به گزارش برنا؛ این روزها بحث از آسیبشناسی مجالس عزاداری انحراف در شکل عزاداری و مطالبی از این دست زیاد است. برخی متعصبند به همان شیوههای عزاداری سنتی و راه و رسم قدیمیها را میپسندند. بعضی دیگر هم معتقدند که شکل عزاداری باید متناسب با زمانه تغییر کند و اصطلاحاً به روز شود. گروه سوم هم میانه بحث این دو گروه را میگیرند و به عزاداریهای نیمه مدرن و نیمه سنتی یا به چیزی بین این دو شکل معتقد هستند.
در پی همین بحث و نظرها، اینجا میخواهیم سراغ سرچشمه برویم و ببینیم ائمه اطهار علیهم السلام بعد از امام حسین علیه السلام چه طور برای حضرت عزاداری میکردند. اصلاً عزاداری میکردهاند یا نه؟ مثل همیشه تاریخ در مورد این جزئیات مهم و شنیدنی خست به خرج داده است، اما آنچه که میبینید خلاصهای است از آنچه که در روایات از سبک عزاداری ائمه علیهم السلام برای جد شریفشان نقل شده است.
عزاداری پیامبر (ص) برای امام حسین (ع)
سابقه عزاداری برای امام حسین علیه السلام به قبل از وقوع حادثه کربلا بر میگردد. در روایتها آمده است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از لحظه تولد امام حسین علیه السلام گرفته تا هر وقت و هر جا و به هر بهانهای که ممکن بوده، یاد شهادت این امام و واقعه کربلا میکردهاند و از بیوفایی امتش میگفتند.
پیامبر (ص) در بیان سختیهای امام حسین علیه السلام گاهی اشک میریختند و مردم را هم به گریه میانداختند. آن حضرت با اندوه میگفتند: «ای مردم، برای او گریه میکنید ولی او را یاری نمیکنید؟» و بعد دعا میکردند: «خدایا تو یاور او باش.»
عزاداری امام حسین (ع) برای شهدای کربلا
روز عاشورا قبل از این که امام حسین علیه السلام به شهادت برسند، خودشان برای شهدای کربلا عزاداری مختصری کردهاند. به عبارتی شاید شخص امام، اولین کسی است که برای شهدای کربلا عزاداری کرده است.
در این روز امام حسین علیه السلام کنار هر شهیدی میآمد، در وصف او چیزی میگفت و گریه میکرد. امام به دخترش، سکینه، هم شعرهایی یاد داده بود تا در مدینه برای شیعیان بخواند. آن بانوی گرامی هم از زبان پدر زیر لب میگفت: «شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذکرونی...؛ ای شیعه من هر زمان که آب گوارایی مینوشید مرا یاد کنید.»
امام حسین علیه السلام لحظههای آخر که با امام سجاد علیه السلام وداع میکرد به او گفت: «ای فرزندم، به شیعیانم سلام مرا برسان و به آنها بگو پدرم غریب شهید شد برای او ندبه و گریه کنید. تو جانشین من در اهل بیتم و امام واجب الاطاعه هستی، پناهگاه اهل بیتم تو هستی... اجازه بده برای عزیزان خود پیش تو گریه کنند و تو هم برای آنها گریه کن.»
امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام که در کربلا حاضر بود و از نزدیک شهادت پدر و یارانش را دیده بود، همیشه عزدار کربلا بود. امام با بدعتها و خرافاتی که در عزاداریها پیش میآمد مخالفت میکرد و میخواست حقیقت عاشورا برای مردم روشن شود.
امام سجاد علیه السلام روضه میخواند و از کربلا میگفت، گریه میکرد و دیگران را میگریاند. یک روز مردی به امام گفت: «فدایت شوم یابن رسول الله، چقدر گریه میکنید؟ میترسم خود را هلاک کنید!» امام پاسخ داد: «یعقوب علیه السلام دوازده فرزند داشت یکی از آنها ناپدید شد. او از شدت اندوه چشمانش سفید شد، در حالی که فرزندش یوسف علیه السلام زنده بود. ولی من پدر، برادر، عمو و هفده نفر از اهل بیتم و تعدادی از یاران پدرم را دیدم که ذبح شده و به خون خود آغشته بودند، پس چگونه حزن و اندوهم تمام شود؟»
امام صادق علیه السلام درباره امام سجاد علیه السلام میفرمود: «امام چهل سال برای پدرش گریه کرد. در این مدت روزها روزه میگرفت و شبها عبادت میکرد. موقع افطار وقتی غذا میآوردند اشک میریخت و میگفت: قتل ابن رسول الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا». یعنی پسر رسول خدا را در حالی که تشنه و گرسنه بود کشتند. امام این مطلب را میگفت و گریه میکرد تا غذا و آب با اشک چشمش مخلوط می شد.
امام باقر علیه السلام
امام باقر علیه السلام در ماه محرم برای امام حسین علیه السلام مجلس عزا بر پا میکرد. در یکی از این مجالس شاعری به اسم کمیت شروع کرد به مداحی؛ وقتی به این جمله رسید که: «قتیل بالطف...» (به منطقه کوفه، کربلا و اطراف آن طف میگویند) امام باقر علیه السلام بسیار گریه کرد و فرمود: «ای کمیت اگر سرمایهای داشتیم در پاداش این شعرت به تو میبخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایی است که رسول خدا درباره حسان بن ثابت فرمود که همیشه به خاطر دفاع از ما اهل بیت مورد تأیید روح القدس خواهی بود.»
امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام میفرماید: «بعد از عاشورا هیچ زنی از زنان بنی هاشم سرمه نکشید و خضاب نکرد. از خانه هیچ یک از بنی هاشم دودی که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا وقتی که ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا همیشه اشک بر چشم داشتهایم.»
محرم که میشد شیعیان به خانه امام صادق علیه السلام میرفتند و عزاداری میکردند. امام علیه السلام میفرمود: «بدانید که حسین علیه السلام نزد پروردگار خود زنده و مرزوق است، به عزاداران خود نگاه میکند و به اسم آنها و پدرانشان و جایی که در بهشت برای آنها آماده شده است از همه داناتر است.»
امام از شاعران میخواست برای عزای امام حسین علیه السلام مرثیه سرایی کنند. زید الشحام میگوید: یک روز که خدمت امام صادق علیه السلام رفتیم. جعفر بن عثمان رفت و نزدیک امام نشست. امام به او فرمود: «ای جعفر شنیدهام تو درباره جدم حسین علیه السلام شعر میگویی؛ یکی از شعرهایت را بخوان.» جعفر که شعر میخواند همه گریه میکردند. امام رو به جعفر کرد و فرمود: «فرشتگان مقرب الهی حرفهای تو را شنیدند و گریه کردند، همین طور که ما گریه کردیم. کسی که برای حسین علیه السلام شعر بگوید، خود گریه کند و دیگران را بگریاند خدا بهشت را بر او واجب میکند و گناهانش را میآمرزد. هر که یک شعر نوحه برای حسین علیه السلام بخواند و پنجاه کس را بگریاند، بهشت برای او است و هر که شعری در نوحه حسین علیه السلام بخواند و سی کس را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس بخواند و بیست کس را بگریاند بهشت برای او است و هر کس بخواند در نوحه حسین علیه السلام و ده کس را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس در نوحه حسین علیه السلام شعری بخواند و یکی را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس برای حسین علیه السلام شعری بخواند و خود بگرید بهشت برای او است و هر کس درباره حسین علیه السلام شعری بخواند و خود را به گریه زند، بهشت برای او است.»
جعفر بن قولویه به سند از داوود رقی گفت: حضور امام ششم علیه السلام بودم که آب نوشید و گریهاش گرفت و چشمانش پر اشک شد و فرمودند: «ای داوود خدا لعنت کند کشنده حسین علیه السلام را، هیچ بندهای نیست که آب بنوشد و یاد حسین علیه السلام کند و قاتلش را لعن کند جز آنکه خدا صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناهش را فرو ریزد و صد هزار درجه برایش بالا برد و چنان است که صد هزار بنده آزاد کند و خدا روز قیامت سیراب محشورش کند.»
امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیه السلام در زمان خلیفههای عباسی مثل منصور دوانیقی و هارون وضعیت خیلی سختی داشت. امام در زندان هم که نبود هارون ایشان را تحت نظر داشت و از این میترسید که حکومت را از دست بدهد. اما امام از موقعیتهایی که پیش میآمد استفاده میکرد تا یاد عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام را زنده کند.
امام رضا علیه السلام میفرمود همین که محرم شروع میشد، دیگر کسی خندهای بر لب پدرم نمیدید. همیشه غمگین بود تا دهه عاشورا بگذرد. وقتی روز دهم میرسید نهایت غم و مصیبت بود و میفرمود: «این است آن روزی که جدم حسین علیه السلام در چنین روزی کشته شد.»
محرم که میآمد کسی پدرم را خندان نمیدید و تا دهم آن آزردگی بر او چیره بود و روز دهم آن روز مصیبت و اندوه گریه او بود و میفرمود: «روزی است که حسین علیه السلام در آن کشته شد.»
امام رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام میفرمود: «روز مصیبت حسین علیه السلام چشمان ما را خسته و مجروح کرد و اشکهای ما را ریزان نمود. عزیزان ما در آن سرزمین غمبار گرفتار مصیبت شدند، مصائب آن روز به طوری است که برای همیشه ما را غمگین و داغدار کرده است.»
دعبل خزایی، شاعر اهل بیت علیهم السلام، بود که میگفت: محرمی خدمت امام علی بن موسی علیه السلام رفتم. امام برای اصحاب خود از کربلا و امام خسین علیه السلام میگفت. وقتی مرا دید، فرود: «مرحبا به تو ای دعبل، مرحبا به یاری کننده ما به دست و زبان خود.»
بعد مرا کنار خود نشاند و فرمود: «ای دعبل، دوست دارم که شعری بخوانی. این روزها روزهای غم ما اهل بیت و ایام شادی دشمنان ما است. ای دعبل، کسی که بگرید و بگریاند بر مصیبت ما و آنچه که دشمن بر ما وارد کرده است، خدا او را با ما محشور میکند.» بعد بلند شد و در بین ما و اهل حرم پردهای کشید و آنها را پشت پرده نشاند تا در مصیبت جد خود گریه کنند.
امام رضا علیه السلام به من فرمود: «ای دعبل، برای حسین علیه السلام مرثیه بخوان که تو تا زنده هستی ناصر مایی. با این کار به ما یاری کن و در این باره کوتاهی نکن.» دعبا میگوید اشک از چشمان من جاری شد و شروع به خواند شعر در رثای امام حسین علیه السلام کردم.
امام رضا علیه السلام نیز در این باره فرمود: »محرم ماهی است که مردم جاهلیت، خونریزی را در آن حرام میدانستند و در آن ماه خون ما ریخته شد و حرمت ما هتک شد و کودکان و زنان ما اسیر شدند و آتش به خیمههای ما زدند و هر چه در آن بود غارت کردند و سفارش حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله را درباره ما رعایت نکردند. روز شهادت حسین علیه السلام چشم ما را خونین و اشک ما را روان کرد، عزیزان ما در زمین کرب و بلا خوار کرد و تا روز قیامت غم و بلا بر ما گذشت. باید بر چون او بگریند گریه کنندگان. زیرا گریه بر او گناهان بزرگ را بریزد.»
عزاداری محرم در دوران چهار امام آخر
در زمان امام جواد علیه السلام تا زمانی که معتصم هنوز خلیفه نشده بود شیعیان به خانه امام میآمدند و در خانه آن حضرت مراسم عزای اهل بیت علیهم السلام برگزار میشد. عزاداریها در ماه محرم بیشتر از ماههای دیگر بود. اما در زمان معتصم امام جواد علیه السلام تحت نظر بود و شیعیان هم زیر فشار مأموران خلیفه قرار داشتند.
در دوران امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام و همچنین دوران ابتدایی امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، عزاداری مخفیانه بر پا میشد.
در رواتی نقل شده که امام زمان علیه السلام در دوران ظهور و غیبت برای مصیبت جد خود گریه میکند. آن حضرت درباره شهادت امام حسین علیه السلام میفرماید: «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و از یاری تو دور ماندم و نبودم تا با دشمنان تو بجنگم و با بدخواهان تو پیکار کنم، هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک، در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا میکشم. پس سلام بر آن لبهای تشنه کام و خشکیده. سلام بر کسی که با خون زخمهایش غسل داده شد و سلام بر کسی که با جامهای نیزه و شمشیر شربت شهادت به کامش ریخته شد.»