صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

روستای زرگر در قزوین؛ روستایی اروپایی در نزدیکی پایتخت 

۱۴۰۳/۰۱/۱۳ - ۱۵:۰۲:۰۱
کد خبر: ۲۰۷۳۵۰۱
روستای زرگر در نزدیکی شهرستان آبیک از توابع استان قزوین با مردمی که اصالتی اروپایی دارند و رومانیایی صحبت می کنند در نوروز می تواند تجربه جذابی برای مسافران به یادگار بگذارد.

به گزارش خبرگزاری برنا از قزوین؛ جاهای دیدنی قزوین فقط در اماکن تاریخی و زیارتگاه خلاصه نمی‌شود، بدون تردید در کشور ایران جاذبه های گردشگری فراوانی وجود دارد که بخشی از آن در روستاهاست و این مناطق با داشتن نقاطی بکر و طبیعت زیبا می توانند نظر مسافران را برای گذراندن تعطیلات نوروز جلب کنند، در این میان برخی روستاها یی نیز هستند که ویژگی هایی منحصر به فرد دارند مثل شیوه سخن گفتنشان و یا رسم الخطشان؛ روستایی در قزوین وجود دارد که مردمانش رومانیانی صحبت می کنند به لاتین می نویسند ولی ایرانی هستند.

اینجا روستاهایی دارد که پشت‌سرشان افسانه‌ها گفته می‌شود. روستای زرگر آبیک یکی از روستاهای عجیب ایران است که با دیدن اهالی آن فکر می‌کنید، بدون پاسپورت وارد اروپا شده‌اید.

روستای زرگر قزوین مردمانی با چشم‌های رنگی و قد وقامتی شبیه به اروپایی‌ها دارد و از کوچک تا بزرگشان به زبان رومانیایی صحبت می‌کنند.

این روستا به‌عنوان یکی از جاذبه‌های گردشگری قزوین در نزدیکی شهرستان آبیک قرار گرفته و فاصله زیادی با تهران نداردو برای سفر در ایام نوروز تجربه ای جدید و انتخابی مناسب خواهد بود. 

«زرگر»روستایی در استان قزوین و نزدیکی شهرستان آبیک است که مردم آن اصالتی اروپایی دارند و حتی زبان اهالی روستا، فارسی هم نیست. آن‌ها به یک زبان محلی غیر از فارسی و ترکی قزوینی مسلط‌ند که به آن «رومانو» می‌گویند.

مردم این روستا هم ایرانی‌اند هم اروپایی، هم فارسی می‌دانند هم ترکی؛ صورتشان هم شبیه آریایی‌هاست، هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ‌ها، قدشان بلند است و مهربانی‌شان همچون محبت مردم ایل به میهمان‌ها. مسلمان شیعه‌اند، کارشان دامداری و کشاورزی؛ به سبک همه روستاییان، مرغ و خروس و غاز هم نگه می ‌دارند؛ بعضی زن‌ها که هنرمندتر از دیگرانند نیز خودشان نان می‌پزند و در مشک، دوغ و کره می‌گیرند و پنیر و ماست می‌بندند.

این مردم، اما یک راز دارند، یک نکته مبهم تاریخی که مرموزشان می‌کند. مردم روستای «زرگر» زبان مادری‌شان «رومانو» است؛ به زبانشان زرگری هم می‌گویند، اما نه از آن زرگری‌هایی که بعد از هر حرف، «ز» می‌گذارند و زبانشان می‌شود «دزرزوز».

داستان زبان رومانو بیشتر شبیه افسانه است، زرگری‌ها خودشان هم دقیقا نمی‌دانند متعلق به کجای جهان هستند و چه شد که به ایران آمدند و شدند رومانوی شیعه کشاورز ایرانی که به زبان ترکی هم مسلط است. قدیمی‌های روستا یادشان است که در زمان جوانی‌شان پیرمردی در زرگر بود که تمام حساب و کتاب‌هایش را به زبان روسی می‌نوشت، اما بعد از مرگ او نوشتن به زبان روسی ورافتاد؛ حالا این مردم همه به زبان رومانو حرف می‌زنند و به لاتین می‌نویسند.

بچه‌های تحصیلکرده زرگر چند سال پیش چند لغت به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و از تمام مردم دنیا خواستند که اگر این لغات را می‌شناسند به ایران بیایند. چند ماه بعد سه مسافر از فرانسه و انگلیس به روستای زرگر آمدند و در حالی که شادی‌کنان، ساز و دهل می‌زدند از این‌که همزبان‌هایشان را در ایران پیدا کرده‌اند دست از پا نمی‌شناختند.

زرگری‌ها می‌گویند این سه مرد از تجار بزرگ کشورشان بودند که ایتام زیادی را حمایت می‌کردند و اهل کار خیر بودند؛ اما تعجب می‌کردند از این‌ که زرگرهای ایران، زبان رومانو را با زبان فارسی و ترکی آنچنان آمیخته‌اند که اصالت زبان به آن شکل که در اروپا تلفظ می‌شود از بین رفته است.

رومانوها حتی آن‌ها که تشکیلات منظمی دارند، آواره‌اند. این مردم معلوم نیست که از چه سرزمینی آمده‌اند و چه اتفاقی افتاد که در جهان پراکنده شدند. 

روایتی دیگر، می‌گوید رومانوها اصالتا ایرانی‌اند و به خاطر شجاعتشان، جزو سربازان قزلباش شاه‌عباس صفوی بوده‌اند. عده‌ای نیز معتقدند، چون زرگرها جنگجو و دلیرند هیچ وقت با حکومت‌های وقت، سرسازش نداشته‌اند و برای این‌که حکومت‌ها از خطرشان مصون باشند آن‌ها را در دنیا پخش کرده‌اند؛ هر چند این عده نمی‌گویند که چه حکومتی، در چه زمانی و از کدام سرزمین چنین تصمیمی گرفته است.

برای همین زرگرها همیشه دو به شک زندگی می‌کنند؛ آن‌ها گاه خودشان را مردمانی از کشور رومانی می‌دانند و گاه از یونان و گاه زبان رومانو را ملاک قرار می‌دهند تا بگویند ریشه در کشور ایتالیا دارند. معتقدان به این روایت می‌گویند که در جنگ ایران و روم تعداد ۲۰۰ نفر از رومانوها به دست پادشاه ایران اسیر شدند، اما، چون اندام‌های ورزیده و قوی داشتند مورد عفو پادشاه قرار گرفتند و در نزدیکی قزوین ساکن شدند.

وقتی زرگرها به زبان رومانو با هم حرف می‌زنند فردی که شنونده است، حتی کلمات را هم تشخیص نمی‌دهد چه رسد به معنی‌شان؛ اما این‌ها که مردمی با محبت مردمان ایل‌اند سرعت حرف‌زدنشان را کم می‌کنند و شمرده شمرده کلمات را ادا می‌کنند تا غیر رومانوها هم چیزی بفهمند. 

در این روستا زنی که شوهرش می‌میرد هرگز ازدواج نمی‌کند، مردی نیز که همسر دارد هرگز به سراغ زنی دیگر نمی‌رود و اگر کسی خلاف کند، از روستا طرد می‌شود یعنی اگر چه جسمش در روستاست، اما کسی اعتنایی به او نمی‌کند. این رسم زرگرهاست که مردمش خیلی روی آن تعصب دارند. آن‌ها نه اهل طلاق‌اند و نه اهل بی‌وفایی و خیانت؛ این هم یک رسم برآمده از ایل است.

جوان‌های زرگر، چون از بیماری‌های ارثی و مادرزادی می‌ترسند کمتر با دختران و پسران هم روستا ازدواج می‌کنند، اما حتی وقتی با غریبه‌ها وصلت می‌کنند باز هم از زبان رومانو حفاظت کرده و نسل به نسل منتقلش می‌کنند. 

زرگر تنها روستای رومانوزبان ایران است که زبان زرگری را زنده نگه داشته و سرنوشتش مثل نسل فراموش شده رومانوها در شهریار، قوچان، بیله‌سوار و خوی نشده است.

با این‌که افسانه‌ها، زرگرها را به سرزمین‌های دور و نزدیک نسبت می‌دهد و آن‌ها را به نقاطی از اروپا مربوط می‌کند، اما با این حال آن‌ها عاشق ایرانند و خودشان را ایرانی می‌دانند و شاید رمز ماندگاری آن‌ها نیز همین است.

اگر چه آن‌ها صورتشان هم شبیه آریایی‌هاست و هم شبیه گلادیاتورها و وایکینگ‌ها، ولی آن‌ها هر جا که باشند با همان خط لاتین‌شان می‌نویسند: meen iranisom (من ایرانی هستم)، kato dayatar oyolom (اینجا از مادر متولد شدم) و irani boot manga (و کشورم را دوست دارم).

همین موضوع روستای زرگر رومانو را به یک معما تبدیل کرده. یکی از رازهایی که تا حالا برای آن جوابی پیدا نشده، چگونگی مقیم شدن افرادی در این منطقه مرکزی از ایران است که شباهت زیادی به ایرانی‌ها ندارند.

مردم زرگر رومانو چشمانی آبی داشته و قد و هیکل آن‌ها هم با معیارهای اروپایی مطابقت دارد. برای همین پژوهش‌های مختلفی در مورد ادغام قوم ایرانی و اروپایی در این روستا انجام شده؛ اما هیچ‌کدام از این پژوهش‌ها نتیجه‌ای نداشته‌اند.

آخرین سرشماری که در روستا انجام شده، به سال ۱۳۸۵ برمی‌گردد که جمعیت آن را ۷۵۰ نفر شامل ۱۸۲ خانوار تعیین کردند. روستای ۱۴ کیلومتری زرگر، پشت خط راه‌آهنی قرار گرفته که ایستگاهی در نزدیکی روستا نداشته و بی‌وقفه از روی ریل می‌گذرد.

اینجا خانه‌ها ساده، با دیوارهای بلند و درهایی آهنی ساخته‌ شده‌اند. در نزدیکی روستای زرگر قزوین می‌توانید باغ‌هایی بزرگ را ببینید که در بهار و تابستان سرسبز و پُرمیوه است و سایه آن‌ها امن‌ترین جای دنیا برای استراحت است.

روستای زرگر کجاست؟

روستای زرگر در استان قزوین، شهرستان آبیک، بخش بشارت قرار دارد. زرگر که یکی از روستاهای اطراف قزوین در جهت شمال غربی است، حدود ۲۲ کیلومتری غربی شهرستان آبیک قرار گرفته و ۱۱۵ کیلومتر با تهران فاصله دارد. این روستا در ۶۷ کیلومتری شمال شرقی کرج قرار گرفته و به ‌همین ‌دلیل می‌تواند یک جاذبه‌ گردشگری جذاب برای ساکنان استان‌های تهران و کرج باشد.

شهر قزوین هم با فاصله‌ای ۵۱ کیلومتری در شمال غربی روستای زرگر قرار گرفته و اهالی تاکستان هم با فاصله‌ای ۱۰۰ کیلومتری در غرب زرگر ساکن است. منطقه الموت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین جاهای دیدنی استان قزوین در فاصله ۱۰۸ کیلومتری شمال روستای زرگر قزوین قرار دارد. اگر به ‌کوه‌نوردی هم علاقه دارید و علم‌کوه قزوین برای شما جذاب است، باید بدانید که این کوه در ۲۶۰ کیلومتری شمال شرقی روستا قرار دارد.

بهترین مسیر دسترسی به روستای زرگر

قزوین و کرج به‌عنوان استان‌هایی که نزدیک به تهران است، معمولا بهترین انتخاب برای ساکنان پایتخت برای سفرهای یک‌روزه خواهند بود.

اگر از سمت تهران راهی سفر به زرگر قزوین می‌شوید، باید حدود ۱۱۵ کیلومتری را در آزادراه تهران-کرج و بعد از آن آزادراه کرج-قزوین رانندگی کنید تا به آبیک برسید.

بعد از اینکه از آبیک عبور کردید باید حدود ۱۵ کیلومتر دیگر را در آزادراه کرج- قزوین رانندگی کنید تا به مسیری فرعی برسید. اگر با ماشین خودتان سفر می‌کنید، در حاشیه راه فرعی یک دشت شقایق زیبا وجود دارد که باید ببینید.

حالا وارد جاده فرعی شوید و به مسیرتان ادامه دهید تا تابلوی آبی‌رنگ روستای زرگر را ببینید.

فاصله تهران تا زرگر حدود ۱۰۷ کیلومتر است و حدود ۱ ساعت و ۲۸ دقیقه در راه هستید؛ البته این زمان بدون درنظرگرفتن ترافیک سنگین آزادراه تهران-کرج و کرج-قزوین در بعضی از ساعت‌های روز است.

بهترین زمان بازدید از روستای زرگر

بازدید از روستای زرگر سفری یک‌روزه است و زمان زیادی از شما نمی‌گیرد؛ البته اگر در شهرهای اطراف قزوین و آبیک ساکنید؛ ولی اگر از شهرهای دورتر آمده‌اید که امکان اقامت هم فراهم است.

آب‌وهوای زرگر قزوین، کوهستانی است و در هر فصلی از سال زیبایی و طراوت خاص خودش را دارد. اینجا هر فصلی از سال از بهار گرفته تا زمستان گردشگر می‌بینید؛ اما خب آخر هفته‌ها از همیشه شلوغ‌تر است؛ چون ساکنان قزوین و کرج و تهران برای تفریح یک‌روزه به روستا می‌آیند.

بهار روستای زرگر شاید بهترین زمان برای بازدید از روستا باشد. درست زمانی‌که شکوفه‌های گل‌های وحشی در دشت همراه باد می‌رقصند و هوا مطبوع و دل‌نشین است.

فصل تابستان و پاییز و زمستان بویژه ایام نوروز هم برای سفر خوب است؛ چون هرکدام زیبایی‌های خاص خودشان را دارد. 

در نوروز سفر به این روستای کمتر شناخته شده می تواند اوقات خوشی را برای شما رقم بزند.

انتهای پیام

نظر شما