به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، سال ۱۹۴۷ که سرزمین فعلی مورد مناقشه در تحتالحمایگی انگلیس بود با کنارهگیری این پادشاهی از اداره این سرزمین و توطئه استکبار جهانی؛ سازمان ملل متحد فلسطین را به سه قسمت تقسیم کرد؛ قبل از این تقسیم و در دوره استعمار انگلیسیها در قدس، مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شده بود و همین حضور موجب شده بود که یهودیها در دستههایی مسلح درگیریهایی با فلسطینیان به بار بیاورند و در حملات و شبیخونهایی کشتارهایی بر علیه مسلمانان شکل دهند.
به جز از کشتار یکی دیگر از روشهای یهودیان برای جاگیر شدن در فلسطین؛ خرید اراضی و املاک از فلسطینیها بود اما با توجه به اینکه فلسطینیها به همین راحتیها حاضر به فروش املاک خود به صهیونیستها نمیشدهاند تاریخ به نام یک واسطه در این میان اشاره کرده است؛ شخصیتی که گرچه خیلیها از نقش او در تاریخ ایران غافل هستند اما باید او را یکی از عوامل تغییر قدرت در ایران از قاجار به پهلوی دانست که به کل مسیر تاریخ ایران را تغییر داده است.
سید ضیاءالدین طباطبائی، شخصیتی است که در ماجرای خرید و فروش اراضی فلسطینیها به نفع یهودیان متهم است؛ او نخستین بار در سال ۱۹۳۱ به دعوت حاج الامین الحسینی مفتی اعظم فلسطین برای حضور کنگرهای که به منظور مقابله با افزایش مهاجرت یهودیان به فلسطین برگزار شده بود به این سرزمین سفر کرد و حتی توانست ریاست این کنگره را نیز بر عهده بگیرد اما این آخرین سفر او نبود و سید ضیا سفرهای دیگری نیز به قدس داشت؛ این شخصیت تاریخی که گزینهای نزدیک به انگلیسیها بود و بعد از انقراض قاجار ۴ ماه نخستوزیری ایران را با حمایت انگلستان بر عهده گرفته بود؛ اطلاعات محرمانه کنگره جلوگیری از مهاجرت یهودیان به فلسطین را در اختیار انگلیسیها قرار داد و از آنجایی که مسلمانان فلسطینی به او اعتماد داشتند و به راحتی اراضی خود را به وی میفروختند به حلقه واسطی برای صاحب ملک کردن یهودیان تبدیل شد.
دکتر علیاکبر ولایتی مورخ معاصر کشورمان معتقد است که" سیدضیاء توسط انگلیسیها به فلسطین اعزام شد و اسناد قطعی وجود دارد که سیدضیاء در آنجا دلال خرید و فروش زمین بود. زمین های مسلمانها را به یهودیانی که به تدریج به آنجا انتقال داده شده بودند، می فروخت و مسلمانها هم نمی دانستند که اینها چه طرحی در سرشان دارند.وضعیت به گونه ای بود که گویا دو نفر دارند با هم منازعه میکنند، فرد ثالثی می آید و دست یکی را از پشت میگیرد و به طرف مقابل اجازه میدهد که او را بزند. دست عربها را گرفته بودند و از آن طرف، به صهیونیستها اسحله می دادند و آنها مسلمانان را میکشتند." (۱)
به هر صورت در سالهای استعمارگری انگلیسیها در فلسطین؛ روز به روز بر جمعیت یهودیان مهاجر افزوده میشد و همین امر نیز درگیریها در این کشور را افزایش میداد تا اینکه بر اساس قطعنامه سازمان ملل، فلسطین که منطقهای اشغال شده توسط بریتانیاییها به شمار میآمد به سه قسمت تقسیم شد و علنا با حمایتهای بیدریغ انگلستان، دولت یهودی اسرائیل با نخستوزیری دیوید بن گورین، که یک یهودی لهستانیالاصل بود آغاز شد.
بنگورین برای تثبیت یک دولت یهودی بیش از هر چیزی به جمعیت نیاز داشت بر همین اساس او نیز سیاستهای تشویق یهودیان سراسر دنیا برای مهاجرت به فلسطین را تشدید کرد و با تکیه بر یهودیان نژادپرست و افراطیای که باورشان شده بود فلسطین سرزمین تعلقیافته به آنهاست ارتشی را ساماندهی کرد که روی همه جنایتکاران عالم را سفید کرده و بیهویتی خود را به اثبات رسانده است؛ بیش از ۷۵ سال از تاسیس ارتش رژیم اشغالگر قدس میگذرد و در این سالها جنایات دهشتناکی از این رژیم سفاک سرزده است.
جنایتی که ریشه آن را باید در ماهیت انحرافیافته یهودیت جستجو کرد که از دل آن جریانهای انحرافی زیادی از جمله " کابالا " و " فراماسونری " نیز به وجود آمده است؛ یهودیان سالیان سال است که با مظلومنمایی در رابطه با " هولوکاست " که هنوز که هنوز است راست و دروغ آن معلوم نشده است تلاش میکنند ترحم جهانی را به سمت خود سوق دهند و خود را ملتی مورد ظلم واقع شده نشان دهند در حالی که اگر در ماهیت حزب نازی که متهم به هولوکاست است بنگریم متوجه خواهیم شد که این جریان نیز برگرفته از تعالیم " کابالا " و " فراماسونری" است که زادهی آمیزش یهودیت تحریف شده و شیطانی با مسیحیت است.
اولین دلیل این مدعا نیز نماد هیتلر است که نمادی باستانی تحت عنوان چرخ خورشید یا صلیب شکسته است که یکی اِلِمانهای شیطانپرستی محسوب میشود.
لوئیس مارشالکو یکی از افراد برجستهای است که پژوهشهای مستند و مستدلی را در این زمینه انجام داده است، نویسنده کتاب فاتحین جهانی در مقدمه کتابش مینویسد: تمام هرجومرج و بینظمیها و تقسیمبندیها مثل آلمان شرقی و غربی یا کره شمالی و جنوبی و یا چین و هندوچین و تریست، تحت فرمان و خواسته یک اراده آهنین واحد قرار دارد که مطابق منافع رهبران یکقوم ۱۵ میلیون نفری است. «آنان را میتوان پشت درهای محکم و حفاظتشده کاپیتالیسم جهان و یا دیوارهای ضخیم کرملین پیدا کرد.»
این نویسنده مسیحی در مقدمه کتاب خود، کسب قدرت جهانی را به تملک عصای اعجازآمیز موسی تشبیه میکند و میگوید گوساله سامریِ امروز، صرفاً یک نشانه درجه دوم و نماد کاپیتالیسم و سرمایهداری است.
لوئیس مارشالکو در بخش دیگری از کتابش موضوع کشتار یهودیان توسط هیتلر را مورد بررسی قرار داده و آورده است: یکی از مهمترین سوالات تاریخی مربوط به جنگ جهانی دوم این است که سر آن ششمیلیون یهودی که بهعنوان کشتهشدگان و شهدای جنگ جهانی دوم از آنها یاد میشود، واقعاً چه آمده است؟ بخشی از پاسخ اینسوال را سالها پیش یکخبرنگار آمریکایی داد؛ اینکه اگر ادعای یهودیها درست باشد، باید گفت لطمات جانی قوم یهود در جنگ جهانی دوم، بیشتر از مجموع تلفات نیروهای آمریکایی، انگلیسی، استرالیایی، کانادایی، نیوزلندی، فرانسوی، بلژیکی، هلندی و دانمارکی بوده است. نکته جالب، این است که در سال ۱۹۳۳ تعداد کل یهودیان اروپا به استثنای شوروی، در مجموع ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بوده است. اینآمار در شماره ۱۱ ژانویه ۱۹۴۵ نیویورک تایمز منتشر شد و توسط اعضای کنگره یهودی آمریکا معتبر شناخته شده است.
از طرفی بنا بر آمار «باسلر ناخ ریشتن» و دیگر منابع معتبر، تعداد کل یهودیانی که پس از شروع جنگ در قلمرو نفود هیتلر باقی ماندند، بیش از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر نبوده است.
مطابق گزارشی که اشغالگران آمریکایی آلمان در سال ۱۹۵۱ منتشر کردند، کل رقم کسانی که در اردوگاههای نازی از دست رفتند، حدود ۱.۲ میلیون نفر بود که اینجمعیت، کولیها، اوکراینیها، یهودیان و همه ملل دیگر را شامل میشود؛ «یعنی همه آنهایی که به مرگ طبیعی در اردوگاهها مرده بودند.»
مارشالکو میگوید به اینترتیب با وجود اینکه تلفات ملل مسیحی بسیار بیشتر بوده، نمیتوان تعداد یهودیان جانباخته در جنگ دوم را بیش از ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر دانست.
با توجه به تفاسیر فوقالذکر باید نازیها را نیز تکهای از پازل نقشه شوم یهودیت صهیونیست و شیطانگرایی برای اداره عالم دانست و یقین کرد که دعوا سرِ بیسرزمین بودنِ یهودیان نیست بلکه آنها که خود را قوم برگزیده خداوند میدانند و قائل هستند قدس به عنوان سرزمین موعود، متعلق به آنها است و باید پایتخت حکومتشان بر سراسر دنیا را در اورشلیم بنا کنند و الّا یهودیان هم در اروپا و هم در آمریکا جایگاه بسیار رفیعی دارند و جزو حکام اصلی دهکده بزرگ جهانی هستند.
یهودیها خود را مالک جهان و امپراطور آینده دنیا میدانند و به مابقی مردم دنیا نگاهی محقر دارند از این رو اشاعه تفکرات این قوم به ویژه از نوع صهیونیستش خطری جدی برای جهان است.
صهیونیستها در این حدود ۱۸۰ روزی که از ۷ اکتبر و آغاز طوفانالاقصی میگذرد تنها فلسطینیها را هدف قرار ندادهاند؛ بلکه نشان دادهاند که برای آنها غیر یهودیها هیچ فرقی با دیگران ندارند آنها در حدود ۱۸۰ روز بیش از ۳۳ هزار نفر را شهید و بیش از ۷۵ هزار نفر دیگر را مجروح کردهاند؛
اینکه آمار شهدا در غزه و فلسطین اشغالی بسیار بالاتر از مجروحان است به خوبی نمایانگر ژنمنفور رژیم صهیونیستی است که فقط به قصد کشتار دستهجمعی و نسلکشی گسترده تا پایان آخرین فلسطینی موجود در سرزمینهای اشغالی حمله میکند وگرنه همواره در هر حادثه و حملهای تعداد مجروحان بیش از جانباختگان میشود نه بالعکس!
طبق اعلام دفتر اطلاعرسانی دولت فلسطین در غزه اعلام کرد: تعداد شهدای خبرنگار از آغاز جنگ غزه تاکنون به ۱۴۰ نفر رسیده است.
سازمان بهداشت جهانی و آژانس امداد و کار به آوارگان فلسطینی (آنروا) نیز اعلام کرده است که از آغاز تجاوز اسرائیل به نوار غزه (۱۵ مهرماه) تاکنون ۱۷۶ نفر از کارکنان «آنروا» جان خود را از دست دادهاند.
آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد نیز در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تعداد امدادگرانی که در نتیجه این درگیری کشته شدهاند به ۱۹۶ مورد میرسد که بیش از ۱۷۵ نفر کارمند سازمان ملل بودند».
منابع:
۱- دکتر علیاکبر ولایتی اینجا
علی ستاری
انتهای پیام/