صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

اربعین حسینی قدم قدم در مسیر عاشقی

۱۴۰۳/۰۶/۰۳ - ۲۲:۴۲:۵۹
کد خبر: ۲۱۳۱۳۹۴
حسین جان تو كدامين طنین مصاص ، و راز آلود از آن گودال و مغاک بی انتهايی كه اينچنين ، بودن ها و چيستي ها را به كام  فنا كشانده ای

 اربعین حسینی قدم قدم در مسیر عاشقی.....

 

به قلم سید اصغر ذوقی احسن

فعال فرهنگی و دبیر هیئت دو ومیدانی استان

 

 

 به گزارش خبرگزاری برنا از همدان، حسین جان تو كدامين طنین مصاص ، و راز آلود از آن گودال و مغاک بی انتهايی كه اينچنين ، بودن ها و چيستي ها را به كام  فنا كشانده ای...

 

١٤ قرن از بطنان جان ها جوشيده اي سیال و جاری حقيقت را هويدا ساخته اي و جهاني را به حيرت و تذبذب نشانده ای...

 

به راستي چه رازي در آن سينه ي سينايت نهفته بود كه آنگاه كه آن نانجيب سر از پيكر مباركت جدا ساخت مدار هر هستي را تا مرز نيستي ها به طَيَران درآورد و نغمه و طنين" التوحيد يوم العاشورا طغي علي كلي شيء" بر ناسوت و ملكوت و جبروت و لاهوت عالم مستولي گشت

 

چه بر سر خلقت كيان عوالم آورده اي كه اين خلائق  در خودسوزي و خودبازي در ميدان قطع تعلقات، از يكديگر تقدم و پیشی مي گيرند..

 

اين اربعينت چه حكايت و روایتی است كه از صدر تاريخ آدميّت تا بحال نظير و عدیل آن در كتاب اسطوره های ايمان هم به تجلی نيامده است.

 

كاش ميدانستند كه هر آنكه فرمود "كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا"به دنبال تفهيم اين معنا بود كه اگر هر زميني كربلا و هر روز عاشوراست لابد هر روز و هر مكان حسيني نيز خواهد داشت كه غرض از به خون كشيده شدنت در آن بيابان بي پايان، يافتن اين حسين اندرون و هم آغوشي با او و شمشير زدن در  كنار اوست تا كه بار ديگر اين حقيقت در اين مصداق به آن مسلخ هولناك،  محاصره ي جنود جهالت  نگردد.

 

 

با اربعينت خودت را در جان ها متیقظ و بيدار كرده ای و به دنبال يافتن خويشتن سواره و پیاده روانه و بيقرار كربلایت گشته اند...

 

حقيقت زندگي در آن گودالي است كه با منحور شدنت به تمامي عالم رخنه كرد،فقط با خود ميگويم كاش تو را كمي آرام تر افشاء نموده بودند و تيغ و سنان و كمان و عصا و دشنه هايشان را با تمام خشونت در مقابل چشم عالم و مادرت خرج اين بي نهايت توحيد نمي كردند...

 

 

باطن ها تو را در چه گودالی ذبح نمودند که قصه ی عاشورایت در کمون هستی باقی ماند و کمتر گوشی قصه ی تلخ آن را بر جانش چون حسین با خون و گوشت بر پیکره ی هستی اش در هم آمیخت؟

 

 

چه رازی میان تو و مادرت نهفته است که هر کس اگر به نهان فاطمه سلام الله علیها راه یافت باید از چشمه های حقیقت تو سیراب گردد.

 

برایم ثابت شده است و این را به وسعت فلک فریاد میزنم که رابطه ای عمیق میان تکثر در توسل به تو و تعجیل در ظهور اباصالح پدر مهربانم تکوّن یافته است.

 

شما پرده های غیبت از حقیقت بی کران اهل بیت هستید و این پرده ها با تعدد و تکثرِ توامان با عمق کنار خواهند رفت.

 

 

تو آن راز مستور در میان اهل بیت و اصحاب خمسه هستی که از شدت ظهور بی رنگ بی رنگ در پرده ی اوهام ما درک میشوی.

 

اما تو معروف ترین به کرم بوده ای و هستی.

من هزار هزار عذر در پیشگاه تو بیاورم باز عذر بی توجهی ام به تو نخواهد شد.

 

از تو میخواهم در این شب اربعین،مرا وارد جرگه متوجهین به ساحت بی کرانه ات کنی که فهمیده ام تو آن سرّ مکنون ازلی هستی

 

 

قتل شهيد عشق نه كار خدنگ بود

دنيا براي شاه جهاندار تنگ بود....

 

آئينه خود ز تاب تجلي به هم شكست

گيرم كه خصم را دل پركينه سنگ بود....

نظر شما