صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

صلح‌جو: ذات و قصه پردازی «عروسک» یک ملودرام است

۱۴۰۳/۰۲/۱۱ - ۱۶:۱۷:۴۷
کد خبر: ۲۰۸۸۰۰۵
نشست نقد و بررسی فیلم «عروسک» شب گذشته (۱۰ اردیبهشت) توسط گروه سینمایی هنر و تجربه و با حضور طهماسب صلح‌جو منتقد، جلیل اکبری صحت تهیه‌کننده و پرستو فانید بازیگر این فیلم در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ در ابتدای این نشست محیا ساعدی مجری برنامه گفت: کار سختی است که در نبود کارگردان بخواهیم در مورد اثرش صحبت کنیم، اما از آن بیشتر حیف است که در نبود کارگردان از اثرش هم یادی و صحبتی نشود. 

طهماسب صلح‌جو منتقد میهمان جلسه در آغاز سخنانش گفت: جای یک نفر در همه روز‌هایی که ما در مورد «عروسک» حرف می‌زنیم خالیست و آن جای اصغر یوسفی‌نژاد است.

جلیل اکبری صحت با بیان اینکه با حضور مخاطب، سینمای مستقل در ایران رشد و گسترش پیدا خواهد کرد افزود: ما جز تماشاگر هیچ نداریم. من همه افراد حاضر در سالن را تقریباً می‌شناسم و این نشان می‌دهد که ما چقدر جامعه کوچکی هستیم و بر خلاف آنچه که در بیرون از در‌های این سالن‌ها گفته می‌شود ما بسیار بسیار آدم‌های تنها و در یک جامعه‌ای کوچک، اما دور از هم هستیم. می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و بگویم که اگر بار دیگر فرصت زندگی داشتم بدون تکرار اشتباهاتم، باز همین راه را انتخاب می‌کردم به این دلیل که فکر می‌کنم راه درست و آگاهی‌بخشی است.

پرستو فانید بازیگر نقش «رویا» با تشکر از زمانی که مخاطبان برای تماشای «عروسک» میگذراند گفت: برای من صحبت کردن در این جلسه بسیار سخت است این فیلم اولین تجربه من بود و من هرچه که در زمینه بازیگری و سینما بلدم و هر آنچه را که در این فیلم ارائه دادم از استادم آقای یوسفی‌نژاد یاد گرفته‌ام و واقعاً برایم سخت است که بخواهم در مورد «رویا» عروس این فیلم در جلسه‌ای صحبت کنم که استادم حضور ندارد.


طهماسب صلح‌جو منتقد با سابقه سینمای ایران در ادامه سخنانش در مورد کاراکتر عاقد در فیلم گفت: در این فیلم یک پرسوناژ است که به عنوان عاقد از او نام برده می‌شود و من حس می‌کردم خود اصغر یوسفی‌نژاد است و در واقع او کاراکتر خودش را در شخصیت عاقد منتقل می‌کند. سال‌ها پیش که من برای شرکت در جشنواره‌ای مهمان تبریز بودم با اصغر یوسفی‌نژاد آشنا شدم آنچه از او بیشتر به یادم مانده این است که در لابلای حرف‌هایش عشق به سینما را می‌شد به راحتی دید او بسیار با صداقت، روراست، با صفا و انسانی علاقه‌مند به حقیقت بود. درست مثل کاراکتر عاقد که از وقتی وارد دنیای فیلم می‌شود ما و فیلم هر دو شروع به گره‌گشایی آنچه تا آن لحظه راز بوده است می‌کنیم. موضوع آثار هنری معمولاً مقوله‌های اجتماعی هستند و موضوع این فیلم نیز درباره ستمی است که به زن در مناسبات اجتماعی و خانوادگی روا داشته می‌شود.

اکبری صحت در تکمیل سخنان منتقد برنامه گفت: یک نکته بسیار مهم این است که اصغر در روز اول نمی‌خواست که کار را تک پلان سکانس بگیرد. ما می‌خواستیم که فیلم را به صورت کلاسیک کار کنیم و یک فیلمنامه کلاسیک نیز داشتیم، اما در حال حاضر پایان فیلم یک پایان بداهه است. او در بازنویسی به این نتیجه رسید و به صورت گزینشی نکاتی را به هر کدام از بازیگران گفته بود، با توجه به این نکات بازیگران باید یکدیگر را همپوشانی می‌کردند. اتفاقی که در این فیلم افتاد انتخاب ساختار بر اساس توصیه دوستان آقای یوسفی‌نژاد یعنی آقای جعفر پناهی، آقای نادر ساعی‌ور و چند دوست دیگرشان بود که معتقد بودند اگر تکنیکی را کار کرده‌ای و از آن جواب گرفته‌ای بهتر است در همان مسیر ادامه دهی.

وی در توضیح میزان حساسیت و نکته‌سنجی اصغر یوسفی‌نژاد افزود: یکی از بازیگران چهره برای نقش کاراکتر «رویا» اعلام آمادگی کرده بود ولی آقای یوسفی‌نژاد به خاطر اینکه ممکن بود ایشان نتوانند لهجه ترکی تبریز را آنگونه که باید صحبت کنند در نهایت با این مسئله مخالفت کردند مورد دومی یکی دیگر از بازیگران خوب سینمای ایران بود که حتی می‌خواست در زمینه تولید پروژه هم مشارکت کند، اما از آنجایی که ایشان با لهجه سرابی ترکی صحبت می‌کردند آقای یوسفی‌نژاد با حساسیتی که داشتند باز هم قبول نکردند به خصوص که نقش مورد نظر نقش داماد ناتوی خانواده بود و ایشان از امکان حساسیت برانگیزی هم اجتناب می‌کردند. به همین دلیل است که من تاکید می‌کنم فیلم «عروسک» از لحاظ زبان شناسی در صد سال آینده بسیار فیلم مهمی خواهد بود، چون ضرب‌المثل‌های ترکی متفاوتی که در تبریز رایج هست را در این اثر می‌شنوید.

این تهیه‌کننده در مورد ساختار فیلم گفت: ساختار فیلم به عنوان یک ساختار جستجوگر و معمامحور و ساختاری که مخاطب را با خود همراه می‌کند انتخاب شده و نکته‌ای که در مورد عاقد به آن اشاره کردید نیز بسیار درست است. از طرفی شخصیت شمسی به عنوان یک شخصیت غایب بسیار مهم بود مهر مادری که نبودش در تمام فیلم پراکنده شده و یک خانواده را درگیر بن‌بست‌های عجیبی کرده بود. در حقیقت ساختار با فقدان توانست ارتباط برقرار کندکه فیلم را به یکی از فیلم‌های مهم سینمای ایران تبدیل می‌کند. اساساً این فیلم به مسئله فقدان و نبودن می‌پردازد.

پرستو فانید در پاسخ به چالش‌های بازیگری در فیلم «عروسک» گفت: برای من کل پروژه به علت اینکه اولین تجربه‌ام بود بسیار سخت بود، اما از جهتی هم آسان بود، چون به خاطر همان تجربه نداشتن و بازی نکردن در تئاتر می‌توانستم به آن ویژگی‌هایی که آقای یوسفی‌نژاد می‌خواستند مثل گفتگوی روان و بدون اغراق و تیپ گرفتن برسم. تمرینات کار بسیار طولانی مدت بود. من از سال ۹۸ به این گروه اضافه شدم و سال ۹۷ یعنی یک سال قبل از من آقای فیروز عاقلی برای نقش ایوب انتخاب شده بودند زمان زیادی برد تا تیم بازیگری به طور کامل شکل بگیرد و به بازی‌های یک دست برسیم. این اثر دو سال روخوانی شده است. یکی از خصوصیات این پروژه این بود که هیچ چیزی فیکس نبود حتی سناریوی فیکس هم نداشتیم که روی آن دیالوگ‌های فیکس شده و اصلاح شده کار کنیم. همه چیز تغییر می‌کرد حتی در روز‌های تصویربرداری هم حذف و اضافه داشتیم و سخت‌ترین قسمت نیز همان پلان سکانس آخر بود که ایشان دوست داشتند به صورت بداهه باشد. یک کلیاتی را با من و آقای هاشمی نقش عاقد صحبت کرده بودند و در آن پلان سکانس همه چیز برای من بسیار حسی و شهودی بود تا جاییکه به یاد ندارم در برخی از لحظاتش چه اتفاقی افتاد که به آن حس رسیدم. بعد از همه این سختی‌ها و اتفاقات تلخی که افتاد وقتی امسال فیلم به اکران رسید خستگی از تنمان در رفت.

جلیل اکبری صحت در ادامه افزود: اسم اولیه فیلم ترکیبی بود که خود اصغر ساخته بود به نام «اوگی گلین» یعنی عروس ناخوانده و نکته مهم دیگر این بود که سفارش این فیلم را دوستی از بهزیستی به ما داد و رویای این فیلم در حقیقت دخترخوانده ایوب است. این نکته‌ای بود که وقتی ما برای مجوز اقدام کردیم با آن مخالفت شد با اینکه فتوا و قوانین مربوط به این قضیه را نیز ما آماده کرده بودیم.

طهماسب صلح‌جو در مورد بازی پرستو فانید در کاراکتر رویا گفت: ایشان در تمام طول فیلم تا سکانس نهایی یک بازی سرد و خشک دارند و واکنش‌ها و رفتار‌های کاراکتر احساسی نیست و این امر باعث می‌شود ما هم مثل کاراکتر‌های داخل فیلم نسبت به او قضاوت اشتباهی داشته باشیم، اما در پایان فیلم ایشان یک بازی احساسی ارائه می‌دهند که متاسفانه به دلیل نوع میزانسن ما چهره ایشان را نمی‌بینیم و صرفاً صدای ایشان را می‌شنویم و از این صدا اینگونه برمی‌آید که بازیگر در این صحنه به شدت غرق لحظه و احساس شده است، اما من فکر می‌کنم یک بازیگر حتی گریه کردن را نیز باید نمایش بدهد نه آنکه در آن لحظه دچار احساسات شود و فراموش کند که دارد بازی می‌کند این مسئله باعث شده که صدای بازیگر در این لحظات به گونه باشد که کلمات به آن معنا قابل تشخیص نباشند و دیالوگ در این مدل هیجانی محو شده است. من با این فرم برای فیلم عروسک موافق نیستم به نظرم عروسک در ذات، طبیعت و نوع قصه پردازی‌اش یک ملودرام است. وقتی دوربین مدام ما را از سوی به سوی دیگر می‌کشد ما چیز‌های زیادی را از دست می‌دهیم به خصوص رابطه حسی آدم‌های درون فیلم با یکدیگر را. در فیلم‌ها ما دو نمای نقطه نظر داریم یکی نقطه نظر دوربین که ما هم از آن طریق به سوژه نگاه می‌کنیم و دیگری که مهم‌تر نیز هست pov دراماتیک یعنی نگاه انسان‌ها به یکدیگر، در این مدل میزانسن که دوربین سیال است pov دراماتیک حذف می‌شود. مثلاً من در مورد فیلم «اِئو» با این فرم کاملا موافق هستم چرا که ما تبدیل می‌شویم به یک نیروی ناظر که جستجو می‌کند و می‌خواهد حقیقتی را که از ابتدا پنهان شده کشف کند ولی به نظرم در این فیلم جواب نداده است. در پلان سکانس آخر من به عنوان یک مخاطب می‌خواستم چهره این زنی که در تمام طول زندگیش نسبت به ستمی که در این خانواده بر او روا شده سکوت کرده و اینجا در این پلان سکانس سکوتش را می‌شکند و برای اولین بار خشمش را بروز می‌دهد ببینم به خصوص که این کاراکتر در پایان فیلم تبدیل به کاراکتری کاملاً متفاوت از آنچه که در طول فیلم می‌دیدیم می‌شود. یعنی نوع قصه‌پردازی به شکل که نگاه ما به کاراکتر رویا مثل نگاه بقیه کاراکتر‌های فیلم به رویاست و قضاوتمان این است که یک کاراکتر کلاش است که به خاطر پول وارد این خانواده شده است، اما در پایان فیلم نظرمان کاملا تغییر می‌کند.

طهماسب صلح‌جو نکته جذاب فیلم را اینگونه توضیح داد: این فیلم یک نکته بسیار جذاب دارد و آن نوع روایت داستان است یعنی ماجرا از ابتدا جوری روایت می‌شود که ما اصل قضیه را نمی‌دانیم و طوری در مورد آدم‌ها قضاوت می‌کنیم که آنها نسبت به هم و بدترین قضاوت را نیز نسبت به کاراکتر رویا داریم و این خیلی خوب است که فیلم توانسته این باورپذیری را ایجاد کند. پایان باز در این فیلم فوق‌العاده است. پایان فیلم همه تصورات ما را حتی قصه‌ای که در فیلم دیده‌ایم را نیز تغییر می‌دهد و ما را وادار می‌کند که دوباره قصه جدیدی بسازیم. ماجرا‌هایی در یک خانواده رخ داده و قربانی آن یک بچه است که حال در سن جوانی به دنبال حقیقت است حقیقتی که در پایان فیلم بر منِ تماشاگر آشکار می‌شود و ذهنیت مرا نسبت به همه آنچه که تا آن لحظه دیده‌ام عوض می‌کند. در این نوع روایت و پایان‌بندی تک تک ما می‌توانیم نسبت به سرنوشت رویا یک داستان بسازیم و این پایان بسیار زیبا و ارزشمند است. این فیلم تماشاگر را به درون دنیای خود می‌کشد و از او می‌خواهد قضاوت کرده و کمک کند که قصه تمام شود چرا که فیلم پایان می‌یابد، اما قصه تمام نمی‌شود در واقع قصه تازه شروع شده است. اگر بخواهیم تم فیلم را در یک جمله ساده بیان کنیم می‌توانیم بگوییم این فیلم در مورد قضاوت کردن است.

منتقد برنامه در توضیح عنصر فقدان و کاراکتر‌های نامرئی توضیح داد: در مورد شخصیت شمسی باید گفت که ما در آثار دراماتیک و بیشتر در نمایشنامه‌ها و تئاتر کاراکتر‌هایی به این شکل داریم یعنی کاراکتر‌هایی که هستند، اما نیستند. در واقع آنها پرسوناژ‌های نامرئی هستند که ماندگارترین و تاثیرگذارترین آنها کاراکتر پدر هملت است او در آغاز داستان مرده، اما تا پایان داستان تاثیرش بر هملت دیده می‌شود یا کاراکتر ربه‌کا ساخته هیچکاک که در واقع به قتل رسیده، اما سنگینی حضورش همیشه در آن خانه وجود دارد.

اکبری صحت با تاکید بر اهمیت عنصر فقدان در فیلم به چالش‌هایی که برای فیلم بوجود آمد گفت: به نظر من آنچه بر این فیلم گذشت نشان داد در جامعه دیوان سالار ما فقدان انصاف و فقدان قضاوت به جا باعث شده است که ما در این جایگاه قرار بگیریم کسانی که این فیلم را دیدند چیز‌هایی به این فیلم چسباندند که خارج از این فیلم بود و من هرچه در عمر سه دهه‌ای کار رسانه‌ای و فرهنگی‌ام گشتم نمونه‌اش را ندیدم. این فیلم یک ملودرام است با یک ساختار روایی و دکوپاژی که حتی نوجویانه هم نیست چرا که نمونه‌هایش در دنیا وجود دارد، اما به تعداد معدود چرا که بسیار کار پر زحمتی است و یک قصه کلاسیک را روایت می‌کند و در پایان نیز قصه‌اش را تمام می‌کند. این فیلم در مورد پدرسالاری یا مادرسالاری یا حتی جامعه سنتی نیست این فیلم هیچ جامعه‌ای را هجو و یا مورد قضاوت قرار نمی‌دهد. کانتکست محتوایی این فیلم در مورد گفتگو است یک گفتگمان درون فرهنگی در مورد جامعه معاصر تبریز که می‌تواند در مشهد، قم، اصفهان، زاهدان یا هر جای دیگری اتفاق بیافتد.

وی در ادامه افزود: زمانی که روی بخش اولیه سوژه تحقیق می‌کردیم تعدد ازدواج با دخترخوانده‌ها هر چند در آمار کم باشد، اما باعث نگرانی اخلاقی است هر چند قوانین و شرع هم برخی موارد اجازه این کار را میدهد، اما به نظر اخلاقی بهتر است جامعه روی مسائلی این چنین با دقت بیشتری وسواس به خرج دهد. چه کسی جز سینما باید این درد را عیان و به جهت اینکه بتواند این مسئله را پوشش دهد آن را بازنمایی کند. سینما در همه جای دنیا جلوتر از جامعه حرکت می‌کند تا جامعه دچار اشتباه نشود. اینکه این مسئله در فرهنگ ما وجود داشته و حتی صادق هدایت در کتابی به نام لاله به این داستان اشاره می‌کند چیزی از دردناکی این قضیه که در سال ۱۴۰۰ هم با اون روبرو هستیم کم نمی‌کند. وقتی به فیلمساز می‌گوییم در مورد این مسئله حرف نزند او باید راجع به چه چیزی حرف بزند. کودک همسری وجود دارد و یک پدیده مشمئزکننده است و هیچ چیزی جز هنر و سینما نمی‌تواند در برابر آن بایستد و چه خوب است که یک گفتمان درون فرهنگی در داخل سینمای ایران شکل بگیرد و این مسئله را هدایت کند به سمتی که باعث شود دیگر با چنین پدیده‌ای روبرو نشویم.

پرستو فانید در توضیحاتی نسبت به بازی‌اش گفت: اینکه بازی من تا قبل از پلان سکانس آخر به گونه‌ای است که کسی باورش نمی‌شود این دختر برای سر کیسه کردن خانواده نیامده دقیقاً چیزی بود که آقای یوسفی‌نژاد از من انتظار داشتند. کاراکتر رویا صرفاً با دو نفر یعنی بیژن و مراد ارتباط بهتری دارد و با بقیه بسیار سرد و تیز رفتار می‌کند.

صلح‌جو افزود: زیرنویس فیلم را از تک و تا می‌اندازد و فکر می‌کنم اگر این فیلم را به فارسی دوبله کنند نیز آنگونه که باید نخواهد شد به عنوان مثال شما اگر منظومه حیدربابا اثر استاد شهریار را به فارسی ترجمه کنید هرگز احساسی مشابه آنچه که نمونه ترکی آن دارد را نخواهید یافت.

اکبری صحت نیز در تکمیل سخنان صلح‌جو افزود: در طول تولید فیلم به این نتیجه رسیدیم که فیلم نیاز به دوبله خواهد داشت و تیم دوبله هم آماده بود و علاوه بر این تجربه دوبله چند فیلم دیگر با زبان ترکی را نیز رصد می‌کردیم، اما در این میان دو مسئله پیش آمد یکی مسئله فوت آقای یوسفی‌نژاد بود که باعث شد من فکر کنم هرگونه دست بردن به فیلمی که کارگردانش در قید حیات نیست اشتباه است و مسئله دوم این بود که در مطالعه میدانی من این فیلم را برای دو نفر پخش کردم و هر دو نفر فیلم را متوجه شدند با توجه به شرایطی که ایجاد شده بود دیگر لزومی برای دوبله حس نشد به خصوص که بسیاری از مثل‌ها و متل‌هایی که در این فیلم استفاده شده نه قابل به دوبله است و نه معادل فارسی آن را داریم.

وی در توضیح بُعد زبانشناسی اثر گفت: شیوه کار آقای یوسفی‌نژاد اینگونه بود که یک پرده را می‌نوشتند، و من با دو دوست دیگر و حتی بر حسب نیازمان با دوستان دیگر آنرا می‌خواندیم و همیشه برای ما سوال بود که آیا نیاز است از لحاظ زبانشناسی این فیلم به این سختی کار شود چرا که حدود ۲۵ بار این فیلمنامه نوشته شده است، اما آقای یوسفی‌نژاد معتقد بود که ما آخرین نسلی هستیم که این زبان را به این شکل صحبت می‌کنیم به همین علت است که من تاکید می‌کنم این فیلم به لحاظ زبانشناسی ترکی فیلمی بسیار غنیست. در این فیلم تصاویر مفاهیم را منتقل می‌کنند ولی در زیرنویس اثر ما نتوانستیم به بیش از ۵۰ درصد انتقال آن مفاهیم برسیم. چرا که دیالوگ‌های فیلم سرشار از ریزه کاری هستند. ترجمه این اثر به صورت گروهی انجام شده خود آقای یوسفی‌نژاد به عنوان فرد اصلی، من و چند نفر دیگر و یک زبان‌شناس و همینطور یک گروه تحقیق و مطالعه برای بررسی مسائل مذهبی در بعد احکام سنی و شیعه داشتیم.

اکبری صحت در پاسخ به سوال منتقد برنامه در مورد تعداد کات‌ها گفت: فیلمی که ما ساختیم و تمام شد دقیقاً ۱۱۹ دقیقه است، اما فیلمی که روی پرده به اکران درآمده ۹۰ دقیقه است. ما چهار کات داشتیم ولی در فیلمی که مخاطب می‌بیند سه کات وجود دارد و یک برش ۳۰ دقیقه‌ای از کار خارج شده است. البته ما مجوز کل ۱۱۹ دقیقه را داشتیم، اما این نسخه ۹۰ دقیقه‌ای حسب تجربه دیدار با منتقدان و دوستان خود آقای یوسفی‌نژاد و مشورت‌هایی که با آنها داشتیم شکل گرفت. ما امیدواریم که بتوانیم در اکران آنلاین هر دو نسخه را ارائه کنیم.

طهماسب صلح‌جو در زمینه کات‌های اثر افزود: قشنگی کار اینجاست که این کات‌ها آنچنان با ظرافت انجام شده که ما نمی‌بینیم. گاهی دیده شدن کات است که تاثیر دراماتیک می‌گذارد مثلاً در فیلم مردی برای تمام فصول که پایانش کات فوق‌العاده‌ای دارد و صحنه‌ای که سر «سر توماس مور» را از بدن جدا می‌کنند و با فرود آمدن تبر یک کات می‌خورد به سیاهی، انگار سر همه مخاطبان قطع شده است و این کاتی است که فیلم‌ساز تعمداً می‌خواهد دیده شود. در برخی آثار هم کات‌ها نامرئی هستند مثلاً در فیلم طناب که هیچکاک اولین بار در این فیلم این حرکت را انجام می‌دهد. با اینکه هر ۱۰ دقیقه یک بار فیلم کات خورده، اما ما این کات‌ها را نمی‌توانیم ببینیم چرا که بسیار هنرمندانه اجرا شده است.

اکبری صحت در پاسخ به اینکه مسیر اکران فیلم در جشنواره‌های خارجی چگونه بوده گفت: جشنواره فیلم استانبول به عنوان جشنواره افتتاحیه فیلم بود و بعد از آن در جشنواره‌های دیگر شرکت کرد. این فیلم به تمام شبکه‌ها و کشور‌هایی که فیلم «اِئو» را خریداری کردند ارائه شده است. در اینجا می‌خواهم از زحماتی که آقای محمد طیب برای این فیلم کشیده‌اند تشکر کنم به هر حال تولید این فیلم ۴ سال طول کشیده بود اگر می‌خواستیم منتظر بمانیم تا بتوانیم در گروه سینمایی دیگری فیلم را اکران کنیم باز هم زمان زیادی می‌برد و ما به لحاظ زمانی و عاطفی تحت فشار بودیم. ما برای اکران آنلاین فیلم نیز با دو پلتفرم در داخل ایران مذاکرات را به نتیجه رسانده‌ایم.

پرستو فانید در پایان برنامه گفت: نبود آقای یوسفی‌نژاد در این جلسه مرا بسیار غمگین کرد، اما از صحبت‌هایی که در مورد فیلم شنیدم اینطور به نظر می‌رسد که مخاطبان فیلم را پسندیده‌اند و زحمت‌های ما نتیجه داده است.

 

انتهای پیام/ 

نظر شما