به گزارش خبرگزاری برنا، خشونت بین زوجین به عنوان یک پدیده تحقیقاتی در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. جنبه های فرهنگی، روانی و اجتماعی این خشونت خانگی بسیار مهم بوده و مورد بررسی قرار گرفته است. اقدام پیشگیرانه برای مقابله با این موضوع جدی و مهم که تأثیر شدیدی بر همسر دارد، مستلزم شناسایی علل خشونت است و ریشه های آن را می توان در زندگی روزمره افراد و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی آنها و سبک تربیتیشان جستجو کرد و بسیار مهم است که به عنوان یک پدیدهی رایج در جامعه نظر گرفته شود.
خشونت بین زوجین انواعی از پرخاشگری بین زوجین است و گاهی اوقات به عنوان خشونت خانگی، آزاد خانگی و خشونت شریک زندگی یا برخی اصطلاحات دیگر توصیف می شود. خشونت خانگی یک موضوع اجتماعی پیچیده و جدی است که اثرات مخرب اجتماعی، اقتصادی و سلامتی بر خانواده ها و افراد دارد، اما هنوز در بسیاری از کشورها شناسایی و گزارش و جرم انگاری نمیشود و به عنوان یک رفتار معمول شناخته می شود. در اروپا، خشونت خانگی باعث مرگ 73000 نفر در سال 2002 شد و به عنوان سومین علت مرگ و میر در رتبه بندی قرار گرفت. اگرچه در این آمار خشونت خانگی در بین تمام اعضای خانواده و حتی درمورد فرزندان مشترک است. بر اساس یک سازمان آمار اسپانیایی، افزایش 29.7 درصدی در تعداد تماسهای کودکان در معرض خطر آزار خانگی در سال 2013 مشاهده شده است. اما باید دقت داشت که خشونت خانگی فقط توسط مردان انجام نمی شود و زنان نیز مرتکب آن می شوند. در آمارهای منتشر شده این مطلب به وضوح دیده میشود که خشونت علیه مردان ابدا ناچیز نیست و از سوی دیگر به دلیل خجالتآور بودن امری قربانی خشونت در خانواده شدن برای یک مرد، کمتر از زنان بیان و مورد پیگیری قرار میگیرد.
زمانی که شکاف بزرگی بین زن و مرد در ابعاد مختلف از قبیل فردی، خانوادگی، زناشویی و برون زناشویی وجود داشته باشد، خشونت خانگی ممکن است متعاقبا رخ دهد. نباید از نظر دور داشت که افرادی که به خشونت اقدام میورزند باید تحت درمان قرار گیرند و این امر بر سلامت فرد، خانواده و جامعه موثر است. عوامل اصلی خشونت خانگی را در زیر معرفی می کنیم:
دسته شماره 1- عوامل فردی:
دسته شماره 2- عوامل زناشویی:
دسته 3- عوامل داخلی:
دسته 4- عوامل برون زناشویی:
نویسنده: زهرا میرزائی، دکتری مطالعات زنان
انتهای پیام/