مطبوعات جولانگاه عرصه اندیشه است و تأثیرگذار بر آن. رسانه مکتوب یکی از مهمترین مؤلفههای توسعه فرهنگی جوامع بوده و رکن چهارم دموکراسی است.
یادمان باشد روزنامهنگاری یعنی فهم، جسارت و تحول. شانزده سال پیش در چنین روزی محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در مزار شریف به دست طالبان به شهادت رسید و جان بر سر پیمان حرفهای خویش نهاد.
این واقعه تلخ و دردناک که در دومین سال استقرار دولت اصلاحطلب خاتمی و بهار مطبوعات ایران اتفاق افتاد به پیشنهاد انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و با استقبال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تصویب شورای فرهنگ عمومی به عنوان “روز خبرنگار” در تقویم کشور ثبت و هماره گرامی داشته شده است.
خبرنگاران و مخاطبان آنها که شامل مردم و مسئولان هستند باید برای حفظ و ارتقاء این جایگاه کوشا باشند که در سایه همین تلاش، خبرنگاران میتوانند به اهداف و رسالت اصلی و الهی خود برسند، همانطور که در آموزههای دینی و معنوی ما هم به آن اشاره شده جایگاه خبرنگاران جایگاهی پیامبر گونه است و قداست و معنویت خاصی دارد.
محتوای کار رسانهها و مشکلات اقتصادی و ... بارها در دولتهای پیشین مطرح شدهاند و دیگر تکراری به نظر میرسند، اما همیشه در حد شعار و حرف باقی ماندهاند و راهکاری برای حل آنها در نظر گرفته نشده است.
با روی کار آمدن دولت جدید و تدابیر آن، امیدی در دل خبرنگاران برای حل مشکلات آنها ایجاد شد و باید در دولت جدید یک نظام جامع رسانهای روزنامهنگاران تدوین، یا انجمن صنفی روزنامهنگاران بازگشایی شود تا در سایه آن مشکلات خبرنگاران که سالها در حد حرف و شعار باقی مانده مرتفع گردد.
بهگفته یونسکو امروزه 600 میلیون نسخه روزنامه در جهان منتشر میشود، اکثر روزنامهها در تمامی کشورها با مشکل مالی؛ گرانی کاغذ، چاپ و توزیع روبهرو هستند.
فراموش نکنیم از سال 1996 میلادی تاکنون 12هزار روزنامه و مجله جهان تعطیل و به دنیای وب رفتهاند، ولی بایستی بدانیم که قدرت رسانه مکتوب را هیچ رسانهای ندارد.
چه گویم، چه نویسم، چون كنم من كه وصف این دل پرخون كنم من؟ بگذریم، بازهم روز خبرنگار فرا میرسد و به بهانه این روز عدهای اقدام به تجلیل از خبرنگاران میکنند.
ولی این داستان در کرمانشاه حکایت دیگر پیدا کرده و کاملاً شنیدنی است.
یکی دو روز به 17مرداد که میماند به یکباره لیست بیش از 250 نفر به نام خبرنگار در استان کرمانشاه داده میشود، درحالی که خاک خوردههای مطبوعات و پیشکسوتان این شهر بارها در گفتگوهایشان با رسانهها اظهار میکنند که این تعداد خبرنگار در فضای مطبوعاتی کرمانشاه وجود ندارد.
اما برنامه سالیانه تجلیل از خبرنگاران چندسالی است مشترکاً از سوی استانداری، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانه مطبوعات و سرای روزنامهنگاران در یکی از تالارها و رستورانهای شهر کرمانشاه برگزار و هر ساله نیز انتقادات زیادی متوجه آن میشود.
جمع زیادی از اصحاب رسانه معتقدند صرف شامی دورهم و اهدای کارتهای هدیه تنها کاری است که هر ساله انجام میشود و به جای افزودن صمیمیتها، این مراسم، کدورتها را بیشتر میکند.
انتقادات جمعی از اصحاب رسانه کرمانشاه به خانه مطبوعات و مجموعه مدیریت استان کرمانشاه با نزدیک شدن به روز خبرنگار شدت میگیرد، گویی با برگزاری همایش تجلیل از خبرنگاران، داغ خیلیها تازه میشود و معتقدند در کرمانشاه خانهای متعلق به مطبوعات وجود ندارد، ناگفتههایی که جمعی از اصحاب رسانه هر ساله در نشریات سراسری و محلی و خبرگزاریها به آن پرداختهاند.
مسئولان هم از این فرصت کمال بهره را برده و زلف عدم پاسخگویی خود را به زلف خانه مطبوعات گره میزنند.
چهرههای مطبوعاتی هم که با این روند مخالف هستند همه تلاششان را به کار میبرند که در این وادی اصلاً حضور نیابند یا اگر آمدند در گوشهای بنشینند و در حلقه نباشند.
به نام فرهنگ، به كام چه؟! درست یک سال است که از انتشار سند ماندگار تاریخ مطبوعات استان کرمانشاه (از سال 1324 ه.ق / 1285 تا 1391) اثر استاد محمّدحسین شیریان با مقدمه استاد سیّدفرید قاسمی میگذرد، کرمانشاه 2500 سال پیش بزرگترین «سنگنگاره» و نخستین روزنامه دیواری سه زبانه جهان را در بیستون در دل تاریخ کهن این سرزمین نگاشته است و همه میدانیم مطبوعات کرمانشاه در دههی سی(پهلوی) فریاد کننده آزادیخواهان ایران بوده است.
اما به گفته محمود مختاریان روزنامهنگار و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، کرمانشاهیان باید تاریخ مطبوعات استان کرمانشاه، نوشته محمدحسین شیریان را بخوانند و به گذشته خود افتخار کنند.
رسالت فراموش شده روزنامهنگاری در کرمانشاه من نمیدانم چگونه گویم به کی گویم یا بهتر است اعتراف کنم و بگویم من و تعدادی از روزنامهنگاران کرمانشاهی هنوز لای این کتاب که در روز 16مردادماه پارسال رونمایی شده، باز نکردهایم و تا حالا نخواندهایم و حتی به رسالت خود نیزعمل نکردهایم .
خبر رونمایی و انتشار سند ماندگار 107ساله تاریخ مطبوعات کرمانشاه هم در نشریات محلی و هفتهنامههای این شهر که مشغول اطلاعرسانی هستند، چاپ نشد، اما برعکس روزنامهنگاران واقعی و روزنامههای سراسری همچون؛ اعتماد، شرق، اطلاعات، همشهری، مرکز رسانهای وزارت فرهنگ و ارشاد، سایتهای معتبر کشور و... علاوه بر اطلاعرسانی هنوز هم به این کتاب و رویداد تاریخی کرمانشاه میپردازند و بزرگان و اساتید فن روزنامهنگاری در مورد آن بحث میکنند و مینویسند و منصفانه آن را مورد نقد قرار میدهند، اما در محفل تعدادی از روزنامهنگاران کرمانشاهی اسم آوردن آن به زبان جرمی نابخشودنی است و خانه مطبوعات استان کرمانشاه نیز هنوز نتوانسته است یک نسخه آن را تهیه و در ویترین این خانه نگهداری کند، البته اگر ویترینی داشته باشد.
ما این نکته را به خوبی یاد گرفتهایم که به نام فرهنگ، نام خودمان را مطرح کنیم، ولی نباید اسم نویسندهی آن به زبان آوریم و گرنه پروندهمان سیاه میشود و از خط قرمز خانه منحل شده مطبوعات عبور میکنیم و در آینده دچار مشکل خواهیم شد.
نگارنده این سطور منكر اهمیت این دسته ازروزنامهنگاران نیست که نقادی و به رسالت خود عمل کردن، نیست.
هر روزنامهنگاری در جایگاه خود مورد احترام و شایسته ارج و قرب بود و در هر گونه نقد منصفانه نیز آزاد است.
سخن اینجاست كه اگر برای رویداد مهمی نظیر اعتلای «نام کرمانشاه» كاركردی فرهنگی قائلیم كه در شعارهای هر ساله مسئولان نسبتی مستقیم با فرهنگ دارد، لاجرم باید بستری برای هماهنگی بیشتر میان شعار و واقعیت فراهم کنند.
مقصود، خدشه به فعالیت این دسته از روزنامهنگاران نیست، اما نباید از این واقعیت نیز غافل شد كه نبود اطلاعرسانی نسبت به اثر ماندگار تاریخ مطبوعات کرمانشاه امری واقعی و منصفانه نیست.
واقعیتی كه دقیقاً در نقطه مقابل شعارهای هر ساله 17 مرداد روز خبرنگار قرار دارد. یادداشت: محسن عباسیفرد