به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان؛ علی ستاری در یادداشتی نوشت؛ یکی از اقوامی که بررسی سرگذشتش دارای آثار و برکات فراوانی است "قوم بنیاسرائیل" میباشد چرا که این قوم در انحراف درونی و همچنین تلاش برای به انحراف کشاندن دیگران جزو پیشتازان تاریخ بوده است و اطلاع از سرگذشت آنها با توجه به اینکه تاریخ همواره تکرار میشود میتواند منبعی برای عبرتجویی باشد.
باید قوم بنیاسرائیل را قومی همیشه مردود در آزمونهای الهی بدانیم و مطلع باشیم که امت اسلامی نیز طبق بیان مبارک رسول گرامی اسلام (ص) با هر آنچه بر بنیاسرائیل گذشته است آزموده شده و خواهد شد و در بسیاری از موارد نیز جا پای جای این قوم که امروزه از آن به یهودیت تعبیر میشود گذاشته و خواهد گذاشت(۱) از این رو بر ما است که ابعاد دقیق رفتاری و آزمونهای سپری شده بر این قوم را بشناسیم و خود را برای مواجهه با فتنههایی که یهود برای ما طراحی میکند آماده کنیم چرا که آل یهود با تمام انشعابهای نامبارکش از کابالا و فراماسونری گرفته تا صهیونیست و حتی مسیحیت تحریف شده به مواجهه آخرالزمانی با موعود مسلمانان اعتقادی راسخ دارد و از این بابت هر آنچه در توان داشته باشد را خرج خواهد کرد که این مصاف را که برایش نامی تحت عنوان " آرماگدون" یا " حارمجدون " نهاده است را به نفع خود به پایان برساند.
یهود با وجود اینکه قوم همیشه مردود آزمونهای الهی است؛ اما در شبکه سازی، نفوذ، به انحرافکشاندن و همراهسازی رقبایش تبحری بیبدیل دارد و از زمانی که خداوند سبحان آخرین پیامبرش را برای هدایت بشر فرستاد این قوم " اسلام " را به عنوان یگانه دشمن خود شناخت و تلاش کرد که این دین الهی را نیز از راه به در کند اما فرق بود میان جانشینان راستین پیامبر اسلام(ص) با حواریون حضرت مسیح چرا که هر کجا اسلام به پایان خط نزدیک شد با ایثار و فداکاری، درایت و بذل جان یکی از ائمه شیعه شجره طبیبه اسلامی توانست حیات خود را حفظ کند و الّا که طبق محاسبات روی کاغذ کار اسلام باید در جنگ احزاب که با تحریک یهودیان به وقوع پیوست به اتمام میرسید.
البته یهودیان چه از نوع مسلمان شدهاش و چه از نوع یهودی باقیماندهاش در دیگر انحرافات جامعه اسلامی از جمله به شهادت رساندن امام حسین علیهالسلام نقش فعالی داشتند و امیه که جد معاویه و یزید به حساب میآید به واسطه تبعیدش به شام با یهودیان ارتباط نزدیکی برقرار کرده بود که در حال حاضر از موضوع بحث ما خارج است.
در رابطه با انحراف مسیحیت و نقش یهود در آن باید بگوییم که علمای قوم یهود بر اساس آموزههای تورات میدانستند که قرار است پیامبری مبعوث شود و آنها مامور به تبعیت از آن پیامبر بودند اما از آنجایی که تعالیم حضرت مسیح(ع) با آنچه که بزرگان یهود از تعالیم دینی الهی بر مردم عرضه میکردند دارای شکافی بزرگ بود و بیم این وجود داشت که ابزار ثروت اندوزیهای آنها توسط پیامبر جدید از بین رود و همچنین از آن جایی که بنیاسرائیل اعتقاد داشت که مسیح برای رهبری یهودیت خواهد آمد و منطبق با برداشتهایی که آنها از یهودیت داشتند این قوم را برای بهرهمندی بیشتر از منافع و منابع و فزونی قدرت، رهبری خواهد کرد اما حضرت عیسی جلوی انحرافات ایستاد و همین امر باعث شد که قوم یهود به مخالفت به با او برخیزد و نقشه قتل این پیامبر الهی(ص) را بکشند.
در رابطه با انحراف پدید آمده در دین مسیحیت نیز قطع به یقین اصلیترین بُعد از این انحراف قائلیت به خدا بودن حضرت مسیح علیهالسلام و پسر خدا خواندن این وجود مبارک است که منجر به پدید آمدن سه خدایی در مسیحیت( خدای پدر، خدای پسر و روحالقدس ) شده است اما پاسخ این سوال که این انحراف بنیادین که توحید را در پیروان یکی از پیامبران الهی به کل نابود کرده است از کجا آمده است را باید با معرفی شخصیتی به نام " پولس " بدهیم.
شائول طرسوسی، یک یهودی از شاخه فریسیان است که در مسیحیت تحت عنوان " پولس رسول " شناخته میشود؛ این شخص هیچگاه دیداری با حضرت عیسی (ع) نداشته است و حتی در زمان قبل از مسیحی شدنش، مسیحیان را آزار و شکنجه میداده و در دورهای نیز مسئول تعقیب و دستگیریِ مسیحیان بوده اما در یکی از ماموریتهایش ادعا میکند که مکاشفهای بین او و مسیح رخ داده است و از این طریق بین حواریون حضرت عیسی(ع) نفوذ میکند و رفته رفته جایگاه خود در مسیحیت را تقویت میکند و بعدها ادعا میکند که در دورهای او را به آسمانها بردهاند و چیزهایی را دیده است که نمیتواند آن را بازگو کند.
پولس مامور وارد کردن بدعتهایی به دین مسیحیت بود که به طور کل مسیر این دین را تغییر داد.
گوستاو لوبون در رابطه با بدعتهایی که پولس به مسیحیت وارد کرده است نوشته است: پولس به نام مسیح دینی را پایهگذاری کرد که اگر خود مسیح زنده بود آن را نمیفهمید و اگر به حواریون دوازدهگانه گفته میشد که خداوند در عیسی تجسّد یافته این رسوایی را بر نمیتافتند و فریاد اعتراض بلند میکردند(۲)
پولس اولین کسی بود که قائل به تجسم شد و اعلام کرد که مسیح همان خدای پسر است که لباس جسم پوشیده است و ...
و این جریان وقتی جالبتر میشود که بدانیم بخش عمدهای از اناجیل توسط پولس نوشته شده است که اصلا مسیح را درک نکرده چنانچه از ۲۷ سفر عهد جدید ۱۴ سفر توسط پولس نگاشته شده است.
بنابراین به قول " کورت مارتی" کشیش پروتستان؛ پولس تمام رسالت عیسی (ع) را تغییر داد؛ از این رو باید مسیحیت تحریف شده را نیز زائیدهی توطئه یهود و یهودیان بدانیم که با نفوذ شائول طرسوسی یا همان پولس این دین را از مسیر الهی خارج کردند.
البته یهودیزه کردن مسیحیت به همین جا ختم نمیشود بلکه بسیاری بر این باورند که جدا شدن پروتستانها از دامن کلیسای کاتولیک نیز توطئهای از سوی یهودیها بوده چنانچه سلیم فرنجیه محقق مسیحی در کتاب خود تحت عنوان " یهودیت، ستایش شده بیابان " مارتین لوتر رهبر جنبش پروتستان را یک یهودی معرفی میکند و مینویسد؛ " در سال ۱۵۲۳ میلادی یهودیِ آلمانی، مارتین لوتر اقدام به یک جنبش تمردی بر علیه کلیسای کاتولیک کرد و مذهب جدیدی یعنی پروتستان را به منصه ظهور گذاشت و و در ۸ آوریل ۱۵۴۶ میلادی مجمع موسوم به " ترینت" در ایتالیا رای به قراردادن تورات در کنار انجیل به عنوان کتابی واحد داد و از آن تاریخ به بعد آن را به عنوان " کتاب مقدس" به رسمیت شناخت ... و اگر آنها همچنان بدون تورات باقی میماندند هرگز غرب تبدیل به یاورانی برای یهودیان صهیونیست نمیشد."(۳)
شخص مارتین لوتر کتابی نوشته است تحت عنوان " عیسی یک یهودی زاده شد" و در این کتاب یهودیان را دوستان حضرت عیسی معرفی کرده و از کاتولیکها میخواهد او را یک یهودی بنامند." (۴)
تا قبل از جنبش پروتستانها، نگاه مسیحیان به یهودیها توام با دشمنی، پستی و حقارت بود و آنها یهودیان را به منزله موشی کثیف قلمداد میکردند چرا که موش در فرهنگ اروپاییان نماد حرص، رذالت، مخفیکاری و فریبکاری است از این رو از نظر مخالفان پروتستانتیسم، این جنبش تطهیر کنندهی چهره موش کثیف است .
منابع:
۱-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۸۲، دارالاحیاء و کتب دیگر
۲- حیات الحقایق صص ۱۶۳ -۱۸۷
۳-یهودیت، ستایش شده بیابان ص ۵۵
۴- بنی اسماعیل، بنی اسرائیل و آخرالزمان
انتهای پیام/