صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

نگاه طنازانه کارگردان «شه‌سوار» به موضوعات تلخ/ زندگی جای دیگری است

۱۴۰۳/۰۶/۲۶ - ۰۸:۴۲:۵۵
کد خبر: ۲۱۳۸۹۴۶
کارگردان فیلم سینمایی «شه‌سوار» گفت: شاید موضوع «مرگ» که به نوعی تم فیلم‌های من شده است، در پس زمینه وجود من قرار دارد، چراکه مرگ را جدی نمی‌گیرم و باور دارم که زندگی جای دیگری است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ فیلم سینمایی «شه‌سوار» به کارگردانی حسین نمازی از چهارشنبه ۲۱ شهریور ماه اکران عمومی خود را در سینما‌های کشور آغاز کرد. در این فیلم که در چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر رونمایی شد، مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، محیا دهقانی، هومن برق نورد، هادی کاظمی، عباس جمشیدی‌فر و گیتی قاسمی ایفای نقش کرده‌اند.

«شه سوار» داستان خانواده ای است که درگذشت عموی خانواده را در جریان برگزاری عروسی که چندبار بهم خورده‌ است، پنهان می کنند.

به بهانه اکران عمومی فیلم سینمایی شهسوار با حسین نمازی کارگردان این فیلم به گفتگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید. 

حسین نمازی در گفتگو با خبرنگار برنا با اشاره به دنباله دار بودن سوژه فیلم‌های «شادروان» و «شه سوار» گفت: در نشست خبری جشنواره فیلم فجر عنوان کرده بودم که قصد دارم بعد از «شادروان» و «شه سوار» یک فیلم دیگری در همین راستا تولید و کارگردانی کنم که بتوان گفت این سه فیلم به عنوان سه گانه حسین نمازی شناخته می‌شوند. شاید در آن زمان چنین قصدی داشتم، اما در حال حاضر نمی توانم با قاطعیت بگویم که می‌خواهم سه‌گانه ای از این فیلم‌ها داشته باشم.

شاید مدتی فیلم نسازم!

وی ادامه داد: احتمالاً سبکی که دوست دارم در آن کار کنم و آن هم این است که قصه‌های جدی را در بستر شوخی و کمدی و فضای شیرین می‌آورم، ادامه پیدا کند. اما اینکه سه‌گانه‌ای مرتبط با یکدیگر باشد، نیست. زمانی که داشتم فیلمنامه «شه سوار» را می‌نوشتم، می‌گفتم این فیلم کوچه پایینی محله «نادر» در فیلم «شادروان» است. حتی قصد داشتم در سکانسی در فیلم «شه سوار» سینا مهراد که در نقش نادر بود را با مهرداد صدیقیان که در نقش شیرزاد بود روبرو کنم. اینکه در ادامه این روند چه اتفاقی بیافتد را نمی‌توانم نظری بدهم. با اینکه دو فیلمنامه «شب رو» و «شیربها» را دارم که باید تصمیم بگیرم کدام را بسازم، اما شاید مدتی هم فیلمی نسازم! جالب است همه اسامی هم با «شین» شروع می‌شوند و این موضوع اتفاقی است. 

لحظات تلخ زندگی را هم شیرین می‌بینم

کارگردان «شادروان» درخصوص سوژه فیلم هایش توضیح داد: واقعیت این است که من حتی لحظات تلخ زندگی را در ذهن خودم شیرین می‌بینم. حتی اگر اتفاق تلخی هم رخ دهد ذهن من شروع به کار کردن می‌کند که اگر در این شرایط فلان اتفاق می‌افتاد چقدر ماجرا شیرین می‌شد. از بچگی به این شکل بودم و اگر می‌خواستم یک حرف خیلی جدی برای کسی تعریف کنم معمولا یک چاشنی طنز به آن اضافه می‌کردم. هنوز هم این اخلاق را دارم. این ناگزیر و جزو خلقیات من از همان کودکی است.

نمازی افزود: این سبک فیلم ساختن هم در ذات من است و به خودی خود بیرون می‌آید و اگر اینگونه نبودم، کمدی صرف می‌ساختم. اما احساس می‌کنم کمدی صرف فعلا کار من نیست و فعلا با روحیات من سازگار نیست. کار‌های من مانند یک داروی تلخی هستند که یک ماده شیرین کننده به آن اضافه می‌کنند تا برای بیماران قابل تحمل شود و بتوانند آن را هضم کنند.

زندگی جای دیگری است

وی ادامه داد: در «شادروان» و «شه‌سوار» قصه، قصه تلخی است ولی من به این دلیل که دنیا را جدی نمی‌گیرم و احساس می‌کنم که زندگی جای دیگری است در نتیجه خیلی طنازانه به ماجرا نگاه می‌کنم. از طرفی هم احساس می‌کنم مخاطب به این نیاز دارد که حرف جدی را با چاشنی شیرین به او بزنیم تا برایش قابل تحمل شود. جامعه به امید نیاز دارد و امید چیزی است که اگر انسان نداشته باشد زندگی برای او سخت می‌شود. مثلاً اگر به خودکشی‌ها نگاه کنید، می‌بینید در میان بازیگران مطرح یا ثروتمندان، خودکشی‌های زیادی اتفاق می‌افتد چراکه هر چه خواسته اند به دست آورده اند و دیگر چیزی برای به دست آوردن ندارند. «امید» چیزی است که دوست دارم در تمام فیلم هایم باشد که در «شه‌سوار» بیشتر این امید را می‌بینم.

«آپاندیس» مناسب خلقیات من نبود

وی در پاسخ به این سوال که چرا در «آپاندیس» این نگاه را از شما ندیده بودیم، توضیح داد: داستان «آپاندیس» خیلی فرق می‌کند. واقعیت این است که من آن زمان یک قصه خیلی جذابی به نام «حرف‌های درگوشی» داشتم که چند سال به دنبال ساخت این فیلمنامه بودم و عجیب اینکه فیلمنامه به دست هر تهیه کننده‌ای می‌رسید می‌گفت من این را می‌خواهم. این فیلمنامه را به هر کسی می‌دادم می‌گفتم فقط ۱۵ صفحه اول را بخوانید، اما تا آخر می‌خواندند و تعبیر‌های عجیب و غریبی درباره آن داشتند. برای «حرف‌های درگوشی» پروانه ساخت هم گرفتم، اما وقتی سه ماه از صدور پروانه ساخت گذشت دیگر تمدید نشد و به من گفتند که فیلمنامه دیگری بیاور، اما من فیلمنامه دیگری نداشتم، از شب تا صبح طرح فیلمنامه «آپاندیس» را طوری نوشتم که اصلا به آن پروانه ساخت ندهند، اما پروانه ساخت گرفت.

نمازی اضافه کرد: اصلا دوست نداشتم آن فیلم را بسازم، اما فیلم اولم بود و باید مرحله فیلم اول را که حدود ۱۰ سال پشت آن گیر کرده بودم، می‌گذراندم. به نظر خودم فیلم بدی شده بود، اما در جشنواره‌های مختلف شرکت کرد و جوایزی مختلفی هم گرفت و هنوز هم با آن فیلم در جشنواره‌ها شرکت می‌کنم. «آپاندیس» در خلقیات من نبود، اما ساخته شد! خودم از سال ۹۴ تا الان این فیلم را نگاه نکردم در حالی که «شادروان» را نگاه می‌کنم. 

مرگ را جدی نمی‌گیرم

این کارگردان با اشاره به موضوع «مرگ» که تقریبا تم اصلی فیلم هایش شده است، بیان کرد: فیلمنامه «سیاه چاله» هم با مرگ شروع می‌شود، اما «شادروان» و «شه سوار» را از دو مساله حقوقی وام گرفته بودم که هر دو هم با ماجرای مرگ شروع می‌شدند. شاید هم این موضوع ذاتی باشد و در پس زمینه من چیزی در مورد مرگ وجود داشته باشد که آن را خیلی شوخی می‌گیرم. دقت هم کنید در «شادوران» متوفی با خوردن نان خامه‌ای می‌میرد و در «شه سوار» از خر می‌افتد. 

نمازی افزود: فکر نمی‌کنم دیگر فیلمی به تلخی «آپاندیس» بسازم. حداقل تا الان که اینگونه است. شاید یک موضوعی در دل خودم باشد و دوست داشته باشم آن را بسازم، اما نخواهم به صورت گسترده آن را منتشر کنم. ممکن است یک کار دلی برای خودم بسازم.

نمایش فیلم در کاخ جشنواره را دوست ندارم

این کارگردان به اکران فیلم «شه سوار» در کاخ جشنواره اشاره کرد و گفت: من توصیه می‌کنم که هیچوقت فیلم‌ها را در کاخ جشنواره تماشا نکنید. خیلی جالب است که به شما بگویم مثلا «شه سوار» را بچه‌ها برای اولین بار در کاخ جشنواره دیدند و همان شب در هدیش مال هم دیدند، وقتی که از سالن بیرون آمدند به من گفتند این همان فیلم بود؟! فکر می‌کردند نسخه دیگری در سینما‌های مردمی اکران شده است. صوت کاخ جشنواره برای کنسرت‌ها مناسب است، فضای آن خیلی سنگین است و آدم‌ها نیامده اند که از تماشای فیلم لذت ببرند آمده اند که مچ بگیرند و نقد کنند. به همین دلایل خودم هیچوقت نمایش‌های کاخ را دوست نداشتم.

حسین نمازی ادامه داد: نکته جالب در مورد فیلم‌های من این است که هم طرفداران بسیار جدی و هم منتقدان بسیار جدی دارند. مثلا در سالی که «شادوران» در جشنواره فجر نمایش داده شد، آقای فراستی خیلی از فیلم تعریف کرد، اما منتقدانی بودند که خیلی فیلم را زدند. الان هم همین شکل است. یک عده‌ای در مواجه به من، می‌گویند «شادروان» را بیشتر از «شه سوار» دوست داشتند و عده‌ای دیگر برعکس هستند. خود من هم نمی‌توانم بگویم که کدام را بیشتر دوست دارم، اما «شه سوار» یک پایان امید بخش دارد که من آن را بیشتر دوست دارم. مثلا در «شه سوار» رنگ‌های بیشتری داشتیم در حالی که در «شادروان» فضا خاکستری‌تر بود. 

نمی‌خواستم از ترکیب بازیگران «شادروان» در «شه سوار» استفاده کنم 

این کارگردان در خصوص ترکیب بازیگران این فیلم بیان کرد: می‌خواستم از فضای «شادروان» دوری کنم. اینکه از بازیگران آن فیلم در «شه سوار» استفاده نکردم کاملا تعمدی بود، اما اینکه جواب مثبت گرفتم یا نه را از بازتاب اکران عمومی باید بگیرم. من میخواستم از آن ترکیب بازیگران دوری کنم و یک قصه دیگر را در یک خانواده دیگر که مخاطب، ذهنیتی در مورد آن‌ها نداشته باشد، ارائه دهم. 

کارگردان سریال «سیاه چاله» با اشاره به لوکیشن «شه سوار» گفت: لوکیشن این فیلم روستایی به نام «قشلاق» بود که اتفاقا اهالی روستا در آنجا زندگی می‌کردند. در این روستا یک کوچه‌ای را پیدا کردیم که احساس کردیم بسیار مناسب است. خانه اصلی را داشت و یک زمینی روبه روی آن بود که در آن اصطبل ساختیم. زمینی پشت آن بود که به صحنه اضافه کردیم. تغییراتی انجام دادیم که به فضای دلخواهمان نزدیک شد. حدود دو ماه در این کوچه ساخت و ساز کردیم تا آنچه که می‌خواهیم را داشته باشیم. نکته جالب این بود که مردم روستا خیلی با ما همراهی می‌کردند. عصر‌ها با چای هایشان می‌آمدند و می‌نشستند و نگاه می‌کردند. گاهی به ما کمک هم می‌کردند. بخشی از مهمان‌های مراسم در فیلم اهالی روستا هستند که در کنار هنرورهای ما حضور دارند. 

دوست داشتم بازیگران در هر دو فیلم لهجه لری داشته باشند

نمازی در پاسخ به این سوال که چرا بازیگران بدون لهجه بازی کردند، توضیح داد: من می‌خواستم هم در «شادروان» و هم در «شه سوار» از لهجه و گویش لری استفاده کنم که فکر می‌کنم خیلی جذاب می‌شد. مخصوصا در «شه سوار» می‌خواستم یک خانواده با اصالت لری باشند که بین خودشان تهرانی صحبت می‌کند، اما با مهمانان لری حرف می‌زنند. اما متاسفانه نسبت به این موضوع گاردی وجود داشت و ما ترجیح دادیم از لهجه استفاده نکنیم.

وی در پایان به آینده سینمای کمدی به سبک و سیاق فیلم‌های «شادوران» و «شه سوار» اشاره و خاطرنشان کرد: سبکی که من پیش گرفته ام را کارگردانان دیگری هم در ایران انجام داده اند، اما یک گریزی به آن زده اند و برگشته اند؛ چراکه مخاطب در ایران یا می‌خواهد یک فیلم خیلی جدی ببیند و یا می‌خواهد یک کمدی صرف تماشا کند. مخاطب هنوز با سبک و سیاقی به این شکل آشنایی ندارد که بخواهد یک قصه جدی را دنبال کند و در کنار آن بخندد. اگر بخواهیم این سبک را جا بیاندازیم کار سختی است. 

وی ادامه داد: از طرفی هم اگر بخواهیم چرخه اقتصادی داشته باشیم و کار کنیم نیاز به فروش داریم. اگر یک فیلم در این قضیه با شکست مواجه شود به ناچار کنار گذاشته می‌شود. هزینه ساخت چنین فیلمی با یک فیلم کمدی صرف فرقی نمی‌کند و چه بسا کمدی‌هایی هستند که از فیلم ما ارزانتر تمام شده اند، اما بیشتر فروش می‌کنند و این به لحاظ اقتصادی به صرفه‌تر می‌شود. امیدوارم که دوام بیاورم که به تولید این سبک ادامه دهم. «شادروان» کار سودآوری بود و درصدی از آن هم برای بنیاد فارابی بود و اعلام کردند که در چندین سال گذشته تنها فیلمی که سودآور بوده، «شادروان» بوده است. فکر می‌کنم «شه سوار» هم همین سرنوشت را داشته باشد، اما تصور یک فروش عجیب و غریب را ندارم، چون منطقی نیست. 

انتهای پیام/

نظر شما