد یا کمکی به آنها جهت رفع مشکل انجام داد؟!
نکتۀ مهمتر اما همانطور که گفته شد، عدم تلاش وزارت متبوع وی و مجموع دولت سیزدهم در راستای ذائقه سازی جهت استفاده از سرویسهای بومی بود، هنوز حافظۀ تاریحی ایرانیها آنقدر ضعیف نشده است که فراموش کنند، جهرمی پیش از انتخابات دورۀ سیزدهم ریاست جمهوری شخصاً در حال یارگیری برای سکوهای خارجی بود.
وی افرادی مانند جواد ظریف، علی لاریجانی و ... را به طور مستقیم برای شرکت در گفتگوهای صوتی به سکوی غیر ایرانی کلابهاوس دعوت کرد، در حالی که مدتها قبل از ضریب دادن آذری جهرمی و یاران دولت دوازدهم به کلابهاوس، ابر برنامک روبیکا امکان گفتگوی صوتی را فراهم کرده بود اما وزیر سابق ارتبااطات و سایر اعضای کابینۀ دوازدهم یک سرویس ایرانی را شایسته برای ضریب دادن ندیدند،!
آذری جهرمی با اینکه وزیر ارتباطات دولت دوازدهم بود و قطعاً در این جایگاه حساس بهتر از هرکسی میدانست، ارزش اطلاعات در عصر فعلی به اندازۀ گرانبهاترین گنج جهان است اما همانطور که گفته شد، کرسی مسئولیت را زمانی تحویل داد که هشتاد درصد ترافیک کشور مربوط به سرویسهای غیرایرانی بود و رفتار آذری جهرمی به نحوی بود که هر ناظری را برآن میکرد که او را اینطور قضاوت کند که اهمیتی برای محل ذخیرهسازی «دادههای ایرانیها» قائل نیست.
این در حالی است که بر کسی پوشیده نیست، دادهها برای آموزش دادن هوش مصنوعی و کسب منافع مادی و معنوی برای سکوها و کشورها چقدر اهمیت دارند.
وی همانطور که پیشتر هم در یکی از گزارشهای برنا اشاره کرده بودیم، برای کلان پروژۀ شبکۀ ملی اطلاعات نیز تلاش عملیاتی چندانی نکرد و نهایتاً وزارت ارتباطات را در شرایطی ترک کرد که براساس نامۀ رسمی ابوالحسن فیروزآبادی، مرید کاری جهرمی و دبیر وقت شورای عالی فضای مجازی فقط 23 درصد از این شبکه را عملیاتی کرده بود.
انتهای پیام/