صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

امروز غزه و حماس، نماد جامعه اسلامی، فرهنگ اسلامی و مقاومت اسلامی است

۱۴۰۲/۱۱/۲۲ - ۲۲:۰۹:۱۹
کد خبر: ۲۰۵۷۶۷۹
سیاستمدار و دیپلمات که در دولت‌های نهم و دهم سمت وزیر امور خارجه ایران را بین سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ برعهده داشت، در دومین روز چهاردهمین نشست سالانه اندیشمندان و استادان درس انقلاب اسلامی دانشگاه‌های کشور در حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، ضمن تبریک عید بزرگ مبعث گفت: برانگیختگی و تحول، شاخص روشن این عید است و شکل‌‌گیری انقلاب تکاملیِ آغازین اسلام است.

به گزارش خبرگزاری برنا از فارس، منوچهر متکی اظهار کرد: در مدت ۱۳ سال، آیات مکی قرآن به تدوین نظام‌‌نامه، معرفی احکام، دستورات و توزیع آن‌‌ها همراه با آگاهی و خودسازی ملتی که بناست بعدها امپراطوری‌‌های روم و ایران و بعدها جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد، منجر شد. امام امت هم در ۱۵ سال بعد از شکست ظاهریِ ۱۵ خرداد ۴۲، در تبعید، به تبیین مبانی حکومت اسلامی پرداخت و همراه با آن، یاران و رهروان خود را ساماندهی کرد و در ۲۲ بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی در الگوگیری از انقلاب آغازین اسلام شکل گرفت و این روزها چهل و پنجمین سالگرد پیروزی این انقلاب را شاهدیم. ان شاءالله مردم ما علی‌‌رغم فراز و نشیب‌‌هایی که خصوصاً در یکی دوسال اخیر با آن مواجه بودند، با لطف خداوند و انفاس قدسیه امام(رحمت الله علیه) و هدایت‌‌های عبد صالح، رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)، هم در ۲۲ بهمن و هم در ۱۱ اسفند، حماسه‌‌های دیگری را خلق خواهند کرد.

وزیر اسبق امور خارجه گفت: تأسیس جامعه ملل و سازمان ملل در طی جنگ‌‌های جهانی اول و دوم، بشارت نظام‌‌مندی‌‌ جدیدی را در حکمرانی جهانی داد که به جای فضای استعمار کهن که استعمارگران مستقیماً در کشورهای تحت سلطه خود حاضر می‌‌شدند و حکمرانی می‌‌کردند، استعمار نو که مبارزات ضد استعماری، آن‌‌ها را از مستعمراتشان بیرون کرد، با تربیت رهبران خودکامه و وابسته به خود از سوی استعمارگران، دوران جدیدی از حکمرانی را با حفظ منافعشان تجربه می‌‌کردند، که مبارزات ضد استبدادی، بساطشان را در دنیا با مشکل مواجه کرد. دور جدید حکمرانی بر اساس منافع قدرت‌‌ها، شکل و شمایل جدیدی پیدا کرد. سازمان ملل و متعاقباً ساختارهای مختلف در حوزه‌‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و دفاعی، تلاش کرد همه ارکان حکمرانی در کشورها و نظام‌‌های مبتنی بر دولت- ملت را تحت تأثیر قرار دهد. سازمان‌‌های تخصصی بین المللی در موضوعات گوناگون حکمرانی، مباحثی را مورد بررسی قرار داده و چارچوب‌‌هایی را تدوین نمود و آرام آرام در فضای جدیدی که با پیوستن کشورها ایجاد می‌‌کردند، آن‌‌ها را لازم الاجرا می‌‌کردند و اعضای اجرایی آن را در دنیا به‌‌وجود می‌‌آوردند. اینجا یک کشور و یک قدرت به حسب ظاهر نبود که نظرات و دیدگاه‌‌های خود را بر دیگران تحمیل می‌‌کند، بلکه به ظاهر در یک سامانه دموکراتیک با حضور کشورها و تصویب در سازمان بین المللی، آرام آرام این نظام‌‌نامه جدید حکمرانی شکل گرفت.

وی به شکل گیری نهادهای مختلف بین المللی اشاره کرد و گفت: مباحث کارگری در (ILO)، مباحث بهداشتی در (WHO)، مباحث صنعتی در  (UNIDO )، مباحث هسته‌‌ای در (IAEA) و دیگر موضوعات بین المللی که حوزه‌‌های حکمرانی کشورها بود، از طریق این سازمان‌‌های بین المللی در محتوا ساماندهی شده و در اجرا مراحل لازم الاجرایی خود را طی می‌‌کرد. تصور می‌‌شد که آنچه را غرب طی چند قرن، تلاش کرد به عنوان نظام‌‌نامه حکمرانی به دیگران دیکته کند، الآن در یک فضای بین المللی جای خود را باز می‌‌کند. مهم نبود در یک کشور حزب چپ بر سر کار است یا راست، بنا بود حکمرانی‌‌ها  بر اساس آن نظام‌‌نامه شکل بگیرند و ساماندهی شوند و در حوزه‌‌های خود کشورداری کنند.

این فعال سیاسی در ادامه به ایرادات نظام‌‌مندی های بین المللی اشاره کرد و گفت: قدری که تأمل کنیم، دو نکته بسیار مهم به عنوان دو اشکال اساسی بر این نظام‌‌مندی در فضای بین الملل وجود دارد. اشکال اول؛ مبانی، اصول و قواعدی بود که اساس تصمیم‌‌سازی در این سازمان‌‌های تخصصیِ مختلف بین المللی بود. غرب تلاش کرد، این مبانی و اصول را تقریباً جهان‌‌شمول کند. در جهان‌‌بینی، سکولاریسم جای هر باور دیگری را می‌‌گیرد و مکتب تبیین‌‌کننده آن مبانی و چارچوب‌‌ها، لیبرال دموکراسی غرب بود. این اولین اشکال محتوایی این نظام‌‌مندیِ جدید بین المللی بود. اشکال دوم؛ عناصر و مجریانی بودند که نوعاً یا مستقیماً از غرب بوده و یا وابسته به غرب بودند و مأموریت اصلی آنان این بود که آن مفاهیم را جا بیندازند. واگذاری بخشی از حاکمیت ملی کشورها به این محیط در حال نضج‌‌گیری و شکل‌‌گیریِ بین المللی مأموریتی بود که اتفاقاً سازمان ملل موظف به اجرای آن بود.

وی افزود: در سال ۱۹۹۰ میلادی آقای «پطرس غالی» دبیر کل سازمان ملل، اجلاسی را در نیویورک برگزار کرد. اجلاس نشست سران کشورهای عضو شورای امنیت که ۱۵ کشور در این نشست شرکت کردند. دستور کاری تحت عنوان Agenda for Peace  آماده کرد به معنای «دستور کاری برای صلح»، و در نشست مذکور، آن را ارائه کرد. وی ضمن آن مطرح کرد که تحولات بین المللی، بسته بودن حکمرانی‌‌ها را در محدوده‌‌های مرزی و ملی کشورها، از هم، گسسته است و بایستی حکمرانی کشورها در معرض و مرئای بین المللی، با نظامات بین المللی همراه و هم‌‌جهت شود. لذا دولت‌‌ها باید سازمان‌‌های بین المللی را در بخشی از حاکمیت‌‌هایشان شریک بدانند. به نظر می‌‌رسید این نظام‌‌مندی جدید، جهان‌‌شمولیِ حکمرانی و یا حکمرانیِ جهانی، پایه و اساس خوبی برایش تعریف شده است، چیزی که جامعه بشری به طرف آن در حال حرکت است و آن، حکومت و حکمرانیِ جهانی است که امروز در دستور کار محافل علمی و بین المللی است.

دکتر متکی با بیان اینکه انقلاب اسلامی تَرَکی در این نگاه ایجاد کرد، گفت: امام(ره) این جهان‌‌شمولی را که پایه اول مشکل آن، از همان جهان‌‌بینی شروع می‌‌شود، متفاوت کرد. آقای تافلر( نویسنده و آینده‌پژوه آمریکایی) در کتاب "جابجایی در قدرت"، به بازیگران جدید در عرصه بین المللی اشاره می‌‌کند و اظهار می‌دارد، زمانی که امام(ره) فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد، برخی به لحاظ مواضع حقوقی بین المللی ایراد وارد کردند و به صدور چنین فتوایی اعتراض کردند. اما اینها عمق حرکت امام(ره) را نفهمیدند. حرف امام(ره) این بود که اگر شما به دنبال جهان‌‌شمول کردن حکمرانی خود در اقتصاد، سیاست و رسانه‌‌ها هستید، ما به دنبال جهان‌‌شمول کردن هدایت برای انسان‌‌ها هستیم، و پس از آن مبانی را از حوزه جهان‌‌بینی به بعد، مورد تعرض و ایراد قرار داد. آن نظام با هدایت قدرت‌‌های بزرگ، دنیای آرامی را برای ابرقدرت‌‌هایی که دیروز در مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی بر منافع خود هراسناک بودند، رقم می‌‌زد. آنها به راحتی می‌‌توانستند شعار دهند که " امروز همه روي جهان( آزادی) زير پر ماست." به عبارتی جهان تحت اراده ماست! این فضا با مسائل جدید و با انقلاب اسلامی در جهان مواجه شد. دین‌‌باوری و خداباوری وارد معادلات شد.

وزیر امور خارجه ایران در دولت‌های نهم و دهم گفت: یک زمانی‌‌ در نشست حقوق بشر در تهران، از یکی از افرادی که اعلامیه جهانی حقوق بشر را در سال۱۹۴۸ امضا کرده بود، از کانادا دعوت کردیم، در صحبت هایی که انجام شد، یک‌‌سری نقدهایی نسبت به مبانی و شکل اعلامیه جهانی حقوق بشر گرفته شد؛ جالب است یکی از اشکالات شکلی این بود که در میان نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر، حتی یک نفر از جهان اسلام حضور نداشت. تنها فردی که از خاورمیانه حضور داشت، یک استاد مسیحی از دانشگاه آمریکایی بیروت بود. شخص مدعوّ اندکی به فکر فرو رفت و گفت صحبت‌‌های شما درست است اما این‌‌که می‌‌گویید چرا در میان نویسندگان و صاحب‌‌نظران کسی از جهان اسلام حضور ندارد، به این دلیل است که زمانی‌‌که ما آن اعلامیه را می‌‌نوشتیم، در جهان اسلام کسی صحبت‌‌های کنونی شما را مطرح نمی‌‌کرد. انقلاب اسلامی این مفاهیم و موضوعات را به میان آورد که بعدها ما در قالب کنفرانس اسلامیِ آن زمان و سازمان همکاری کشورهای اسلامی، اعلامیه اسلامی حقوق بشر را به تصویب رساندیم و آن را در سازمان ملل نیز ثبت کردیم. شاید بسیار قوی نباشد اما ایران بانی آن بود. فضا و موضوعات جدیدی مطرح شد. کسانی‌‌که گمان می‌‌کردند قدرت بلامنازعه بودنشان و تحمیل اراده هایشان که به تنهایی و به عنوان یک قدرت مقدور نبود، اکنون از طریق سازمان‌‌های بین المللی در حال اعمال است. کلاه‌‌سبزها، کلاه‌‌آبی‌‌ها و کلاه‌‌سفیدها؛ مباحث زیست محیطی، مباحث حقوق بشری و مباحث نزاع‌‌های بین کشورها را دنبال می‌‌کنند. کسانی در ماجرای بالکان، نه برای کرواسی و نه یوگسلاوی سابق، بلکه برای بوسنی و هرزگوین، یک حکمرانی ویژه و خاص تعریف می‌‌کنند.

وی به نگارش قانون اساسی در لبنان و بوسنی اشاره کرد و گفت: در لبنان که قصد داشتند قانون اساسی را بنویسند، یا نظام‌‌نامه طائفی برای حکمرانی تعریف کنند، این شروط را گذاشتند که نخست‌‌وزیر باید اهل تسنن باشد، رئیس پارلمان شیعه باشد و رئیس‌‌جمهور مارونی باشد، در بوسنی و هرزگوین سه رئیس‌‌جمهور و در واقع شورای ریاست جمهوری تعیین کردند که هر کدام از مسلمان، کروات و صِرب حضور داشته باشند. دست به کارهایی زدند که نشان از نگرانی‌‌هایشان دارد. وقتی به موضوعات واقعی در حوزه‌‌های مختلف برخورد کردند، سابق چنین بود که، راحت آن را حل و فصل می‌‌کردند. اما ریشه‌‌های بحران جدید و مباحث جدید مبتنی بر آگاهی‌‌هایی که در بین ملت‌‌ها تولید می‌‌شد، کار را برای آنان سخت کرد. حکمرانی را بر آنان سخت کرد. اینها ده‌‌ها سال از این موزاییک‌‌هایی که در خاورمیانه فرش کرده بودند، آرامش داشتند؛ حکومت‌‌ها، شیخ‌‌نشین‌‌ها و اعراب به گونه‌‌ای دیگر، اما همه در راستای مطامع و منافعشان بود. این فضا به هم خورد و آنها هر چه تلاش کردند، نمی‌‌توانستند مشکلات را با نظاماتی که برای اداره جهان ایجاد کرده بودند، حل کنند. ناچار متوسل به زور شدند و به اصل خود بازگشتند و شعاری که "منطق ما قدرت است" را سر دادند. اما امام(ره) فرمود: "قدرت ما منطق ماست". یعنی قدرت ِ منطق امام در برابر منطقِ قدرت مستکبران و آمریکا رویاروی هم قرار گرفت.

دکتر متکی خاطرنشان کرد: امام(ره) بر مبنای انقلاب اسلامی برگرفته از انقلاب آغازین پیامبر(ص)، آگاهی‌‌بخشی و ملت‌‌سازی، تکیه انقلاب بر مردم و مردمی بودن همراه با اسلامی شدن، تلاش می نمود و این ویژگی را در صحنه بین المللی نیز دنبال کرد. نهضت‌‌ فلسطینی که ده‌‌ها سال در مبارزات پراکنده به‌‌صورت بسیار محدود و چریکی و در قالب برخی ترورها و اقدامات صورت می‌‌گرفت، به یک نهضت به معنای واقعی تبدیل شد. نهضت فلسطین، این دو عنصر اسلامی کردن نهضت و مردمی کردن نهضت را مثل انقلاب اسلامی در ایران، از تسلط دیگران خارج کرد. بودجه روزنامه النهار و ... هرکدام از یک کشور تأمین می‌‌شد. رویکرد جدیدی که در تحولات جهانی به‌‌وجود آمد، آرام آرام نظامات را دچار مشکل نمود.

مقام معظم رهبری(دام ظله) از سال‌‌ها پیش، بحثی را تحت این عنوان که «دنیا نیازمند یک نظام نوین بین المللی است» مطرح نمودند. اکنون دستور کار جدی که مطرح است این است که ما در هم‌‌فکری‌‌ها، هم‌افزایی‌‌ها و اندیشکده‌‌هایمان بررسی نماییم که چگونه می‌‌توان این نظامات جدید را تبیین نمود و نقش ایران چه می‌‌تواند باشد و چه جایگاهی را برای ایران می‌‌توان تعریف کرد؟ اکنون رهبران غربی معتقدند، نظم کهن دیگر قابل دوام نیست. در نشست سفرای فرانسه، رئیس‌‌جمهور فرانسه گفت که ما تاکنون جهان را با یک نظمی اداره می‌‌کردیم لیکن در حال حاضر جوابگو نیست. این بحث مطرح است که کدامیک صحیح است؟ «نظم نوین بین المللی» یا « نظام نوین بین المللی»؟ آنچه غرب به آن اذعان دارد، نظم نوین بین المللی است. یعنی مبانی و نظام بین المللی وجود داشته باشد. به عبارتی ما در ساختار نظمی که بر اساس آن نظام ایجاد کردیم، تغییراتی به‌‌وجود آوریم و کشورهای جهان سوم را دخیل کنیم؛ اما اصل قصه‌‌ای که باید تغییر کند، نظام بین المللی است.

وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه به‌‌هم خوردن یک نظام بین المللی به معنای جنگ نیست، بلکه به معنای تعاریف جدید و ساز و کار و سازماندهی جدید در نظام بین المللی است، گفت: امروز غزه تقریباً نماد مصاف دو نگاه، دو تمدن، دو فرهنگ و دو خاستگاه متفاوت است. انگلیس در "بیانیه بالفور" به دنبال این بود که عصاره و چکیده‌‌ای از حکمرانی غرب را در دل اسلام به‌‌وجود آورد؛ دموکراسی، پیشرفت، برخورداری‌‌ها و شرایط جدیدی که در اسرائیل جهت سرمایه‌‌گذاری به‌‌وجود آورده بودند، القا کرده بودند که اینجا جزیره باثبات و امنی برای فعالیت‌‌های اقتصادی است. تلاش می‌‌کنند یک گوشه‌‌ای مانند غزه را حذف کنند. در  شش سال، ۱۳ هزار فلسطینی را به شهادت رساندند. «طوفان الأقصی» این خواب آرام را آشفته کرد و شرایط را تغییر داد. اینها مؤلفه‌‌های جدیدی هستند که قواعد را تغییر می‌‌دهند.

وی گفت: امروز غزه و حماس، نماد جامعه اسلامی، فرهنگ اسلامی و مقاومت اسلامی است، و اسرائیل، سمبل لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است و این‌‌دو در یک فضای کاملاً نابرابر در مصاف یکدیگرند. تعابیری که سید حسن نصرالله از طوفان الأقصی و مبارزه غزه دارد، تعابیر زیبایی است و تبلور آشکار اسلام و آمدن آن به صحنه‌ی اثرگذاری است. همه، طراحی‌‌های خود را کردند و اکنون آمریکایی‌‌ها به دنبال آن هستند که این قضیه خاتمه یابد. این مسأله خاتمه نمی‌‌یابد بلکه آغاز جدیدی است. عربستان گفته بود که ما ۱۵ روزه کار یمن را تمام می‌‌کنیم که یک سال بعد "کالین پاول"، وزیر خارجه وقت آمریکا گفت "عربستانی‌‌ها ما را فریب دادند، گفتند ۱۵روزه تمام می‌‌کنیم اما یک سال گذشته است." و شش سال نیز گذشت. کشوری که نه هواپیما دارد، نه تانک دارد و دائماً آن را بمباران می‌‌کردند چطور کارشان تمام نشد. امروز یمن با همان وضعیت، ناو آمریکا را هدف قرار می‌‌دهد. زمانی اگر یک ناو آمریکایی از این ساحل مدیترانه به آن ساحل مدیترانه می‌‌رفت، از شدت رعبی که ایجاد کرده بودند، دو حکومت عوض می‌‌شد. اکنون چه تحولی در یمن به‌‌وجود آمده است؟!

وزیر امور خارجه ایران در دولت‌های نهم و دهم تصریح کرد: دو اتفاق در حال وقوع است؛ اولاً: کسانی که داعیه ابرقدرتی داشتند، ابرقدرت بودن به دو توانمندی است: نخست این‌‌که، آنچه را که می‌‌خواهند محقق کنند، و دوم این‌‌که، جلو آنچه را که نمی‌‌خواهند بگیرند. آمریکایی‌‌ها بیش از بیست سال است که هر چه را که می‌‌خواهند نمی‌‌توانند به آن دست یابند و جلو هر آنچه را هم که نمی‌‌خواهند، نمی‌‌توانند بگیرند. اینکه مقام معظم رهبری(مدظله العالی) از سال‌‌ها قبل بحث افول آمریکا را مطرح می‌‌کنند، دقیقاً یک تصویربرداری از شرایط و واقعیت امروز آمریکاست. پس در بازگشت به سلطه‌‌گری، قدرت‌‌ها و ابرقدرت‌‌ها نمی‌‌توانند پاسخ دریافت کنند. جورج بوشِ پسر، گفت ما برای دو هدف به افغانستان می‌‌رویم؛ ریشه‌‌کن کردن تروریسم و ازبین بردن مواد مخدر. مواد مخدر که ۹۰۰ درصد افزایش یافت و تروریسم که در آن زمان در طالبانیسم جلوه‌‌گر بود، مختص به افغانستان بود، اما اکنون به طالبان پاکستانی، افغانستانی، هندی، آسیای مرکزی، چینی و ... شناخته می‌‌شود. آنها تروریسم را در جهان گسترده کردند و بعد از بیست سال، مفتضحانه از آن بیرون رفتند. می‌‌خواستند به خودکامگی قدیم و خود محوری و قدرت‌‌مداری و زورمداری رجعت کنند که در بیست سال گذشته نتیجه‌‌ای نگرفتند.

وی با بیان اینکه امروز این باور وجود دارد که ساز و کار سازمان‌‌های بین المللی و سازمان بین الملل، هیچ مشکلی از جوامع بشری را نمی‌‌توانند حل کنند، گفت: یک زمانی کوفی عنان در سفر به ایران، مأموریت داشت که در کنیا حضور یابد. آن زمان مصادف با انتخابات ۸۸ بود. در آنجا با برگزاری انتخابات، اختلاف و بحرانی در نتیجه انتخاباتشان پیش آمده بود. پنج هزار نفر کشته شدندکه کوفی عنان برای حل اختلاف به آنجا رفت و گفت پیروز انتخابات رئیس جمهور و بازنده انتخابات، نخست‌‌وزیر شود. در زیمبابوه نیز همین سیاست را اجرا کردند. در سفر به ایران، از وی پرسیده شد چرا دبیران کل سازمان ملل و مدیران پایین‌‌تر روز به روز ضعیف و ضعیف‌‌تر شده‌‌اند؟  گفت زمانی اعضای دائم شورای امنیت پیشنهاد داده بودند عنوان ژنرال از دبیر کل حذف شود و در سطح یک منشی شود، در حالی‌‌که دبیران کل در سال‌‌های گذشته اثرگذار بوده‌‌اند. به‌‌صورت مجموعه‌‌ای، بن‌‌بست ایجاد شده است، حوزه ابرقدرتیِ قدرت‌‌های بزرگ که بعد از سازمان ملل به ابراز وجودشان برای حل مسائل رو آورده‌‌اند، ناموفق بوده‌‌اند؛ که آخرین آن غزه است.

دکتر متکی خاطرنشان کرد: غزه یک پایان نیست، بلکه یک آغاز است. اسرائیل پس از این، یک شب آرام سر بر بالین نخواهد گذاشت. برای دریای سرخ، یمن و منطقه باید اندیشه جدیدی کنند. ورود دوباره ابرقدرت‌‌ها با ویترین، اسم و تهدید خودشان در بیست سال گذشته با شکست مواجه شده است. سازمان ملل و افکار عمومی جهان به این نتیجه دارد می‌‌رسد که با این ساز و کار که روزی تصور می‌‌شد می‌‌تواند حلال مشکلات باشد، اکنون به بن‌بست رسیده است. زمان، زمانِ آزاداندیشان، مسلمانان متعهد، اساتید، بزرگان و اندیشمندانی است که برای مقطع کنونی جهان، اندیشه بلندی را به پرواز درآورند و چاره‌‌جویی کنند.    

نظر شما