صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حلقه مفقوده در صنعت بوم‌گردی‌ 

۱۴۰۲/۱۱/۱۱ - ۱۳:۱۵:۰۱
کد خبر: ۲۰۵۳۲۲۷
در سال‌های اخیر در فضاهای روستایی کشورمان با صنعتی به نام بوم‌گردی مواجهیم. صنعتی که می‌تواند ایرانیان را بیش از پیش با فرهنگ بومی خود آشنا کند. اما واقعیت این است که آشنایی از اقلیم و فرهنگ به حاشیه رانده‌شده‌است.

به گزارش خبرگزاری برنا، آدمی که از چهره پرتکرار شهری خسته می‌شود، منتظر فرصتی است برای آخر هفته یا تعطیلات که بزند به جاده و افق دید چشمانش برسد به ناکجا، به ناپیدا. چشمانش سبز شود از سبزه‌ها و دستانش گرم شود از محبت و رفاقت روستایی‌ها.
در سال‌های اخیر در فضاهای روستایی کشورمان با صنعتی به نام بوم‌گردی مواجهیم. صنعتی که می‌تواند ایرانیان را بیش از پیش با فرهنگ بومی خود آشنا کند. اما واقعیت این است که آشنایی از اقلیم و فرهنگ به حاشیه رانده‌شده‌است. سوال این‌جاست که این صنعت چه میزان توانسته در شناخت فرهنگ بومی و ملی ایران کمک کند؟ چه میزان این آشنایی، با موازین و مقررات برگرفته از همان فرهنگ بومی بوده‌است؟ برای این هم‌‌سویی چه میزان تلاش و فکر صورت گرفته‌است؟ 

این صنعت چه میزان بر روی افراد ساکن در آن منطقه اثرگذار است؟ اصلا آیا اين صنعت و این تفریح برای همه اقشار جامعه است و یا فقط قشری خاص از مردم می‌توانند از آن بهره ببرند؟

شاید وقت یک اقرار رسیده باشد و این‌که این صنعت می‌توانست بهترین روش برای شناخت فرهنگ ایرانی اسلامی باشد ولی نتوانست در عمل به آن برسد.

دلیل این امر شاید از بستر برگرفته از آن باشد. هر صنعت و تجربه‌ای ابتدا باید بومی‌سازی شود و بعد به عنوان یک رویداد جامه عمل بپوشد. هر اتفاقی که قرار است در هر کشوری رخ دهد باید نشأت گرفته از آن فرهنگ و اقلیم باشد. نمی‌شود نسخه‌ای تجویز کرد که با ساکنان آنان هم‌خوانی ندارد. قطعا باید اتفاقات بعدی را پیش‌بینی کرد. مانند شطرنج بازی که باید حرکت بعدی حریف را حدس بزند باید بداند که نتیجه و خروجی یک امری به کجا می‌رسد؟

این چیزی که الان با عنوان بوم‌گردی با آن مواجه هستیم، خیلی دورتر و عقب‌تر از آن‌چیزی است که باید باشد و حلقه‌مفقوده آن، همان فرهنگ اصیل و ماندگار مردمان ایران است که در آمیختگی زیبایی از دین و ملیت، هویت اصیل خود را بروز می‌دهد.
روکشی از سنت روستایی نمی‌تواند دربردارنده همه هویت یک قوم باشد. باید علاوه‌ بر روکش و رونمای بوم‌گردی‌ها، هویت برگرفته از این قوم نیز به نمایش درآید.

نکته دیگر در صنعت بوم‌گردی، این است که میزان استفاده از این مناطق برای همه اقشار جامعه  یکسان نیست.
آن‌چه الان مشاهده می‌کنیم حضور یک عده خاص از قشری متمول است. حال آن‌که اقشار دیگر جامعه از آن محروم‌اند. دلیل این امر عدم نظارت کامل بر هزینه‌های این مکان‌هاست. زیرا مقدار پرداخت و دریافت با هم هم‌خوانی ندارد، پس قاعدتا در انحصار افرادی خاص قرار می‌گیرد. این امر باید در دستور کار مجریان نظارتی قرار بگیرد. 

آیا خانه‌ها و اتاق‌هایی که در اختیار میهمانان  قرار می‌گیرد، با همان چارچوب و باید و نباید هتل‌ها و مسافرخانه‌هاست و یا نه از قانون خاصی پیروی نمی‌کند؟ عدم نظارت در این موضوع، می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد. این آسیب ابتدا ساکنان آن مناطق را تحت الشعاع قرار می‌دهد. زیرا جامعه کوچک روستایی با روابط نزدیک خانوادگی، دارای چارچوب و قانون‌مندی خاص خودشان است و وقتی این حریم‌ها و قوانین شکسته شود راه برای دیگر اتفاقات باز می‌شود. در واقع به اصطلاح مهاجرت معکوس فرهنگی اتفاق می‌افتد و به‌ جای ترویج روحیه مهربان و باگذشت روستایی و آداب و ادب برگرفته از دین‌داری روستاییان، ترویج بسیاری از ناهنجاری‌ها در جامعه روستایی، عادی انگاری می‌شود. این امر دقیقا همان چیزی‌است که باید  از آن بیم داشت.

نکته دیگر و قابل تامل در حیطه بوم‌گردی  اختصاص اماکن خاص تاریخی و یا باستانی به این امر است. مکان‌هایی که از طرفی منحصر بفرد هستند و از طرفی دیگر مراحل کاوش و تحقیقات آنان کامل نشده‌است. این مدل از بوم‌گردی در واقع آسیب‌رسانی جدی به بخشی از هویت غیرمکشوفه ایران و آن اقلیم خاص است. این امر از بدیهیات است که برای بوم‌گردی و احیای آن، نباید تاریخ و هویت را فدا کرد. باید اماکنی به این امر اختصاص یابند که اولا استفاده آنان از حیث باستانی و تاریخی، خدشه‌ای به مباحث تحقیقی وارد نکند و از طرفی اصل بنا اگر قدمت دارد، دچار آسیب نشود. 

این مدل سبک و سیاق بوم‌گردی در حال گسترش در تمام مناطق ایران است، درحالی‌که نظارت بر این اماکن نیازمند وقت و انرژی و از همه مهم‌تر نیازمند قانون جامع و کامل است. اکنون که امکان نظارت و کنترل و پیشگیری از بسیاری از اتفاقات است باید کاری کرد. کاری برای فرهنگ اسلامی که در این روستاها بیشتر از هر مکان دیگری پایبند بوده‌اند و ریشه‌دار شده‌اند.

نویسنده: فاطمه میری‌طایفه‌فرد
 انتهای پیام/ 

نظر شما