صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گفت‌و‌گو با صالح خالقی؛ رازهای موفقیت یک قهرمان

۱۴۰۳/۰۲/۱۷ - ۱۱:۵۰:۵۴
کد خبر: ۲۰۸۹۷۷۹
صالح خالقی، کشتی‌گیری که در سال 2001 میلادی در مسابقات قهرمانی آسیا در وزن 69 کیلوگرم نایب قهرمان شد اما در سال 2002، درست 10 روز پیش از شروع مسابقات جهانی، زمانی‌که با تمام آمادگی در حال تمرین بود از ناحیه کمر دچار آسیب‌دیدگی شد و به تشخی پزشک از میادین ورزشی خداحافظی کرد. او آن سال یکی از شانس‌های کسب مدال طلا برای ایران بود.

در ادامه، گفت‌و‌گویی که با او داشتیم را می‌خوانید:

1. چرا ورزش کشتی را انتخاب کردید؟ 

بچه‌هایی که در محله‌های پایین شهر به دنیا می‌آیند و زندگی می‌کنند بیشتر به سراغ ورزش‌های می‌روند که پر برخورد باشند، ورزش‌هایی مثل کشتی، جودو و ورزش‌های رزمی. من هم از این قانون مستثنی نبودم و البته قبل از اینکه من بخوام کشتی را شروع کنم یعنی بین سال‌های 1369 تا 1371 در باشگاه سعدیان محله منیریه به همراه چهار برادرم ژیمناستیک کار می‌کردم. بعد از آن که باشگاه سعدیان ورزش ژیمناستیک را حذف کرد، من به سراغ کشتی رفتم و در باشگاه شهید یاسینی یا کیان سابق که محل تمرین خیلی از کشتی‌گیران و قهرمانان بود، ثبت نام کردم.

 

2. مشوق شما چه کسی بود؟ 

مشوق اصلی من پدر و مادرم بودند اما پدرم علاقه بیشتری به ورزش کشتی داشت و خیلی برای من زحمت کشید. به غیر از پدرم، دایی من، حسین حاج میرزا سید احمد که از پیشکسوتان وزنه‌برداری تهران بود، حق زیادی به گردنم دارد.

 

3. از سختی‌های کشتی‌گیر بودن بگویید. یک کشتی‌گیر چه سختی‌هایی را در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش می‌گذراند؟

ورزش قهرمانی سراسر سختی است. خصوصا ورزش کشتی به خاطر وزن کم کردن و دربرداشتن چند رشته ورزشی، با ورزشهای دیگر متفاوت است. در دوران قهرمانی شما باید از تمام تفریحات و خوشی‌ها بگذری تا به هدفت برسی. زندگی شخصی کسی که برای کسب عنوان قهرمانی می‌جنگد، تماما درگیر است. درواقع باید گفت شخصی که می‌خواهد در ورزش حرفه‌ای به قهرمانی برسد، زندگی می‌کند تا به قهرمانی برسد و بعد به سایر اهداف زندگی‌اش. یکی از سخت‌ترین روزهای زندگی یک ورزشکار روزهایی‌ست که مصدوم می‌شود. من شخصا اگر بخواهم از مصدومیت‌ها و آسیب‌دیدگی‌هایم برایتان بگویم، تجربه‌ی آسیب از مچ پا تا دنده‌ها را داشته‌ام و روزهای تلخی را گذرانده‌ام.

از دیگر روزهای سخت زندگی یک کشتی‌گیر روزهایی‌ هستند که باید وزن کم کند تا به وزن قانونی مسابقه برسی. اینطور وقت‌ها من می‌گویم بزرگترین رقب کشتی‌گیر همین وزنش است که من در طول دوران ورزشی‌ام اگر اغراق نکنم بیش از سی‌صد کیلو وزن کم کرده‌ام.

 

تورنومنت بین المللی روز جهانی کودک نفر اول صالح خالقی، دوم حبیب یوسف جمهوری اذربایجان، سوم ترکمنستان

 

4. اولین بار که روی تشک کشتی رفتید را به یاد دارید؟

بله خرداد سال 1372 بود که با یک دوبنده آبی پا برهنه به روی تشک کشتی باشگاه یاسینی رفتم. هنوز کتونی کشتی نگرفته بودم و سنم از همه کمتر بود. بوی عرق آن تشک کشتی هنوز از یادم نرفته و همیشه همراه من هست. کسانی که اهل کشتی هستند معمولا با این بو آشنایی دارند. حس خاصی نداشتم اما تصویر آن روز برای همیشه خاطرم هست.

 

5. اولین بار که در یک مسابقه کشتی پیروز شدید را به خاطر دارید؟

اولین مسابقه من مربوط می‌شود به مسابقات باشگاه‌های شمال‌غرب تهران. من در دسته  37 کیلو انتخاب شدم و در باشگاه حیدرنیا اولین مسابقه‌ام را دادم. این مسابقات یک رده از رده سنی من بالاتر بود. این مسابقه را 10 بر هیچ بردم اما مسابقه بعدی را باختم و از دور مسابقات حذف شدم.

 

6.  در آن دوران چه چیزی به شما انگیزه ادامه‌دادن می‌داد؟

شما هر هدفی که داشته باشی، در سخت‌ترین شرایط هم به دستیابی به آن هدف فکر می‌کنی. شما شاید آدم‌هایی را پیدا کنید که در زندگی خلایی نداشته باشند اما خیلی از افراد مثل من با ورزش حرفه‌ای به دنبال پر کردن خلاهای زندگی‌شان می‌گشتند که نداشته‌هایشان را بتوانند با یک مدال ورزشی جبران کنند. البته این حرف‌ها مربوط به زمانی‌ست که کم‌سن و سال بودم. قطعا وقتی آسیب می‌دیدم و روزهای سختی را می‌گذراندم، فکر کردن به آن خلاها باعث می‌شد انگیزه پیدا کنم و روزهای سختم را راحت‌تر بگذرانم. اگر شما با خیلی از پیشکسوتان کشتی مصاحبه کنید قطعا آنها هم یک حلقه گمشده در زندگی‌شان داشته‌اند که همان باعث شده برای ادامه مسیر انگیزه داشته باشند.

 

7. تفاوت قهرمانی و پهلوانی از دید شما چیست؟

تفاوت این دو مثل سیاه و سفید است. شما می‌توانید در هرزمینه‌ی ورزشی که فعالیت می‌کنید قهرمان شوید ولی شاید آن شیرازه‌ی پهلوانی، مردم‌دار بودن، خوددار بودن و از خودگذشتی را نداشته باشی. الان در رسانه‌ها باب شده و مدام از لقب «جهان پهلوان» استفاده می‌شود اما تا جایی که من یادم هست این لقب تنها مختص به مرحوم تختی بوده و کسی نمی‌تواند جای او را بگیرد. پهلوانی و قهرمانی مثل زمین و آسمان با هم تفاوت دارند.

 

8. از روزی که مصدوم شدید و مجبور شدید با ورزش محبوبتان خداحافظی کنید، بگویید.

ساعت هشت صبح روز مصدومیتم در باشگاه حیدرنیا تمرینات میدانی داشتم. باران شدیدی درحال باریدن بود و ساعت 14 تمرین وزنه داشتم. ساعت 19 هم باید برای تمرین کشتی به باشگاه یاسینی می‌رفتم. حین تمرین بودم که یکی از دنده‌هایم شکست و آن روز برایم قابل توصیف نیست. برای یک ورزشکار هیچ چیز بدتر از این نیست که نزدیک مسابقات مصدوم شود. من برای آن مسابقه آماده‌ی آماده بودم یادم هست که دقیقا ده روز قبل از انتخابی جهانی بود. روزی سه جلسه، چهار جلسه تمرین می‌کردم و حتی کشتی را با کارهای شخصی‌ام هم درگیر کرده بودم و همه زندگی‌ام شده بود کشتی. آن روز بعد از ظهر در باشگاه در حال تمرین بودم که یکی از دنده‌هایم شکست.

نظر شما