صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

«کلوپ» مردی معمولی با کارهای خاص

۱۴۰۲/۱۱/۰۷ - ۱۴:۰۹:۰۱
کد خبر: ۲۰۵۰۶۵۰
پس از ۹ سال حضور موفق در لیورپول و تغییر تاریخ این باشگاه، سرمربی این تیم در پایان فصل جمع لک‌لک‌ها را ترک خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا، یورگن کلوپ یک دروغگو است. خودش را فردی معمولی خواند اما در در مرسی‌ساید طلسم سی ساله را شکست. خودش را جلوی آقای خاص و دفاع اتوبوسی‌اش معمولی نامید اما با سبک بازی «گگن پرس» اروپا را قبضه کرد. کدام انسان معمولی را می‌‌شناسید که گفته باشد: تاکتیک مهم است اما بدون احساس نمی‌شود برنده شد؟ بهتر نیست او را آقای دوست داشتنی بنامیم؟

پدرش، نوربرت یک فوتبالیست آماتور بود و مادرش الیزابت، یک فروشنده معمولی که طبق اصول باید خونگرم باشد. شاید برای همین آن‌قدر احساساتی بار آمده است. الی می‌گوید: یورگن از کودکی با همه دوست می‌شد و با هر اخلاقی کنار می‌آمد. هیچ‌وقت آن‌قدر جدی نبود و حتی وقتی در جمع دوستانش مورد تمسخر قرار می‌گرفت به ‌جای مقابله به مثل، می‌خندید!

کلوپ فلسفه زندگی‌اش را به خوبی شرح داده است: هر روز بیشترین تلاش را برای چیزی که دوست دارم انجام می‌دهم و در پایان روز این اتفاق را جشن می‌گیرم.
شاید به همین دلیل بوده که فهمیده در پزشکی استعدادی ندارد و به دنبال عشقش یعنی مربیگری رفته است. حرفه‌ای که بتواند هرروز اندکی از شور درونش را به بازیکنانش بدهد و فرمینیو با ذوق درباره‌اش بگوید: کلوپ هرروز به من انگیزه می‌دهد و این عالی است.

کلوپ اهل ماشین لاکچری نیست و اعلام کرده: «دوست دارم در میان مردم قدم بزنم و فکر کنم.» اگر واقعا او را معمولی بدانیم، سال دو هزار و دوازده شاید عجیب‌ترین حرکت زندگی‌اش را انجام داده. چیزی شبیه به کاشت مو و عملی شبیه به عمل انجام شده توسط رونی. خودش در جریان یک مصاحبه تلویزیونی در گفت: ممنون. مصاحبه خوبی بود اما چرا درباره دندان‌هایم چیزی نپرسیدید؟ بیش از حد سفید نیست؟ و اینگونه با دیگر عمل زیبایی خود شوخی کرده است.

جایی گفته: «مادرم مرا به خوبی درک می‌کرد اما پدرم خیر». اشتباه نکنید. پسر احساساتی متولد اشتوتگارت قصه ما رابطه بدی با پدرش نداشت و هنگامی که نوربرت پس از دو سال مبارزه با سرطان درگذشت، یورگن حتی تا آستانه افسردگی پیش رفت اما یکی از برزگترین حسرت‌هایش را عدم حضور پدر، هنگامی که هدایت زنبورها را در سال ۲۰۰۸ بر عهده گرفت، می‌داند. حالا خودش سرمربی شده اما پسرش مارک در بیست سالگی به دلیل مصدومیت  چهارگوشه زمین چمن را بوسیده وکنار گذاشته. کسی که هیچ امیدی نیست تا راه پدر را دنبال کند.

پدری که هم‌ آقای اروپا شده، هم لیورپولی‌ها را به آرزوی‌شان رسانده و یک لقب زیبا برای خود دست و پا: «آقای دوست داشتنی اروپا».

انتهای پیام/

نظر شما