به گزارش برنا؛ مهمترین وقایع دهم محرم عبارتند از :
1- شهادت سرور آزادگان حضرت ابا عبدالله الحسین سومین امام معصوم
در کربلا در سن ۵۷ در ۶۱ قمرى روز جمعه یا شنبه و قاتل آن حضرت بنا به مشهور شمر بن ذى الجوشن بود.
2- شهادت ۷۲ تن (۳۲ سوار و ۴۰ پیاده) از اصحاب و از بنى هاشم با امام حسین
مادرش فاطمه دختر حزام بن خالد کلابى که بعدا به ام البنین مکناة گردید این خاتون چهار پسر داشت عباس - جعفر - عثمان - عبدالله اکبر و هر چهار در کربلا شهید شدند و حضرت ابوالفضل صاحب لواى حضرت امام حسین علیهالسلام بود.
زوجه حضرت ابوالفضل لُبابه و از او دو پسر داشت به نامهاى عبیدالله - فضل و اعقاب حضرت ابوالفضل از فرزندش عبیدالله است و نسل عبیدالله از حسن و نسل حسن از پنج پسر بود: عبدالله قاضى مکه و مدینه - عباس خطیب - حمزة الاکبر - ابراهیم - فضل.
ابراهیم بن حسن از فقهاء و ادباء و از زهّاد زمان بود و فضل بن حسن مردى فصیح اللسان و خیلى شجاع و متدین بود و بقیه اولاد آن سرور در کتاب عمدة الطالب تفصیلا آمده است.
نقل شده وقتى حضرت على علیهالسلام به برادر خود عقیل فرمود تو به انساب عرب آشنا هستى زنى براى من اختیار کن که مرا فرزندى بیاورد فحل و شجاع عرب باشد، عقیل عرض کرد ام البنین کلابیّه را تزویج کن که شجاع تر از پدران او هیچ کس در عرب نبوده پس حضرت او را تزویج کرد که چهار پسر شجاع از او متولّد شد.
از جمله شهدا جناب ابوالحسن على اکبر است که ۱۷ یا ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۷ ساله در کربلا سال ۶۱ قمرى شهید شد مرة بن منقذ شمشیرى بر فرق نازنین زد که طاقت نشستن در روى اسب از او رفت و خود را در گردن اسب انداخت دشمنان بدنش را با شمشیر پاره پاره کردند تا شهزاده از اسب افتاد.
مادر على اکبر لیلى دختر ابى مرة بن عروة بن مسعود ثقفى است و بعضى از مورخین نوشته اند حضرت على اکبر زن و اولاد داشته و از امام سجادعلیهالسلام بزرگتر بود ما مشروحا در کتاب مستقلى تحقیق کرده ایم.
او جوانى خوش صورت و در طاقت لسان و سیرت و خلقت اشبه مردم به حضرت پیغمبرصلىاللهعلیهوآلهوسلم بود و به جمیع محامد و محاسن معروف چنانکه ابوالفرج از مغیره نقل کرده یک روز معاویه در ایام خلافتش گفت سزاوارترین مردم به خلافت کیست گفتند جز تو کسى را نمى دانیم معاویه گفت چنین نیست بلکه لایق تر براى خلافت على بن الحسین است که جدش رسول خداصلىاللهعلیهوآلهوسلم و جامع شجاعت بنى هاشم و سخاوت بنى امیه مى باشد، این سخنان دلیل است که جناب على اکبر در آن زمان نزد اهل شام و دیگران معروف به قداست و محاسن اخلاق بود و او را به شجاعت مى شناختند چنانکه در روز عاشورا چندین نفر را به جهنم واصل کرد با اینکه عطش او را بى تاب کرده بود، مدفن مطهر آن جناب زیر پاى پدر بزرگوارش حضرت امام حسینعلیهالسلام مى باشد.
از جمله شهداى روز عاشورا جناب على اصغر است. حضرت امام حسین علیهالسلام دید آن طفل از شدت عطش مى گرید حضرت آن کودک را به دست گرفت و مقابل اشقیاء آورد فرمود: اى لشکر اگر بر من رحم نمى کنید بر این طفل رحم نمائید امام در تکلّم بود حرمله لعین تیرى به جانب آن طفل رها کرد از یک گوش تا گوش دیگر طفل را ذبح نمود امام علیهالسلام گریست عرض کرد اى خدا حکم کن بین ما و بین قومى که دعوت کردند ما را یارى کنند ولى ما را کشتند خطاب آسمانى رسید یا حسین او را بگذار که از براى او مرضعه اى در بهشت است.
از جمله شهداء جناب حرّ بود.
جناب حرّ بعد از مکالمه با عمر بن سعد و تنبّه، خدمت امام حسین علیهالسلام مشرف شد و استتابه نمود و حضرت قبول نمودند حرّ اجازه جنگ خواست امام علیهالسلام را وداع نمود و بر لشکر سیاه دل حمله کرد چندین نفر از لشکر و بزرگان لشکر عمر بن سعد را به درک واصل گردانید و بعد ضربه اى به سر حرّ وارد آوردند که جناب حر به زمین افتاد نوشته اند امام به بالین حر رسید که رمقى مانده بود امام روى حر را پاک مى کرد و مى فرمود آفرین بر تو اى حرّ تو حرّى همچنان که مادرت نام گذاشته تو در دنیا و آخرت آزاد هستى و دستمالى بر سر جناب حرّ بست و سر حرّ در دامن امام بود که روح پاکش به بهشت برین پرواز کرد و نوشته اند که پس از واقعه کربلا اقرباى حرّ بدن مبارک را در جائیکه به شهادت رسیده بود دفن کردند.
روشن است که قبر مبارک سالار شهیدان حسین بن على علیهالسلام در کربلا زیارتگاه ملائک و شیعیان و شیفتگان آن بزگوار است.
در امالى صدوق ج ۱ ص ۳۲۴
محمد بن مسلم مى گوید از امام باقرعلیهالسلام و از امام صادق علیهالسلام شنیدم که هر دو فرمودند خداوند در عوض شهادت امام حسین علیهالسلام امامت در ذریّه او و شفا در تربت او (مراد خاک اطراف قبر مبارک است) و استجابت دعا را در کنار قبر او قرار داد و روزهاى زائران را از وقت بیرون رفتن از خانه هاى خود تا وقت برگشتن آنها از عمر ایشان محسوب نمى کند.
حائر
در حائر امام حسین علیهالسلام سه قول است:
۱- آنچه دیوار صحن احاطه کرده.
۲- زیر قبّه.
۳- قبّه و آنچه به آن متصل است از عمارات و مقتل و مسجد و خزینه ها و غیرها، ولى به نظر مرحوم شیخ عباس قمى قول اول روشن تر است و ظاهر کلمات علماء نیز همین است (سفینة ج ۱ ص ۳۵۸)
در کامل الزیارة ص ۲۷۳ از ابى هاشم جعفرى، گفت داخل شدم حضور امام هادى در حالی که تب داشت و مریض بود فرمود کسى از دوستان ما به حایر بفرستید مرا دعا کند من از خانه خارج شدم و على بن بلال را دیدم و به او اطلاع دادم و خواهش کردم که او برود گفت سمعا و طاعةً، ولى مى گویم امام هادى افضل از حایر است زیرا او مانند حسین امام است اگر خودش را دعا کند افضل از دعاى من است من سخنان او را به امام هادى رساندم امام فرمود رسول خدا افضل از بیت و حجر بود ولى بیت را طواف مى کرد و حجر الاسود را استعلام مى نمود براى خدا مکانهائی ست که دوست دارد در آن مکانها دعا شود و حایر از آنهاست.
شفاء در تربت:
کامل الزیارة ص ۲۷۵،
امام صادق علیهالسلام فرمود: فى طین قبر الحسین علیهالسلام الشفاء من کل داء و هوالد و اءالاکبر.
کامل ص ۲۷۸.
امام صادق علیهالسلام فرمود ان فى طین الحایر الذى فیه الحسین شفاء من کل داء و امانا من کل خوف.
کامل ص ۲۸۶.
امام صادق علیهالسلام فرمود کل طین حرام على بن آدم ما خلاطین قبر الحسین علیهالسلام من اکله من وجع شفاه الله تعالى.
کامل ص ۲۸۶.
امام صادق علیهالسلام فرمود من باع طین قبر الحسین علیهالسلام فانّه یبیع لحم الحسین علیهالسلام و یشتریه.
شرح الزّیارة لا بى المعالى ص ۱ ج ۲.
امام موسى بن جعفرعلیهالسلام فرمود: از خاک من اخذ نکنید براى تبرّک زیرا هر خاک براى ما حرام است مگر تربت جدم حسین زیرا خداوند آنرا شفاى شیعیان و دوستان ما قرار داده.
از عمر حساب نمى شود:
کامل ص ۱۳۶، امام صادق علیهالسلام فرمود انّ ایام زائرى الحسین علیهالسلام لا تحسب من اعمارهم و لا تعدّ من آجالهم.
انا قتیل العبره.
امالى صدوق ص ۸۳ عن ابى بصیر عن الصادق علیهالسلام *عن آبائه علیهم السّلام قال قال ابو عبدالله الحسین بن على علیهالسلام انا قتیل العبرة لا یذکرنى مؤمن الّا استعبر یعنى شهادت من سبب اشک ریختن است مؤمنى مرا یاد نمى کند مگر اشک آن جارى مى شود و این روایت را ابن قولویه در کامل ص ۱۰۸ آورده و در بعضى روایت فقط انا قتیل العبرة آمده.
سجده بر تربت امام حسین علیهالسلام
در تظلم الزهراء ص ۲۲۴ نقل از مصباح، معاویة بن عمار روایت مى کند امام صادق علیهالسلام کیسه ابریشمى زردى داشت که در آن تربت امام حسین علیهالسلام بود وقت نماز آنرا به سجاده اش ریخت و سجده کرد سپس فرمود السجود على تربة الحسین علیهالسلام یخرق الحُجب السّبع سجده به تربت امام حسین علیهالسلام مورد قبول واقع مى شود.
لؤ لو و مرجان ص ۱۷ پیامبر اسلام فرمود: انّ لقتل الحسین حرارة فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا، البته به جهت شهادت حسین علیهالسلام در قلبها حرارتى ایجاد شده که هیچ وقت سرد نمى شود.
زیارت امام حسین علیهالسلام
امالى صدوق ص ۸۷: عن ابى الحسن موسى بن جعفرعلیهالسلام قال من زار قبر الحسین عارفا بحقه غفر الله له ما تقدّم من ذنبه و ما تاءخّر هر کس امام حسین را عارفا بحقه زیارت کند تمام گناهان او آمرزیده شود شبهاى پیشاور ص ۵۳۲ در اخبار معتبره فریقین از عایشه و جابر و انس و دیگران رسیده که پیامبر فرموده من زارالحسین بکربلا عارفا بحقّه وجبت له الجنّة هر کس امام حسین علیهالسلام را عارفا بحقه در کربلا زیارت کند بهشت بر او واجب است.
تذکر: در ثواب الاعمال صدوق صفحه ۲۲۱ آمده:
محمد بن یحیى العطّار عمّن دخل على ابى الحسن على بن محمد الهادى علیهالسلام من اهل الرّى قال دخلت على ابى الحسن العسکرى علیهالسلام فقال این کنت؟ فقلت: زرتُ الحسین علیهالسلام قال اما انّک لوزرت قبر عبدالعظیم عندکم لکنت کمن زارالحسین بن على علیهالسلام یعنى محمد بن یحیى از کسی که به حضور امام هادى مشرف شده و خودش از اهل رى بود نقل مى کند که آن شخص مى گوید به حضور امام هادى رسیدم فرمود کجا بودى عرض کردم به زیارت امام حسین علیهالسلام رفته بودم حضرت فرمود آگاه باش اگر تو قبر عبدالعظیم را زیارت مى کردى مثل اینکه امام حسین را زیارت مى کردى.
درباره این حدیث باید گفت اولا یا این حکم مخصوص همین مرد بود شاید اعتقادى به مقام شامخ حضرت عبد العظیم نداشته این در صورتى است که حدیث را واقعا از امام بدانیم والّا این مرد راوى خود مجهول الحال براى ماست و نمى دانیم کیست و به راستى امام چنین فرموده یا نه و ثواب زیارت عبدالعظیم برابر ثواب زیارت مرقد سالار شهیدان حسین بن على علیهالسلام باشد خیلى بعید است و این خبر ضعیف مى باشد.
تذکر: عارفا بحقه یعنى کسى که معرفت داشته باشد که آن حضرت امام است و عمل به فرمایشات آن واجب است.
درکنار نهر خازر نزدیک موصل.چون مختار از سرکوبى مخالفان در کوفه فراغت یافت ابراهیم بن اشتر را ۸ روز از ذیحجّه سال ۶۶ مانده از کوفه به جنگ عبیدالله به زیاد فرستاد اقل لشکرى که نوشته اند ۹ هزار نفر همراه ابراهیم نمود و ابن زیاد با لشکر شام به نقل ابن جوزى با سى هزار نفر و به نقل ابن نما هشتاد هزار نفر به جنگ ابراهیم آمدند جنگ شروع شد ابراهیم گفت به سواد اعظم (قلب سیاه شام که ابن زیاد در آن بود) حمله برید همگى حمله بردند تا اصحاب ابن زیاد پا به فرار نهادند ابراهیم که زیاد را نمى شناخت حمله کرده و شمشیرى زد و دو نیمه نمود که پاهایش به طرف مشرق و سر و دست به طرف مغرب افتاد یاران ابن زیاد هر چه بود فرار نمودند
چون جنگ خاتمه یافت ابراهیم گفت من در کنار نهر خازر مردى را کشتم که زیر یک پرچم بود او را تحقیق کنید که کیست بعد از جستجو دیدند ابن زیاد لعین است که با ضربت ابراهیم دو نیم شده و سرش را بریدند و جسدش را سوختند یا به دار زدند و آن ملعون ۳۹ سال داشت.
این جنگ در روز عاشورا سال ۶۷ هجرى اتفاق افتاد که پس از جنگ صفین اهل شام در هیچ جنگى این قدر کشته نداده بودند بعد از شمارش هفتاد هزار نفر بودند سر ابن زیاد را به پیش مختار آوردند و مختار نیز به محمد بن حنفیّه فرستاد محمد به سجده افتاد و مختار را دعا نمود و او هم پیش امام سجاد فرستاد که امام غذا میل مى فرمود سجده شکر به جا آورد و حمد نمود که خداوند انتقام مرا از دشمنم گرفت، حضرت فرمود مرا نزد عبیدالله بردند که غذا مى خورد و سر مطهر پدرم را پیش روى خود نهاده بود آن موقع گفتم خدایا مرا از دنیا مبر تا سر ابن زیاد را ببینم (منتخب التواریخ ص ۳۷۲ و اعیان الشیعه ج ۴ سید محسن امین).
ناگفته نماند که مادر عبیدالله بن زیاد مرجانه نام داشت که از زنان مشهوره به زنا بود و ابن زیاد از یزید و ابن سعد اخبث و ارذل و بسیار قسىّ بود
از امام صادق علیهالسلام منقول است که پس از حادثه عاشورا هیچ بانوئى از بانوان بنى هاشم سرمه نکشید و خصاب ننمود و از خانه هیچ یک دودى که چنان چه پختن غذا باشد بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید و سر او را به ما فرستادند. امام رضاعلیهالسلام مى فرماید: وقتى ماه محرم فرا مى رسید دیگر پدرم را خندان نمى دیدم و هر چه زمان مى گذشت بر اندوه و ماتمش افزوده مى شد تا روز عاشورا که روز مصیبت و حزن ایشان بود.
ابن قولویه در کامل الزیارة با سند معتبر از امام صادق علیهالسلام روایت مى کند که فرمود هیچ زنى در خانواده ما خضاب نکرد و به موى خود روغن نمالید سرمه به چشم نکشید و موى خود را نیاراست تا آنکه سر نحس عبیدالله را به مدینه فرستادند ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم و جدّ من امام زین العابدین هر گاه بر یاد پدر خویش مى افتاد چندان مى گریست که موى ریشش از اثر اشک مرطوب مى شد و تمام اطرافیان به گریه مى افتادند.