صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

پزشکیان: حاکمیت باید کسانی را ببیند که کسی او را نمی‌بیند

۱۴۰۳/۰۳/۲۶ - ۱۷:۴۴:۰۹
کد خبر: ۲۱۰۶۲۹۱
نامزد انتخابات ریاست جمهوری بیان کرد: حاکمیت باید کسانی را ببیند که کسی او را نمی‌بیند و اگر این کار را بکنیم کسی از گرفتن خدمات محروم نمی‌ماند.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، مسعود پزشکیان نامزد چهارهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور در برنامه صف اول به بیان دیدگاه‌ها و برنامه‌های خود پرداخت. 

پزشکیان در پاسخ به نخستین پرسش مجری برنامه درباره سوابق عملکردی خود به مرور سوابق تحصیلی خود پرداخت و گفت: قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مسئوليت ‌ها آغاز شد و به جنگ تحمیلی رسید، ۹۸ درصد جوانان در آن زمان برای انقلاب تلاش کردند. هیچ عملیاتی در لشگر عاشورا انجام نمی‌گرفت که حضور نداشته باشم. 

در حین جنگ انقلاب فرهنگی آغاز شد و پس از آن در جهاد دانشگاهی حضور پیدا کردم. 
هنزمان با بازگشایی مجدد دانشگاه به این نهاد بازگشتم و مدارج دانشگاهی را در جراحی و جراحی قلب طی کردم و در امتحانات آن زمان نفر دوم کشوری در آزمون قلب شدم.

سپس ازدواج کردم و همسرم هم جراح بود و ایشان هم جزء نفرات اول بود و در بیمارستان شریعتی فوق تخصص گرفت. اتفاق تلخی همسرم و یکی از فرزندانم را گرفت.

نخستین مسئوليت من در دانشگاه بود که هیچ دانشجو و استادی در دانشگاه اخراج نشد، برخورد سیاسی نکردیم و در مقام قاضی کسی را تسویه نکردیم و به رغم قدرتی که داشتیم به هیچ استادی بی‌احترامی نکردم و معتقدم انسان باید به اساتیدی که مهارت یاد دادند احترام گذاریم و با این احترام می‌توان کشور را ساخت.

پس از انقلاب تنها به این فکر کردیم که به مردم خدمت کنیم پس باید سیستماتیک فکر می‌کردیم و از تجربه‌های بین‌المللی استفاده کردیم و تمرکز خود را به روی مناطق محروم گذاشتیم.

گاهی وقت‌ها نگاه ما و مسئولان هماهنگ نبود و بودجه هم کم بود، یک روزی تصمیم گرفتیم در روستاها خانه بهداشت را به صورت جهادی  بسازیم گرچه کسی باور نمی‌کرد ولی ۶۳۰ خانه بهداشت را ۶ ماهه تمام کردیم و با بچه‌ها کارگری کردیم و کسی باور نمی‌کرد جراح قلب و رئیس دانشگاه در روستاهای کلیبر کارگری کند، اما انجام دادیم و ساختیم.

با برنامه ریزی کارها را پیش بردیم و از سازمان بهداشت جهانی این پروژه را پیگیری کردند و تشویق. این کارها دیده شد و من ابتدا معاون وزیر و بعد وزیر بهداشت شدم. 

پروژه بیمه همگانی را راه انداختیم، تا زمانی که وارد مجلس شویم، موضوعات بسیاری را حل کردیم، واکسیناسیون انجام شد، موضوع تصادفات و هزینه آن حل شد و چالش‌ها در مجلس بررسی شد و به قانون تبدیل شد.

تلاش کردیم اگر کسی بیمار بود تنها دغدغه بیماری داشته باشد. هر دولتی که سر کار بیاید باید یک درصد ارزش افزوده را به مناطق محروم اختصاص دهد. در بهداشت و درمان یک اصل وجود دارد و آن این است که چه مسئولی چه خدماتی را به چه قیمتی باید بدهد و پاسخگو باشد.

حاکمیت باید کسانی را ببیند که کسی او را نمی‌بیند و اگر این کار را بکنیم کسی از گرفتن خدمات محروم نمی‌ماند.

برای ایران، با ایرانیان براساس حق و عدالت شعار من است و بدون اینکه دست به دست خم دهیم نمی‌توانیم ایران را نجات دهیم و ایران را یک جناح نمی‌تواند نجات دهد و تمام این موارد باید براساس حق و عدالت باشد. با همراهی همه مردم از سراسر کشور می‌توان حقوق آن‌ها را تامین کرد.


انسان به عنوان فرد حقوقی دارد، قوانین اجتماعی حقوقی را اعمال می‌کند و فرد براساس قانون وظایفی دارد. 

اینکه علم ثابت می‌کند مسیری ما را بهتر به مقصد می‌رساند و پذیرفتن این مسیر درست، حق است و اگر ما مردم و کشور را از این حق محروم کنیم فقر و فساد ایجاد می‌شود. 

اینکه منطقه‌ای توسعه یابد و منطقه دیگر از ابتدایی‌ترین حقوق محروم شود، موجب نارضایتی‌ها در کشور شده است.

انسان‌ها سلایق مختلف دارند که وقتی تبدیل به قانون شد میثاق ملی می‌شود اما اگر این قانون براساس عدالت و حقوق مردم نباشد با مشکل اجرا روبرو می‌شود. وقتی قانونی با رعایت این حقوق تدوین شد، باید همه به آن عمل کنیم.

دلیل اینکه بسیاری از قوانین زمین مانده، به کار گیری افراد غیر متخصص در مسئولیت‌هاست، افرادی که نمی‌توانند زبان مشترک با پرسنل خود ایجاد کند و نمی‌تواند یا نمی‌خواهد اهداف مورد نظر را پیاده کند.

مشکل مملکت مدیریت است اما مشکل تغییر شخص نیست‌.  مدیر باید سلسله مراتب را طی کرده باشد. نمی‌توان به یکباره کسی را مسئولیت داد. کسی را سر کار می‌گذاریم که نمی‌داند با این ساختار و اختیار چه باید بکند و این موجب نارضایتی می‌شود. کارمندی را که سال‌ها تجربه داشته زیردست فردی بی‌تجربه می‌گمارند و این مشکل آفرین می‌شود. 

مدیر نمی‌تواند راهبری کند چون نه سازمان را می.شناسد و نه سلسله مراتب را می‌شناسد و شرایط اکنون زاییده این است که انسان‌های درست در مسئولیت های درست قرار نگرفته اند.

وقتی در دولت آقای خاتمی وزیر شدم و به رغم اینکه به هیچ‌ حزب و گروهی وابسته نبودم تا سطح وزیر بالا آمدم و با وجود اینکه ادعا می‌شد دولت اصلاحات سیاسی است و با وجود اساتیدی که عضو دولت بودند، من به دلیل تخصصم انتخاب شدم که این نگاه قابل تقدیر است. 

من با شعارهایم زندگی کرده‌ و بر اساس درک و فهمم به آن عمل کرده‌ام. مگر می‌توان با کسی که حق می‌گوید، برخورد کرد؟  آیا با کسی که حق می‌گوید باید برخورد کرد؟ چرا باید با دانشجویی که اعتراض کرده است چنین برخوردی می‌شود؟

جامعه و نه فقط خبرنگاران در قبال خلاف‌های ما باید مطالبه‌گر باشند و به دلیل این مطالبه‌گری نباید زندانی و تنبیه شود که متاسفانه گاهی می‌شوند که قانونی نیست.

بدون تجریه و سابقه و طی مراحل کسی نمی‌تواند و نباید به مقامات بالا برسد و اگر کسی این مراحل را طی کرده و علم داشته باشد می‌توان در دولت من حضور داشته باشد.
نمی‌توان یک شبه سروان را سرتیپ کرد که متأسفانه انجام می‌شود. تا جایی که از دستم برمی‌آید اجازه نخواهم داد کسی بدون طی کردن این مراحل بالا بیاید.

کسانی که در کانون قدرت قرار گرفته‌‌اند اجازه نخواهند داد اما اگر می‌‌خواهیم کشور را درست کنیم باید کسانی بالا بیایند که تخصص و تجربه داشته باشد.

هر کسی در سیستم ما مسئولیت گرفت باید تعهد دهد که قانون و برنامه را اجرا کند.
باید دید چه کردیم که جوانان ما به اینجا رسیده‌اند و ما مسئول هستیم و هرکس باید در این زمینه پاسخگو باشد.

توانمندی و پاسخگویی برای من اولویت است. نمی‌توان یک موسسه را به یک هیات مدیره داد که آشنای ما هستند.

باید حق نخبگان و اساتید را بدهیم، چرا الان بسیاری از آنها کشور را ترک می‌کنند؟ چون مورد بی‌احترامی قرار می‌گیرند. به تولید کننده بی‌احترامی می‌کنند و او هم تولید را رها می‌کند. مسئولان کم‌توان را نباید به ریاست این نخبگان گمارد. 

خداوند روح رئیس جمهور شهید و هیات همراه آنها را شاد و رحمت کند. ایت‌الله رییسی در پی حق و عدالت بود و سعی می‌کرد که با محرومان در ارتباط باشد.

امام جمعه شهید تبریز هم جز استثنائات بود و هیچ حزب و گروهی برای او تفاوتی نمی‌کرد.

مردم اگر بدانند که مسئولان پناه آن‌ها هستند ناراضی نخواهند بود و اگر حتی نمی‌توانند برای آنها کاری کنند با زبان آن‌ها را نیش نزنند و خوشرو باشند.

نباید حقوق افراد را ندیده بگیریم؛ اگر اجازه دهیم حق شان را داشته باشند ما دعوایی نداریم.

من به عنوان یک انسان حق دارم انتخاب کنم چگونه زندگی کنم و چگونه بپوشم و چگونه راه بروم.

قانون برنامه باید کرامت انسان‌ها را حفظ کند، در سیاست‌های کلی قرار بود از در صلح و آشتی برآییم.

در قانون برنامه، اهداف را عملیاتی نکرده‌ایم چرا باید دوباره برنامه جدید ارائه کنیم؟

چرا سیاست‌ها و اهداف را اجرایی نکرده‌اند؟ آقایان باید پاسخ بدهند. ما دورغگو نیستیم؛ ما صادقیم.

جامعه‌ای نمی‌تواند به صلاح برسد مگر آنکه حاکمان صالحی داشته باشد و هیچ حاکم صالحی درستگار و در صلاح نمی‌ماند مگر آنکه ملت مطالبه‌گر در برابر او باشد زیرا قدرت به سمت دیکتاتوری لغزندگی دارد.

نباید حقوق افراد را ندیده بگیریم؛ اگر اجازه دهیم حق شان را داشته باشند ما دعوایی نداریم. مغزها می‌روند چون در اجرا به آنها نیاز نداریم. به یک عده نیاز داریم که با رابطه بالا می‌آیند.

انتهای پیام/

نظر شما