به گزارش خبرگزاری برنا، تا اوایل قرن نوزدهم، زن در غرب هرگز حق مالکیت، حق رأی، حق تحصیل، حق به ارث بردن و حتی حق کار کردن نداشت. حق رأی برای زن تا اوایل قرن کنونی همچنان وجود نداشت. در کشورهای اروپایی و درآمریکا، پس از جنگ اول جهانی بود که به زنها حق رأی داده شد؛ در واقع تا سال ۱۹۱۸ یعنی تا پایان جنگ جهانی اول در آمریکایی که دم از آزادی و دفاع از حقوق زن میزنند و همچنین در اروپا حق رأی به زنها داده نمیشد و تازه بعد از ۱۹۱۸ به زنهای بالاتر از ۳۰ سال حق رأی داده شد و بعد از مدتی زنهای ۲۱ سال به بالا و بعدترها ۱۸ سال به بالا.[۲۲ خرداد ۱۳۶۶، برگرفته از بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران]
تا اوایل این سده یعنی تا دهههای دوم و سوم همین قرن میلادی در کشورهای غربی زنان مالکیت به معنای حقیقی نداشتند. یعنی زنی که شوهر میکرد بدون اجازه شوهرش نمیتوانست در ثروت خود تصرف کند. آنها نهتنها حق مالکیت نداشتند بلکه خود جزئی از املاک مردان بهحساب میآمدند و نهتنها ارث نمیبردند بلکه خود به ارث برده میشدند. در کشورهای غربی تا چند سال قبل از این زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل میکردند حق نداشتند مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند در همین اواخر در بعضی از کشورهای غربی از جمله در انگلستان یک نشریه، پیرزنی را معرفی کرد که در سال ۱۹۱۷ یعنی تقریباً چیزی حدود ۷۰ سال قبل در حد دکتر بود و تحصیلات عالیه داشت لیکن به اون مدرک تحصیلی نمیدادند. اذعان داشتند که زن نباید مدرک تحصیلی داشته باشد.( ۱۴ خرداد ۱۳۷۶، برگرفته از بیانات در اجتماع باشکوه زائران مرقد مطهر حضرت امام خمینی)
در یک کلام، زنان مقهور اراده مردان بودند. این را حتی میتوان از ادبیات غرب نیز فهمید. در واقع فرهنگ غربی را باید در ادبیات خود غرب جستجو کرد. در چشم فرهنگ اروپایی از دوران قرون وسطا و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی، زن موجود درجه دوم بوده است. مرد در ادبیات غربی سرور و ارباب زن و اختیاردار اوست. از جمله در نمایشنامههای معروف شکسپیر انگلیسی این نگاه به زن وجود دارد.(۳۰ فروردین ۱۳۹۳، برگرفته از بیانات در دیدار جمعی از بانوان برگزیده کشور در آستانه میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا )
اگرچه در اواخر قرن نوزدهم میلادی حرکتهایی به نام آزادی زنان شروع شد اما این آزادی با دستهای پنهانی تعریف میشد." غربِ پول پرست، غرب سرمایه پرست، غرب مادی،آن زمانی به فکر حق مالکیت برای زن افتاد که متوجه شد زن نیز به گونهای میتواند برای او ایجاد سرمایه کند".(۱۷ بهمن ۱۳۶۶)
آن زمانی به فکر حق رأیدادن به زنان افتادند که کمپانیهای رأیساز، که به اتکاء قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی جامعه را در دست داشتند؛ احساس کردند که به آراء زنان احتیاج دارند. از این رو حتی حقهای داده شده به زن را نه از باب حق برای زن بلکه از بعد منفعتی برای خود به جریان درآوردند و همینها نیز از آنجا که بر اساس جهان بینی الهی نبود و با هدف تکریم زن محقق نشد همگی باعث اهانت به زن شد.
آن زمانی که در اروپا برای زن، حق مالکیت معین شد طبق بررسی موشکافانه جامعه شناسان خود اروپا به خاطر این بود که کارخانهها که تازه بساط تکنولوژی مدرن و صنعت در غرب را به راه انداخته بودند احتیاج به کارگر داشتند. اما کارگر کم بود. احتیاج به کارگر زیادی داشتند برای اینکه زنان را به کارخانجات بکشانند و از نیروی کار آنها استفاده کنند البته با مزد کمتری، لذا اعلان شد که زن دارای حق مالکیت است.(۳۰ مهر ۱۳۷۶، در همایش بزرگ خواهران به مناسبت جشن میلاد کثر)
این یعنی زن، قربانی تمدن صنعتی اروپا شده است.(۱۰اسفند ۱۳۶۴، برگرفته از سمینار نقش زن در جامعه در دانشگاه تربیت معلم)
بنابراین میتوان فهمید که گفتمان غرب در مورد زن یک یک گفتمان کاملاً حساب شده سیاسی است. ( ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیختهی حوزوی و دانشگاهی)
یک بخش از این گفتمان مرد واره کردن زن است و بخش دیگر آن تنواره کردن او. در باب مردوارگی، زن را متشبه به مرد قرار دادند یعنی به دنبال این بودند که مشاغل گوناگونی که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر است را بکشانند به سمت زنان و این را یک افتخار برای زن و یک امتیاز برای زنان قرار بدهند. در بخش تنواره کردن در واقع میخواستند او را وسیله راحتیِ التذاذ جنسی مرد قرار دهند.
در جوامع غرب اگر زنان به آرایش و لباس و مد و تفاخر بیشتر اهمیت میدهند تنها به دلیل ایجاد ارزشهای پوچیست که توسط شبکههای صهیونیستی و سرمایهداران و کمپانیهای اقتصادی ايجاد شده است. آنها میخواهند با این اعمال سر زنان را گرم کنند تا آن استعداد و ظرفیت خدادادی، زیر خروارها غفلت و ناآگاهی پنهان بماند تا زن از" اساسیترین و فطریترین نیازهایش یعنی نیاز مادری و نیاز همسری، نیاز عاطفه و محبت نسبت به نزدیکانش دچار ناکامی و اذیت و فشار شوند".(۱۸بهمن ۱۳۶۷)
از سوی دیگر وسیلهای برای اطفای شهوت مردان باشند و هم مصرف کنندههای قهاری برای تولیدات کارخانهی ایشان. آیا این چیزی جز کالا شدن زن است؟
سریع الرشدترین تجارتهای دنیا، تجارت زنان و قاچاق زنان است که بدترین کشورها در این زمینه چند تا کشورند از جمله رژیم صهیونیستی.(۱ خرداد ۱۳۹۰، در دیدار با جمعی از بانوان نخبه )
بدینترتیب میتوان به این نتیجه رسید که رویکرد تمدن غربی در مبحث بسیار مهم و حیاتی زن در دو عامل سودجویی و لذتجویی خلاصه میشود.(۶ دی ۱۴۰۲، در دیدار با هزاران نفر از زنان و دختران)
نویسنده : زینب نجیب کارشناس ارشد فلسفه دین
انتهای پیام/