صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

من؛ روابط عمومی و مردم

۱۴۰۳/۰۲/۲۸ - ۱۸:۱۹:۴۵
کد خبر: ۲۰۹۴۴۳۲
یادداشت: محسن سیف - کارشناس ارشد جامعه شناسی - روزنامه نگار

به گزارش خبرنگار برنا از آبادان، دکمه ی قفل صفحه ی موبایل را می زنم که ساعت را نگاه کنم، روشن نمی شود این سومین مرتبه است که در طول روز تلفنم شارژ کامل می شود و باز نفسش می افتد. بیرون می آیم و از ساعت آویز و بزرگ وسط سرسرای اداره از زمان مطلع می شوم؛ ۲۳:۵۴ دقیقه، باید از طریق دستگاه حضور غیاب خروج بزنم و گرنه چند دقیقه بعد وارد روز بعد می شود و برگه ترددم را دچار اختلال می کند.

جلسه ی طبقه بالا تمام نشده، اما محترمانه به بیرون هدایتمان کردند. توفیق اجباری بهم دست داد که خبر رویدادهای امروز را بنویسم. عکس، خبر. عکس، گزارش. عکس، مصاحبه؛ انگار تمامی ندارد.

تلفن همراهم را که حالا چند درصدی شارژ گرفته را همان گونه که به شارژر وصل است روشن می کنم و مشغول نوشتن خبر می شوم. اینترنت گوشی که روشن می شود، پیامک ها هم سرازیر می شود، از چاپخانه بگیر که می بایست می رفتم بنر همایش فردا را تحویل می گرفتم و یادم رفت، تا چند پیام گرفتگی فاضلاب و قطعی برق و قبض اشتباه آب و درخواست کمک مالی برخی از شهروندان. 

محل نمی‌گذارم و اخبار را می نویسم. تلفن زنگ می خورد، پسرم پشت خط است، گلایه می‌کند که چرا کتاب درسی که پست برایش آورده بود رو امروز به دستش نرساندم، عذر خواهی می کنم و قول دو ساعت دیگر را می دهم، تلفن را قطع می کنم و مشغول نوشتن می شوم.

روزهای من از هم جدا نیست؛ نه تقویم برایم معنی دارد نه ساعت های روز، نه روز و نه شب. شب و روز من مدام تکرار می شود و همین گردش تاریکی و روشنایی روزها و هفته ها ادامه دارد. یک روز خشکسالی و یک روز سیل، یک روز انتخابات و یک روز اعتراض، یک روز کرونا و یک روز عید، یک روز جشن و روز دیگر عزا، دائم و دائم تو مشغول هستی برای هر آنچه به ناحق به نامت زده اند و نمی‌توانی اعتراض کنی، چون تو یک مدیر روابط عمومی هستی. تازه اگر در هنگام جلسه ای برقی نرود، میکروفونی قطع نشود و هوایی گرم و سرد نشود و مجری سوتی ندهد، تو تشویق نخواهی شد، چون وظیفه ات بوده است.

اینکه می گویند روابط عمومی علم مدیریت اطلاعات و ارتباطات بین فرد و سازمان است و یا اینکه  مجموعه‌ ی اقدام ها و فعالیت های برنامه ریزی شده یک سازمان است که هر سازمان برای برقراری ارتباطاتِ مؤثر و هدفمند با گروه‌هایی که با آن در ارتباط‌اند، انجام می‌دهد و تعاریف نظیر این، بیشتر از اینکه کاربردی باشد، تعریفی است؛ تعاریغی برای پاس کردن یکی دو واحد دانشگاهی.

این سال ها و این روزها تعاریف بسیاری برای چیستی روابط عمومی باید تدوین شود، اما قبل از چیستی باید تعریفی از نیستی روابط عمومی پیدا کنیم؛ روابط عمومی نه تبلیغات است نه تشریفات، نه تاسیسات است نه مخابرات. نه تولید بنر است و نه تولید خبر. نه تولید عکس است و نه تولید فیلم و نه مجری است و هزاران چیز دیگر که نیست و آن را به این تخصص به زور چپانده اند.

باز گفته اند که روابط عمومی مجموعه‌ای از تکنیک‌ها و استراتژی‌های مربوط به مدیریت نحوه انتشار اطلاعات در مورد یک فرد یا شرکت به مردم و به ویژه رسانه‌ها است. اهداف اصلی آن انتشار اخبار یا رویدادهای مهم شرکت، حفظ تصویر برند و ایجاد دیدگاه خوب در شرایط چالش برانگیز برای به حداقل رساندن پیامدهای آن‌ها است.

حال این تعریف را چند نفر می توانند درک کنند و چند مدیر می توانند اجرا کنند، حلقه ی گم شده ی ماجراست.

گاهی یک مدیر روابط عمومی خوب، یک سازمان ضعیف را نجات می دهد و یک مدیر روابط عمومی بد یک سازمان قوی را به قهقرا می برد که هر دوی آن خیانت است، به خصوص اولی که مدیران روابط عمومی بدون اینکه متوجه شده گاها تبدیل به سکوی پرتاب و پیشرفت مدیران ناکارآمد رده بالا می شوند.

به نظر من روابط عمومی در ایران نه تنها رشد نکرده، بلکه متولد هم نشده و اگر شده کاملا عقب مانده باقی مانده است. تمام همایش ها و کتاب ها و مجله ها و تعاریف در این حوزه، فقط تئوری هایی است که عریضه را پُر کند و بس.

ما در حالی در این حوزه درجا می زنیم که علم روابط عمومی به سرعت در دنیا پیشرفت می کند و چند وجهی می‌شود؛ مهم ترین علت درجا زدن ما عدم فهم  و درک صحیح از کارکرد روابط عمومی در مدیران بالادستی است که به تبع آن نیرو یا از خود بیگانه می شود در محیط کار و یا تلف، نهایتا هم درخواست می کند که به دبیرخانه و یا بایگانی منتقل شود.

ساعت دو بامداد است. چشمهایم دیگر کار نمی کند. چراغ دفتر را خاموش می کنم، درب را قفل می کنم و سمت پارکینگ می روم. وقتی نمانده، پنج ساعت دیگر باید برگردم، چون من مدیر روابط عمومی هستم.

انتهای پیام/

 

نظر شما