صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

سیروس مقدم نقاشی که کارگردانی هم می‌کند/ عشق و زندگی ماهیگیران جنوبی در نقاشی‌های کارگردان پایتخت

۱۴۰۲/۱۲/۰۵ - ۱۱:۰۴:۲۵
کد خبر: ۲۰۶۲۷۵۷
سیروس مقدم عنوان کرد: برای آنکه خواسته‌هایم را در ساخت سریال همانطور که فکر می‌کنم به گروهم منتقل کنم طراحی می‌کردم و همیشه کنار دکوپاژهایم نقاشی و اسکیس وجود داشت. در سریال «پایتخت» هم همینطور پیش رفتم.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ نمایش رنجِ ماهیگیرها، هوای شرجی، حیات، حضور انسان، رنگ‌های گرمی که در عین ظرافت خشونت و غم دارد همه و همه در آثار نقاشی «سیروس مقدم» به خوبی مشهود است. مخاطب این هنرمند را با سریال‌های چون: نرگس، اغما، چاردیواری، پایتخت و... به یاد می‌آورد اما او در مدیوم‌های مختلف تجربیات گوناگونی داشته که هنر نقاشی هم یکی از آن‌هاست.
 
«سیروس مقدم» این روزها در گالری گویه آثاری از سال‌های گذشته و امروز خود در معرض دید عموم گذاشته است که به خوبی نشانگر تاثیر او از استادش هانیبال الخاص است‌. به بهانه‌ی برپایی این نمایشگاه خبرنگار خبرگزاری برنا با او گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.
 

نشانه‌هایی از زیست شما و محیطی که در آن بزرگ شده‌اید به خوبی در آثارتان نمایان است. هوای شرجی، ماهی، ماهیگیری، تور، دریا و برخی از  نقاشی‌های سیاه و سفید که درخصوص جنگ کار شده است. کمی درباره‌ی این نشانه‌ها بگویید.
 
مادر من بوشهری بود و خودم متولد خوزستان(آبادان). دوران کودکی، نوجوانی و جوانی‌ام را در آبادان، سربندر، بوشهر، بندر لنگه و... گذراندم. بخشی از این نشانه‌ها به دوران کودکی من برمی‌گردد که وقتی دست به قلم شدم و توانستم طراحی کنم ناخودآگاه خاطراتم تبدیل به این طرح‌ها و نقاشی‌هایی که مشاهده می‌کنید شدند.
 
به نظر می‌رسد سن و سال آثار و قدمت آن‌ها باهم متفاوت است...
 
بله درست می‌گویید. آثاری که در طبقه‌ی پایین گالری است، نقاشی‌های جدید من به حساب می‌آیند که مربوط به دو سال اخیر می‌شوند و آثاری که در طبقه‌ی بالا وجود دارند نقاشی‌های قدیمی‌تری هستند که بین سال‌های ۵۵_۵۶ تا ۶۱_۶۲ کشیده شده‌اند. البته بیشتر آثار قدیمی‌ مربوط به دوره‌ی دانشجویی من می‌شوند که با راهنمایی استادم هانیبال الخاص تجربه کشیدنشان را داشتم.
 
 
با توجه به آن‌که «سیروس مقدم» در مدیوم‌های مختلف هنری تجربیات ارزشمندی داشته است اما بیشتر به عنوان کارگردانی سریال‌ساز شناخته می‌شود. برنامه شما برای آثار نقاشی‌ جدید چیست؟ آیا شاهد این نگاه سریالی در آثارتان خواهیم بود؟
 
کاری که این روزها مشغول آن هستم باز هم به کودکی من بازمی‌گردد و راجع به بطری‌جمع‌‌کن‌هاست. داستان‌‌ها و قصه‌ها در نقاشی کشیدن اهمیت فراوانی دارند. می‌خواهم بچه‌هایی را نقاشی کنم که بطری‌های رنگی که کشتی‌های فرنگی در آب پرت می‌کنند را جمع می‌کنند و به پیرمردی می‌فروشند. در ادامه آن پیرمرد هم در آن بطری‌های رنگی سرکه و عرقیجات می‌ریزد و می‌فروشد.
 
چرا این ایده همچنان امروز برای شما جالب است و قصد پیاده کردن آن را دارید؟
 
بچه‌های سیاه‌سوخته، رنجور، لاغر و سختی‌کشیده‌ی جنوب کشور وقتی رفلکس شیشه‌های رنگی را زیر نور خورشید می‌بینند زندگی درخشانی برایشان ایجاد می‌شود. تضاد بین فقر و طراوت و زندگی برای من جالب  است. وقتی این مفهوم و نگاه در ذهنم پیدا شد به روی بوم آوردنش فکر کردم.
 
راجع به تابلوی ماهیگیران جنوب که جزو مهمترین آثار شماست برایمان توضیح دهید. ردپای تاثیرات «هانیبال الخاص» در این کار به خوبی دیده می‌شود.
 
درست است. هانیبال الخاص برای پروژه‌ دیپلم پیشنهاد کرد که هرکدام از ما به سراغ سوژه‌ای برویم که به زادگاه خودمان برمی‌گردد. من هم طبیعتا به شهر خودم برگشتم. حدود یک ماه در جنوب ماندم، به بازار ماهیگیرها، لنج، دریا و.... رفتم‌. مدام خاطره‌سازی کردم، اتود زدم که همه‌ی این اسکیس‌ها تبدیل شد به این تابلو که عنوانش ماهیگیران جنوب است. این تابلو را سال ۵۶_۵۷ کشیدم. خود این تابلو هم سرگذشت جالبی دارد که نهایتا از بندرعباس باز هم به دست من رسید.
 
چه اندازه افکار شما در قاب تلویزیون به چارچوب بوم نقاشی رسیده است؟ در حقیقت می‌خواهم از تاثیر سینما بر هنرهای تجسمی یا بالعکس صحبت کنید.
 
در حقیقت بین هنر تصویرسازی و تصویرگری ارتباط مستقیمی وجود دارد. وقتی شما به ابزار هنرهای تجسمی تسلط داشته باشید طبیعتا قاب‌بندی، کمپوزیسیون، هارمونی، رنگ‌آمیزی، نورشناسی، منبع نور، پرسپکتیو و... به شما کمک می‌کند قابی که می‌بندید از شلختگی به دور باشد و نقطه‌ی طلایی آن چارچوب و منبع نور تعریف شده باشد. این شناخت حتی اهمیت فورگراند و بگ‌گراند را مشخص می‌کند. اگر به اولین سریال‌هایی که من ساختم دقت کنید به ارزش نور پی می‌برید همانطور که این مسئله در نقاشی بسیار اهمیت دارد در فیلمسازی هم بخش بزرگی است.
 
خواسته‌هایتان را چگونه به کمک نقاشی در سینما و تلویزیون بیان می‌کردید و به سراغ ترسیم چه فضاهایی می‌رفتید؟
 
برای آنکه خواسته‌هایم را در ساخت سریال همانطور که فکر می‌کنم به گروهم منتقل کنم طراحی می‌کردم. همیشه کنار دکوپاژهایم نقاشی و صحنه آرایی و اسکیس وجود دارد که مثلا میز، صندلی، در ورودی و..‌. کجاست. در سریال «پایتخت» هم همینطور پیش رفتم. تک‌تک لوکیشن‌ها همینگونه طراحی شده است. فیلمبردار می‌داند که حرکت دوربینش چگونه است و طراح صحنه می‌داند که صحنه‌اش چه خواهد بود.
 
 
 
قدمت هنر نقاشی از سینما بیشتر است. از نقا‌شی روی سفال‌ها و دیوار غارها گرفته تا نقاشی روی بوم و... چه اندازه آشنایی با هنرهای تجسمی برای یک فیلمساز اهمیت دارد؟
 
فهمیدنش شاید خیلی مستلزم دست به قلم بودن نباشد اما فهم و درک آن بسیار اهمیت دارد. بسیاری از کارگردان‌های بزرگ ممکن است نقاش‌های خوبی نباشند اما تصویرسازهای درخشانی هستند و می‌توانند به خوبی منظور را به مخاطب منتقل کنند. برای مثال هیچکاک حتی تفنگی را که می‌خواست در صحنه استفاده کند از قبل طراحی می‌کرد‌. عده‌ای از فیلمسازان خودشان را موظف کرده‌اند که نقاشی و عکاسی بدانند. به همین خاطر باید تاکید کنم که فهم هنرهای تجسمی در هنر تصویرسازی بسیار اهمیت دارد.
 
با توجه به پشت سر گذاشتن دوره‌های متعدد در عرصه هنرهای تجسمی از سبک آثار خود و نقاش‌هایی که الگوی شما بوده‌اند بگویید.
 
تصاویری از کودکی‌های من موجود است. از زمانی که دستانم با مداد و کاغذ آشنا شد؛ «انسان» موضوع واحدی در تمامی آثارم بوده است. برای مثال در نقاشی‌های دوران کودکی من یک انسان گیتار به دست را می‌بینید یا زنی که کوزه در دست دارد. ناخودآگاه وقتی بحث انسان می‌شود، قصه‌های آن‌ها با یاس، ناامیدی، رنج و... به ما سوژه می‌دهند‌. وقتی که سلایق من کمی آکادمیک‌تر شدند با نقاشی‌های دیواری مکزیکی و هنرمندانی چون فروسکو، ریورا، فریدا کالو و... آشنا شدم. از سوی دیگر استاد من هم هانیبال الخاص بود که خودش نقاش فیگور درخشانی است. همه این‌ها دست به دست هم داد تا من از نقاشی انتزاعی، آبستره و فرم‌گرایی محض دور شوم و حال نقاشی‌هایم اینگونه باشد‌.
 
خبرنگار: تبسم کشاورز
 
انتهای پیام/
نظر شما