بابک صحرایی نویسنده و کارگردان نمایش «مرگ با طعم نسکافه» که این روزها در عمارت نوفل لوشاتو به صحنه میرود درخصوص شکلگیری این اثر به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: سالها میخواستم اثری را به روی صحنه ببرم اما به دلایل مختلف این اتفاق با تاخیر مواجه شد. سال گذشته به صورت ناگهانی مادرم را از دست دادم و به این نتیجه رسیدم تنها چیزی که میتواند به من کمک کند تا از این دالان سیاهی گذر کنم پناه بردن به کار است. به یاد دارم سال ۹۷ که پدرم را از دست دادم پس از گذشت یک هفته، مادرم به من گفت کارت را دوباره شروع کن. گفتم توانش را ندارم. گفت باید به کار پناه ببری تا از این روزها عبور کنی. بنویس و باز دست به قلم شو. آن روزها گذشت و وقتی اینبار مادرم را هم از دست دادم، شروع به نوشتن مرگ با طعم نسکافه کردم.
وی ادامه داد: نمایشنامه مرگ با طعم نسکافه را ۱۲بار بازنویسی کردم و رسیدم به نمایشنامهای که فقط سیاهی و تلخی نیست. درست است که مضمون کلی آن غم، اندوه و مرگ است اما در این بازنویسیها به قصهای رسیدیم که شادی و کمدی هم کنارش وجود دارد.
صحرایی با اشاره به پردهای که خودش در آن بازی میکند توضیح داد: این نمایش ۶ پرده دارد که یک بخش و پرده آن را خودم اجرا کردم. در حقیقت این بخش خاطرهگویی و واقعیت بود. امیدوارم که بر دل مخاطب نشسته باشد.
این کارگردان درباره تاثیر و بهرهگیری از موسیقی در این نمایش توضیح داد: استفاده از موسیقی فقط برای تنوع و رنگ دادن به نمایش نیست؛ من با گزینش موسیقیهایی که برای مرگ با طعم نسکافه انتخاب کردم قصه و داستانم را پیش بردم تا روایتم کامل شود. در بیست و سه سال گذشته بیش از ۱۰۰۰ ترانه از من منتشر شده است و طی مطالعات ادبی و آشنایی با موسیقی که داشتم به این نتیجه رسیدم که تلفیق و گره این هنرها با تئاتر میتواند کمککننده و پیشبرنده باشد.
وی درخصوص پرداختن به کلیدواژههایی چون مرگ، سوگ، عشق و زندگی عنوان کرد: به این نتیجه رسیدم که برخی از دغدغهها و اتفاقات زندگی برای همه انسانها امری مشترک هستند. فرقی نمیکند ما در چه دوره تاریخی و سرزمینی زیست میکنیم؛ در واقع مواجهه و تقابل عشق و مرگ موجب میشود که انسانها در زمانهای مختلف واکنشهایی شبیه به هم داشته باشند. به همین دلیل من سعی کردم با نشان دادن گذری تاریخی این نگاه را به بیننده منتقل کنم.
صحرایی در ادامه افزود: قصه مرگ با طعم نسکافه از سال ۱۳۰۵ تا به امروز روایت میشود بنابراین به این نتیجه رسیدم که بهتر است بازیگرانی داشته باشم که هر کدام دو یا سه نقش را بازی میکنند. همانطور که پیشتر هم گفتم در ذهنم بود که واکنش انسانها را در بازههای زمانی گوناگون به تصویر بکشم پس چه بهتر که بازیگرانم در دورههای مختلف تکرار شوند. اینکه بازیگران سه لحن، سه بیان و سه بازی بدن متفاوت داشته باشند کار سختی بود. فکر میکنم در این بخش بسیار خوششانس بودم که با گروه بازیگران خوبی کار کردم. حضور بهنام شرفی، نیکی مظفری، گلناز عباسی، بهراد محمدی، روشنک رضاییمهر و... صمیمانه همراه من بودند و از نتیجه کارم بسیار راضیام.
این ترانهسرا درخصوص انتخاب خوانندگانی چون: محمدرضا عیوضی، حمید حامی، مانی رهنما در این نمایش توضیح داد: در ابتدای راه به صداهایی فکر کردم که در بیست و چند سالی که در عرصه موسیقی فعالیت داشتم با آنها همراه بودم. در کل باید بگویم موسیقی و متن نمایش مرگ با طعم نسکافه بخشی از حقیقت زندگی من است؛ بهتر است بگویم این صداها، صداهای جان من هستند.
بابک صحرایی در پایان گفت: در حال نگارش نمایشنامهای موزیکال هستم که موسیقی در آن بسیار برجسته و پررنگتر از نمایش مرگ با طعم نسکافه است. احتمالا پس از پایان این نمایش بلافاصله پیشتولید آن را آغاز میکنم. احتمالا به سالن بزرگی نیاز داریم و ارکستر بزرگتری خواهیم داشت.
انتهای پیام/