صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

سام کبودوند در گفتگو با برنا:

شهاب حسینی هیچ وقت تمام نمی شود

۱۳۹۳/۰۲/۱۲ - ۱۹:۲۴:۱۵
کد خبر: ۱۸۴۵۲۱
من کار آقای افخمی راامسال در جشنواره فجر داشتم. همه چیز مشخص بود. حتی دو سکانسی را که از من در آوردند، تماس گرفتند و گفتند ...

«گستره سکوت» شاید بهانه خوبی است برای اینکه با سام کبودوند در خبرگزاری برنا به گفتگو بنشینیم و صحبت ها مسیر دیگری را به خود بگیرد که دوست ندارد بیش از همین چند کلام، کلام دیگری رد و بدل شود و باز هم به نقطه آغازین می رسیم یعنی «گستره سکوت».

امسال کاری با افخمی در جشنواره فجر داشتم
من کار آقای افخمی راامسال در جشنواره فجر داشتم. همه چیز مشخص بود. حتی دو سکانسی را که از من در آوردند، تماس گرفتند و گفتند که به این دلیل مجبور شدیم دربیاوریم. ولی متاسفانه گاهی در فیلم های دیگر این اتفاق نمی افتد که نمی خواهم در مورد آنها حرفی بزنم.

تعطیلی تئاتر به خاطر تئاتر!
تئاتر هم با سختی پیش می رود و خودش مسیر خود را پیدا می کند و حرف امروز و دیروز نیست. ضعف های مدیریتی و گروه های تئاتر و خود کسانی که در تئاتر کار می کنند، می تواند به کج مسیری کشیده شود. خود ما هم به این روند دامن می زنیم. جالب است که بدانید ما سالن انتظامی را گرفتیم برای اجرا و چند روز گذشته می گویند که از هفتم تا یازدهم نمی توانید اجرا بروید چون جشن خانه تئاتر است. یعنی تئاتر ما باید کنسل شود. خیلی راحت و انگار اصلا مهم نیست و نمی بینند یا نمی خواهند ببینند. گروه مدیریتی رفته و گروه جدید آمده و شاید با هم مشکل دارند و این مابین، گروه های تئاتر سلاخی می شود.

کار از ما، نمایشنامه از ما ...
درآمد بچه های تئاتر روی هواست. همه ما قرارداد داشتیم و با مرکز طرف بودیم. اجرا در سالن داشتیم و در نهایت با توجه به سوابق و رزومه دستمزد خود را می گرفتی. آن هم برداشتند و الان گروه خصوصی باید کار کند. حصوصی سازی هم فرهنگ سازی و زمینه هایی را می خواهد. زمانی که خصوصی کار می کنید،نمی توانید در سالن دولتی اجرا داشته باشید. باید سالن و گروه به مردم شناسانده شود. اینطور می توانید برای گروه درآمدزایی کنید. الان می گویند کار از ما، نمایشنامه از ما، ما به شما می گوییم که چه روی صحنه ببرید و حالا برای خودتان پول دربیاورید. اعتراض هم که می کنید، به جایی نمی رسد.

بین بازیگر و استار فرق است
اینکه می گویند برای بازیگری چهره زیبا باید داشت، خب این یک مقدار از خصوصیات سینماست. یک جذابیتی باید برای بخش فروش و تجاری فیلم وجود داشته باشد. شاید طرف چهره خوبی نداشته باشد ولی برای یک نقش های خاص از وی استفاده کنند. البته این اتفاق به ندرت می افتد. برای این نقش های خاص هم می روند سراغ کسانی که یا پول نمی گیرند یا آن نقش برای خود کارگردان مهم نیست و فقط نقش اول خود را نگاه می کند. یک سری چهره ها که همه جای دنیا وجود دارند،کمی بازیگر هم هستند. فرق استار و بازیگری در این مقوله هست. شما یک سری استار دارید که همه جای دنیا هستند در ایران هم وجود دارد. یعنی مردم می روند که آن آدم را ببینند. نقش را نگاه نمی کنندو برای شان مهم نیست که چه کاراکتری دارد. اگر همان آدم نقش پیرمرد را بازی کند، مردم دیگر دوستش ندارند. استار اینطور است. دوره ای می آید و لازم هم هست برای فروش و گرداندن چرخه سینما.

شهاب حسینی هیچ وقت تمام نمی شود
استارها معمولا دورانی هستند. گاهی اوقات هم نقش هایی مثل بازیگر نقش پوآرو؛ در هر فیلم دیگری هم که بازی می کرد، مردم باز هم پوآرو را می دیدند. کاراکتر و ژست راه رفتن و سیبیلش، مردم استایل را به ذهن می سپردند. یک بازیگر مثل شهاب حسینی، بازیگر است و هیچ وقت تمام نمی شود. محمدرضا گلزار هم خیلی به چرخه سینما کمک کرد. در همه جای دنیا باید استارها وجود داشته باشند. مردم دوست دارند این بازیگران را ببینند. انتخاب های غیر اصولی در سینما هم بسیار اذیت کننده است. سال ها زحمت می کشی، عرق میریزی، پشتوانه ای برای خود به وجود می آوری. یک جا می کاری که برداشت کنی ولی اینطور نمی شود. نه فقط در سینما و تلویزیون بلکه در تئاتر هم همینطور.

دردهایی که گریبان سینما را گرفته است
من امسال برای یک فیلم در جشنواره فجر، قرارداد بستم و شب قبل از کلیدخوردن به من زنگ زدند و گفتند که بیا دفتر. همان جا به من گفتند که ما فکر می کنیم تو برای نقش دیگری خوب هستی! من گفتم این چه حرفی است؟ من برای این کار با شما قرارداد بستم و به خاطر شما تست گریم خود را عوض کردم. دو تا اجرای تئاتر خود را عوض کردم. البته من قبول نکردم و سه روز بعد کلید زدند و فهمیدم که آقای دیگری که در زمینه دیگر هنری فعالیت داشته آمده به دفتر و مبلغ 70 میلیون تومان پول داده است و نقش را خریده است. آنها با خود فکر کردند که خب ما باید الان به سام دستمزد بدهیم و حالا این آدم پول هم با خودش آورده است. این دردها در سینما به شکل دیگری وجود دارد.

باید آدم خوبی باشی تا هنرمند خوبی شوی
شما فیلم می سازید که کار فرهنگی کنید. شما اول باید آدم خوبی باشی تا بتوانی هنرمند خوبی بشوی. یک ضعف فرهنگی است. البته ما خیلی از کارگردان ها را هم داریم که این شرایط را نمی پذیرند. تا زمانی پول نداشته باشند، کاری را نمی سازند. کاملا دلی و هنری برخورد می کنند. جایگاه شان درست است و قابل احترام هستند. آنها بحث شان جداست. من دارم در مورد قشر خاصی صحبت می کنم و آن بخش هم در تئاتر این داستان ها را زیاد نداریم. شاید آدم ها فکر می کنند که اینطور بیشتر در ویترین هستند و ساده ترین راه برای رسیدن به مقاصد دیگر است. یک سری روابط دیگر ایجاد می کنند.

قبلا بین کارگردان ها رقابت وجود داشت
مهم ترین چیزی که قبلا وجود داشت رقابت بین کارگردان ها بود. می گفتند اگر کار بد بسازم، رزومه ام خراب می شود. ولی الان این را می دانند که اگر یک سریال بسازند، سریال های دیگر هم در آ ب نمک است. پس برایش مهم نیست. می گویند کار را بگیرید و برویم. از قبل این بحث بین تولید و کارگردان وجود داشت. تولید می گفت کار را جمع کنید، برود. کارگردان به خاطر کار هنری سعی می کرد که تحت تاثیر تولید قرار نگیرد و کار را انجام دهد. البته این مساله عمومیت ندارد ولی نمونه اش این است که کارگردان ها افتخارشان این است که من طبق تولید پیش می روم. تولید از من راضی است. مشکل در آدم ها یا شاید در سیستم تولید یا سطح سلیقه است.

عواطف تماشاگر را درگیر کردیم
از اول کار می دانستیم که چه می خواهیم. به محض اینکه عواطف تماشاگر را درگیر کار کنیم، تماشاگر با آن کار درگیر خواهد شد. بازی در گستره سکوت، کار سختی است. یک بازیگر دوست دارد روی صحنه خیلی کارها بکند. با کارگردان های بسیاری کار کرده ام ولی با امین بهروزی برای اولین بار است که کار می کنم. خیلی آدم شلوغی هستم و اتودهای مختلفی می زنم تا ذهنم را خالی کنم و همه را بیرون می ریزم تا برسم به چیزی که باید باشد.

بازی هر چه سخت تر، لذتش بیشتر!
دست و بال ما بسته بود و حتما می دانید که بازی رئالیستی بسیار سخت تر از بازی های دیگر است. دایم باید در حال کنترل خود باشی. یک دکمه توقف داری و باید خودت را جمع کنی و سخت است. در این نمایش سنی را بازی می کنم که هفت هشت سال از من بزرگ تر است. نه میانسال است و نه جوان. چه تفاوتی بین این دو وجود دارد. چیزی که از من خواسته شد. از یک جهت هم هر چه بیشتر سختی بکشم، لذتش بیشتر است. مخصوصا اینکه پارتنر فوق العاده ای دارم. فریبا کامران به خوبی پاسخ بازی های من را می دهد. کارهای رئالیستی سومین تجربه من بوده است و این با بقیه فرق داشت. در تئاترهای دیگر سن خودم را داشتم و حرکت داشتم ولی این نقش را تجربه اش را نداشتم و برایم سخت بود.



نظر شما