صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

ستایشگر: کاربری تالار فردوسی باید چند منظوره شود/ حفظ هنرمند معترضی که خطوط قرمز را رد نکرده، وظیفه من است

۱۴۰۳/۰۶/۲۰ - ۰۸:۱۰:۴۵
کد خبر: ۲۱۳۶۲۸۷
معاون بنیاد رودکی با اشاره به ظرفیت بالای تالار فرودسی گفت: شخصا بر این قائل هستم که می‌توانیم کاربری این تالار را چندگانه کرده و از ظرفیت آن در طول سال بهره ببریم.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ با روی کار آمدن محمد اله‌یاری به عنوان مدیرعامل در بنیاد رودکی، اسفند ماه سال ۱۴۰۲ امیرعباس ستایشگر مدیرعامل سابق انجمن موسیقی به عنوان معاون آفرینش‌های فرهنگی هنری بنیاد معرفی شد.

در همین راستا گفت‌وگویی را خبرگزاری برنا با ستایشگر معاون بنیاد رودکی در خصوص رویکرد و برنامه های این مجموعه فرهنگی و هنری در دو بخش موسیقی و تئاتر صورت داده است که در ادامه بخش اول آن را می‌خوانید.  

برنا: بنیاد رودکی در ادوار مختلف مدیریتی نوسانات زیادی در حوزه تئاتر داشته است، مثلا در یک دوره‌ای در تالار حافظ کار‌های خوبیاجرا می‌شود، بعد افت می‌کند، شورا می‌آید و شورا می‌رود، مشاور اجرایی برای سالن می‌گذارند یا مثلا تالار وحدت هم یک زمانی بهآثار موزیکال اختصاص پیدا می‌کند و بعد دوباره موزیکال‌ها هم متوقف می شوند و ... در واقع برنامه‌ای که بنیاد رودکی در حوزه تئاتردارد، صرفا اجاره دادن یا اجرا دادن به گروه‌های نمایشی است یا ژانر مشخصی مدنظر دارد یا بها دادن به نسل جوان را اولویتمی‌گذارد؟ احساس می‌کنم یک سردرگمی در این حوزه وجود دارد. برنامه شما در حوزه تئاتر و در خصوص تالار حافظ، وحدت و تالارفردوسی چیست؟

ستایشگر: درباره موضوع تئاتر بگویم، من شخصا با حضور تئاتر در تالار وحدت خیلی موافق نیستم. برای اینکه تئاتر به اندازه کافی در سطح شهرتهران سالن وجود دارد، این موسیقی است که سالن‌های کمی دارد اما ما اینجا یک تعادل را برقرار کردیم. مثلا اگر گفتیم سالن رودکیفقط برای موسیقی است از آن طرف تالار حافظ را نیز فقط برای تئاتر درنظر گرفتیم؛ اما ماجرای تالار وحدت متفاوت است. یک مشکلبزرگی داریم و آن هم تفاوت در ساختار اجرایی تئاتر با موسیقی است. من در ٣۶۵ روز سال که به عنوان مثال ٢٠٠ روز آن را می‌توانمموسیقی برگزار کنم، می‌توانم تقریبا به ١٠٠ گروه سالن بدهم، اما تئاتر اگر زیر سی یا چهل شب اجرا داشته باشد برای آن ضررمحسوب می‌شود، در نتیجه من در کل سال تالار وحدت را به بیشتر از پنج گروه تئاتر نمی‌توانم، بدهم. در شورای نمایشنامه که به تازگیبرگزار شد، برای سال ١۴٠۴ برنامه‌ریزی کردیم. ٢٧ نمایش آمده است که همه کارگردان و متن خوبی دارند، اما من ۵ نمایش می‌توانمانتخاب کنم. به هر حال آنجا هم ما مثل موسیقی شورا داریم و به تصمیم شورا قائلیم.

کنسرت نمایش معلوم نیست در کدام دسته است

ما در دوره مدیریت فعلی تغییر در شورا‌ها ایجاد نکردیم. پس یکی از بزرگترین معضلات ما ترافیک تالار وحدت در حوزه تئاتر است. حالایک مقوله جدیدی هم به اسم کنسرت نمایش خلق شده که خودش داستانی است که مشخص نیست در کدام یک از این دست‌ها قرار دارد. در حوزه برنامه ریزی تئاتر نگاه‌مان کیفی است. جدای از اینکه مجوز به عهده ما نیست و ما فقط برگزارکننده هستیم، اما باز اینجا برایخودمان متر و معیار‌هایی داریم که سعی می‌کنیم آنها را کیفی‌تر نگاه کنیم. در واقع یکی از معضلات تئاتر ما در تالار وحدت ترافیک ودرخواست‌های بالا برای اجرا است که در همین درخواست‌ها هم درخواست‌هایی می‌آید که جنبه حمایتی دارند و باید در پروتکل بنیاد اجراشوند.

کاربری تالار فردوسی باید چندمنظوره شود

در رابطه با تالار فردوسی، باید بگویم که این تالار یک ظرفیت خوبی در مجموعه بنیاد است که شخصا بر این قائل هستم که می‌توانیمکاربری آن را چندگانه کنیم. اکنون در این تالار تنها یک نوع تئاتر اجرا می‌رود و من این را نمی‌پسندم که ما کاربری یک سالن را در ۳۶۵روز از دست بدهیم مگر اینکه هنرمند به این سمت برود. می‌دانم که استاد بهروز غریب‌پور یک نمایش جدیدی را در دست دارد که با شیوهجدیدی است، اما با همه احترامی که برای ایشان دارم، نظرم این است که کاربری سالن چندگانه شود. هر زمان ایشان برنامه داشتندمی‌توانند تشریف بیاورند، در تالار فردوسی برنامه خود را اجرا کنند و هر موقع هم ما برنامه دیگری داشتیم بتوانیم از آن سالن استفادهکنیم. ما مثلا در تالار فردوسی می‌توانیم تک نوازی یا دونوازی‌های خوبی را روی صحنه ببریم. ظرفیت سالن ۱۲۰ نفر است و می‌توان ازاین ظرفیت استفاده کرد. ما می‌توانیم آنجا را برای کسانی که استارت جدی زدند و تازه می‌خواهند شروع کنند و هزینه تالار رودکی راهم نمی‌توانند پرداخت کنند، آماده کنیم. آنجا باید تخریب شود و دوباره ساخته شود و چندمنظوره شود.

بنیاد رودکی مولد است/ چرا نتوانیم موسیقی‌های خیابانی را انسجام دهیم؟

برنا:  ما در کشور سالنی مختص به تئاتر عروسکی نداریم و تالار فردوسی می‌تواند یک ظرفیتی برای گروه های مختلف باشد.

ستایشگر: در بنیاد رودکی و در حوزه آفرینش‌ها نباید به این نگاه کنیم که، چون عامل و مخاطب یک چیز را نداریم، پس آن را حذف کنیم. این دیدگاه فرهنگی درستی نیست. مثلا بگوییم، چون دیگر کسی نمایش کودک اجرا نمی‌کند، پس نداریم! ما خودمان مولد هستیم و بایدآن را تولید کنیم و به دست آوریم. تمام کشور‌های پیشرفته در حوزه فرهنگ و هنر هم همین کار را انجام می‌دهند. در دنیا نمی‌گویند کهشما به عنوان آرتیستِ این جنس از موسیقی، چون مخاطب ندارید، پس خونه نشین باشید! بلکه می‌گوید شما سازت را بنواز، اجرایت راداشته باش، سوبسید را هم من پرداخت می‌کنم که تو ماندگار بمانی.

ما چرا نتوانیم موسیقی‌های خیابانی را انسجام دهیم؟ اکنون با توجه به هزینه‌هایی که بلیت یک رویداد هنری دارد مثلا یک خانواده ۵ نفرهبرای تماشای یک کنسرت باید چندین میلیون پول پرداخت کند. یکی از رسالت‌های بنیاد در این حوزه این است که بتوانیم هنر را برایمردم در معرض قرار دهیم. شاید خیلی‌ها، بسیاری از ساز‌ها را از نزدیک ندیده باشند. چرا ما تئاتر‌های خیابانی را در بنیاد نداشتهباشیم؟ اتفاقا باید هر روز اجرا داشته باشیم که مردم رایگان بیایند و تماشا کنند. اصلا نوازندگان خوب را معرفی می‌کنیم که مردم آنهارا ببینند. نباید اجازه حذف شدن بدهیم.

الان مشکلی که در این بخش داریم این است که هنوز نتوانستیم خودمان مولد باشیم. اگر من در سال ده نمایش عروسکی به همین شیوهداشته باشم قطعا بهتر است، تالار فردوسی به همین شکل بماند، اما اکنون این ظرفیت از نمایش‌های عروسکی وجود ندارد.

برنامه ریزی برای اجرای موسیقی و تئاتر خیابانی در پهنه رودکی/ هنر را باید از سالن‌ها خارج کنیم

برنا: در کشوری که فرهنگ آن به شدت با مشکل زیرساخت مواجه است، یک ظرفیتی بی دلیل بدون استفاده مانده است. قبلا یک ظرفیتیدر بنیاد رودکی بود که تبدیل به پارکینگ شد، ما اجرا‌های بی نظیری از کشور‌های مختلف و حتی از کشور خودمان در این پارکینگدیدیم. من به خاطر دارم یک کاری از لهستان در جشنواره فجر یا چند نمایش محیطی در پارکینگ حافظ اجرا رفتند که اتفاقا یک نمایشهم در مورد بیداری اسلامی بود. چرا از همچین ظرفیت‌هایی استفاده نمی‌شود؟

ستایشگر: در مورد این موضوع می‌توان با شهرداری گفتگو کرد. اما الان ما باید بخشی از هنر را هم از سالن‌ها خارج کنیم و به سطحخیابان بیاوریم. اگر ما بتوانیم این ذهنیت را تداوم دهیم آن وقت مردم به عنوان متقاضی می‌دانند پنجشنبه بعد از ظهر کجا چه تئاتریاجرا می‌رود. گعده کردن به همین شکل اتفاق می‌افتد. موضوع ما فرهنگ‌سازی است و این مهم است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم یکیاز تفریحات جامعه ما بیرون زدن در سطح شهر است. حالا که این موضوع در فرهنگ ذاتی ما نهادینه شده است چرا به سمت و سویهنری آن نرویم؟ ما در پهنه این پتانسیل را داریم و از ظرفیت پهنه باید استفاده عمومی در حوزه‌های فرهنگی هنری شود. البته نه اینکهتفکیک کنیم و نوازندگان خوب در سالن اجرا داشته باشد و نوازنده سطح پایین در پهنه باشند! اینگونه فکر نمی‌کنم و استیج می‌گذاریم واز همه می‌خواهیم که در پهنه اجرا داشته باشند و شما به مرور تاثیر فرهنگی این موضوع را خواهید دید. حتی در حوزه غذا هم در اینموضوع موفق شده‌ایم. مثلا شب‌ها مرسوم است که مثلا در سی تیر یا ناصر خسرو غذا بخوریم. چرا این کار را در فرهنگ انجام ندهیم؟!

علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی در تالار وحدت اجرا خواهند داشت

برنا: در جدول زمانبندی که دارید حدود ۵ تئاتر فرصت اجرا پیدا می‌کنند، چقدر سعی کردید که برای این تعداد ظرفیت‌ها از اساتید دعوتکنید؟ ما یکسری هنرمند‌هایی را مثل دکتر رفیعی داریم که سرمایه هستند و در تالار وحدت اجرا‌های خوبی را هم روی صحنه برده‌اند.

ستایشگر: محمد اله‌یاری از دی ماه به بنیاد آمدند و بهمن و اسفند درگیر جشنواره‌های هنری بودند. امسال فروردین هم که ماه رمضانرا داشتیم. من هم که اسفند ماه به بنیاد آمدم واقعا فرصت این ریل گذاری هنوز برای ما شکل نگرفته است. اما یکی از واجبات است. درموسیقی خیلی راحت‌تر می‌توانیم این کار انجام دهیم، چون اجرا یکی دو شب است و زیرساخت آن هم زودتر مهیا می‌شود تا تئاتری کهبخواهد یکی دو ماه تمرین کند و دکور بسازد. این کاری است که جای آن خالی است و باید انجام شود، اما در حال حاضر همه یکمقدار فضا را استیبل نگه داشتند. ما در حوزه موسیقی توانستیم این کار را انجام دهیم مثلا عبدالحسین مختاباد دو شب به ارکسترملی تشریف آوردند. حسام‌الدین سراج دو شب در ارکستر ملی برنامه اجرا کردند. جلوتر بگویم علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی درمجموعه بنیاد رودکی اجرا خواهند داشت. اما در حوزه تئاتر هم باید این کار را انجام دهیم. موضوعات مغفول مانده را باید کار کنیم. مثلا من فکر می‌کنم ما حتی در حوزه کودک هم یک کار جدی و درست حسابی انجام ندادیم که بتوانیم به آن افتخار کنیم. یا در حوزهاتفاقات داخلی کشورمان به عنوان مثال راجع به گوهرشاد تا به حال هیچ کاری نکردیم. اینها ربطی به موضوعات مذهبی ندارند شما الانراجع به امام حسین (ع) و موضوعات مربوط به ایشان، هر زاویه‌ای را بررسی کنید بهرام بیضایی یکی از کسانی است که در این حوزهقرار دارد. راجع به همه چیز باید صحبت شود مثلا راجع به شاهنامه، داستان‌های ایران، هزار و یک شب و در کل اتفاقاتی که ما بهصورت گل درشت در حوزه فرهنگ و هنر کشور داریم، باید کار شود. نه تنها باید آرتیست‌های مهم و کسانی که به دلیل مسائل اجتماعی وسیاسی کنار گذاشته شدند، دیده شوند بلکه باید موضوعات را هم دنبال کنیم.

«بندار بیدخش» بیضایی را می‌توان به صحنه برد/ تعامل با هنرمندان کل کشور وظیفه بنیاد رودکی است

برنا: هنرمندی مدنظرتان است که بخواهید از او برای اجرای تئاتر دعوت کنید؟

ستایشگر: در حال حاضر شخص خاصی مد نظرم نیست، اما یک نکته‌ای را خودم دنبال می‌کنم. نوجوانی من مربوط به اواخر دهه هفتادو اوایل دهه هشتاد است و در آن زمان من خیلی در حوزه تئاتر فعالیت می‌کردم. یکی از چیز‌هایی که خیلی علاقه دارم اتفاق بیافتدبازاجرای تئاتر‌های قدیمی ایران است. به عنوان مثال در اوایل دهه هشتاد در همین تئاترشهر، امیر دژاکام یک تئاتر به نام «مجلسسیاوش خوانی» داشت. آن زمان نه فیلمی از این کار ضبط شد، نه الان تصویری از آن داریم و چه اشکالی دارد که ما دوباره آن کار رابیاوریم و به شکل امروزی‌تر روی آن کار کنیم؟ یا خانم آزیتا حاجیان کار «آنسوی آینه» را در تئاتر شهر اجرا کرد.

فکر می‌کنم که باید به فکر اجرا‌های موفق گذشته هم باید باشیم. آن زمان است که شما همه جا را پرنور می‌بینید.

در آن سالی که من درباره آن صحبت می‌کنم مثلا بهرام بیضایی در تالار وحدت نمایش «افرا» را اجرا می‌کرد و حمید سمندریان هم«دایره گچی قفقازی» را در تئاتر شهر اجرا می‌کرد، در تالار چارسو هم «بندار بیدخش» بهرام بیضایی را اجرا می‌شد. من به اینموضوع هم نگاه ویژ‌ه ای دارم. چرا امروز کاری مثل «بندار بیدخش» را اجرا نکنیم؟ با یک روتوش جدید می‌توان باز هم این نمایش‌ها راروی صحنه برد.

حفظ هنرمند معترضی که خطوط قرمز را رد نکرده، وظیفه من است

در حوزه موسیقی هم همین است. من به فرصت‌های جدید، کار‌های جدید و هنرمندان جدید نگاه می‌کنم. ١٢-١٣ سال پیش یک تئاتری ازجابر رمضانی به اسم «تیم شنا» دیدم که در تالار مولوی اجرا می‌رفت که به نظر من هر ایرانی باید این کار را ببیند و چرا ما مجدد ازآن اجرا نرویم؟ وظیفه من این است که این کار را انجام دهم. آن زمان که این کار اجرا می‌رفت، فضای مجازی نداشتیم، حالا آقایرمضانی می‌تواند این کار را بار دیگر اجرا کند و من می‌توانم فیلمبرداری، نمایش، جانمایی و ماندگاری خوبی به او بدهم. مهمترینوظیفه کسی که روی این صندلی می‌نشیند انجام همین کارهاست و اینکه هنرمند را برای کشور نگه دارد. حتی هنرمندی که زاویه فکری وسلیق‌های با نظام دارد، اما معاند نیست فقط معترض است و من وظیفه دارم او را حفظ کنم. تا جایی که خط قرمزی را رد نکند و اصولاو با اصول ما یکی باشد باید حفظ شود. در همه ژانر‌های هنری باید این اتفاق بیافتد. تعامل با هنرمندان کل کشور وظیفه بنیاد رودکیاست.

«بندار بیدخش» بهرام بیضایی زندگی‌ام را متحول کرد

من «بندار بیدخش» را با اجرای پرویز پورحسینی و مهدی هاشمی دیدم و این اجرا زندگی من را متحول کرد. دلیل اینکه من به دنبالادبیات رفتم و دکترای ادبیات فارسی گرفتم، نمایش «بندار بیدخش» بود. چون روزی که این نمایش را دیدم هیچی از آن نفهمیدم. متننمایشنامه در مجله «کلک» آن سال که بعد تبدیل به «بخارا» شد توسط آقای دهباشی چاپ شد و من رفتم آن را خواندم و دیدم من راقلقلک می‌دهد. این یعنی تاثیر، تاثیری که زندگی فرهنگی من را تغییر داد.

انتهای پیام/

نظر شما