خبرگزاری برنا- گروه علمی و فناوری؛ با توجه به اهمیت هنر شناختی و نقش آن در فرهنگ جامعه برنامه "ساعت بیست و چهار و یک دقیقه" در این قسمت نیز به ادامه بحث در این رابطه با دکتر علیرضا داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و دکتر علی اصغر فهیمی فر، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس پرداخت.
فهیمی فر، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در رابطه با ارتباط فرهنگ با هنر گفت: از آنجا که هنر یک سازه فرهنگی است و به عنوان مبحث زیبایی شناختی منتج از فرهنگ است قطعا میان این دو ارتباط وجود دارد. می توان گفت که هنر قابلیت های بیانی انتقال مفاهیم فرهنگی در جامعه را شکل می دهد، منتقل می کند و تبدیل به باور می کند.
وی افزود: برای شیوع فرهنگ در یک جامعه از قالب های مختلفی استفاده می شود که یکی از این قالب ها هنر است. اما فرق هنر با سایر قالب ها این است که معانی و مفاهیم فرهنگی را تبدیل به وجدان و باور مخاطب می کند و تنها انتقال دهنده استدلالی مفهوم نیست. به همین اعتبار جامعه ای که دارای ابزارهای هنری نیرومندی مانند سینما، تلویزیون، ادبیات، شعر و.... باشد، فرهنگ در آن جامعه نیز مستقرتر، پویاتر و نقش آن در پیشبرد اهداف جامعه قوی تر خواهد بود.
فهیمی فر عنوان کرد: فرهنگ دارای بعد نظری و بعد عملی است که شاید کمتر به بعد عملی فرهنگ توجه می کنیم. بعد نظری هنر مجموعه ای از باورها، اعتقادات و دانش فرد است که ماهیت ذات و بومی دارد. اما فرهنگ فقط معطوف به نظریات نیست و تبلور فرهنگ بیشتر بر اعمال است. بنابراین؛ باید به میزان ارزشمندی فرهنگ کنونی جامعه و فاصله آن با ایده آل ها بپردازیم.
وی معتقد است؛ در جوامع غیرسکولار می توان تعبیری از استاندارها داشت. استانداردها به معنای آن است که از غایت و مقصد تعریف شده یک جامعه می توان استانداردهایی را انتزاع کرد که در جامعه دینی این مسئله بیشتر است تا جامعه سکولار. در جامعه سکولار چیزی به اسم تکامل انسان برای رسیدن به یک مرحله معنوی وجود ندارد و هدف لذت بردن از زندگی است. در حالیکه تکامل اجتماعی من طبع یک استاندارد یا یک مقصد کلی به نام معنویت است، که متخذ از یک تفکر توحیدی است.
هنر ظرفیت تحول یک جامعه را دارد
فهیمی فر افزود: فقدان استانداردها به معنای عبور از خط قرمز است. یک جامعه باید نسبت به ارزش ها مانند راستگویی و صداقت ملتزم باشد و فقدان آن به معنای عبور از خط قرمز است که این استاندارد در رابطه با حاکمان و آحاد جامعه مصداق دارد. استانداردها همان بایدهای یک جامعه است و اعمالی که این بایدها را به خطر می اندازد جنبه وجودی ندارد و نوعی فقدان است. می توان گفت که استانداردها مجموعه ای از هنجارهاست که در هر جامعه ای متفاوت است و به زیرساخت آن بستگی دارد.
وی با تاکید بر اینکه هنر ظرفیت تحول یک جامعه را دارد، بیان کرد: هنر یک پکیج آماده و پرداخته شده نیست بلکه هنر دارای دو بعد است. اول؛ بعد آموزش که عبارت است از شناخت تکنیک ها، ابزار و زبان برای خلق یک اثر هنری توسط هنرمند است. بعد دوم؛ قابلیت های روحی است که در هنرمند وجود دارد. هنر مقوله بسیار گسترده ای است که از هنرمند، تاکتیک ها و قابلیت های او شروع می شود که اگر روح هنرمند فاخر و زبان هنر را بلد باشد، اثر فاخر آفریده می شود.
فهیمی فر افزود: برای محقق ساختن فرهنگ در جامعه باید زمینه های اجتماعی نیل به آن را پیدا کرد که در راس آن بهبود شرایط اقتصادی مردم است.
شناخت شلخته باعث جابه جایی استانداردهای یک جامعه می شود
داودی، کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی در ادامه این گفتوگو بیان کرد: هنر مسیری است که در آن ابزارهای فرهنگی تبدیل به رفتارهای دینامیک یا استاتیک در جامعه می شود.
وی افزود: وقتی رابطه بین فرهنگ و هنر را در تعریف خود اجزاء و ذات آن طراحی می کنیم فرهنگ مفهومی متفاوت پیدا خواهد کرد؛ شاید لزوما فرهنگ توامندی تولید ابزار هنری یا هنرمند به مثابه یک محرک در جامعه را نداشته باشد اما در ذات خود مفاهیمی را داشته باشد که اگر با ابزاری مانند هنر یا با فاعلی به نام هنرمند ممزوج شود بتواند خود را به مرحله ارتقا برساند و تولید کننده تلقی شود. بنابراین؛ مرحله دینامیک یا استاتیک بودن هر گزاره ای در فرهنگ بسته به میزان ضریب اجزاء هنری، هنرمندانه، هنرمند و تمامی مشتقات آن در نحوه استفاده دارد.
داودی خاطرنشان کرد: رابطه میان فرهنگ و هنر رابطه بین دال و مدلول نیست. بلکه رابطه بین عنصر غایی و عنصر عالی است که در کنار هم مفهومی تحت عنوان آن عنصر متعالی را شکل می دهند که در هر جامعه به نسبت فراخور خود متفاوت خواهد بود.
وی با اشاره به اینکه دو نوع شناخت منضبط و منظم و شناخت شلخته وجود دارد، توضیح داد: در شناخت منضبط اولین کاری که انجام می شود مرحله ورود و خروج هر نوع قاعده ای است که قرار است به ادراک تبدیل شود و برای آن محاسبه و برنامه ریزی در نظر گرفته می شود. شناخت شلخته به معنای این است که کار از دست سیستم خارج شده و توسط کلونی هایی که در جامعه شکل گرفته است، تبدیل به یک قانون غیر قابل تسری می شود. بنابراین؛ شناخت شلخته باعث جابه جایی استانداردهای یک جامعه می شود.
داودی افزود: اساسا داشتن ظرفیت فرهنگی برای رسیدن به یک انضباط شناختی در جامعه در همه کشورها وجود دارد، که اگر وجود نداشته باشد مفهومی تحت عنوان دولت ملت شکل نمی گیرد. حال این سوال پیش می آید که آیا انگاره های ظرفیت ساز وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که اگر انگاره های ظرفیت ساز وجود نداشته باشد اساسا مکمل انتقال یک ملت یا استمرار آن یا قواعد تحت عنوان ساختار حاکمیتی نمی تواند شکل بگیرد و ادامه پیدا کند. مسئله بر سر ظرفیت منتخبین برای تکمیل آن حوزه ادراکی و شناختی در فرهنگ و هنر است.
وی اضافه کرد: ما نتوانسته ایم منتخبین قابلی برای این نوع انتقال جهت نظم بخشی به مقوله هنر و فرهنگ براساس استاندارد شناخت ملی و دینی تربیت کنیم. بدون شک هنر توان این انتقال را دارد اما نکته اینجاست که فرد به دلیل اینکه ظرفیت اندکی دارد و نمی تواند برای شناخت آن مصدر زمان هزینه کند، کل آن مصدر را به اندازه ظرفیت ناقص و برداشت ناقص خود تقلیل و منحرف می کند.
داودی در ادامه درباره تحول آفرینی هنر در جامعه گفت: هنر می تواند مجموعه عوامل را به نحوی کنار هم بچیند که از ماحصل آن چیدمان تحولی رخ بدهد. در این جریان باید سه مفهوم را مدنظر داشت اول؛ همگام سازی زمان با موضوعاتی است که در قالب هنر یا هنرمندان به مثابه یک عنصر فرهنگی قابلیت رویت باشد. دوم؛ هم راستا بودن هدف است و سوم؛ تشکیل ترکیب بندی استانداردها برای رساندن جامعه به شناخت دقیق از انواع هنر است. وقتی سیستمی نتواند این مفاهیم را به درستی تشریح و آموزش دهد به آرامی تشریح ها و آموزش ها که در مجموع استانداردها را تعیین می کند توسط افراد شکل می گیرد و بدین شکل شلختگی شناختی بوجود می آید.
برنامه «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با بررسی تاریخچه علومشناختی و کاربردهای آن در حوزههای مختلف و شباهت و تفاوتهایی که با حوزههای علوم روانی دارند، به بررسی شناسهها، شاخصها، تاکتیکها و تکنیکهای علومشناختی در حوزه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه در فضای جنگ ترکیبی میپردازد و دوشنبهها و چهارشنبهها ساعت ۱۶ به مدت ۶۰ دقیقه روی موج افام ردیف ۱۰۳,۵ مگاهرتز تقدیم مخاطبان فرهیخته رادیو گفتوگو میشود.
انتهای پیام/