صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گوران: شجریان یکی از بهترین گزینه‌ها برای اجرا با ارکستر سمفونیک است/ رهبر ارکستر اژدهایی است با صد سر

۱۴۰۳/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۱:۰۴
کد خبر: ۲۱۳۹۰۷۰
آرش گوران رهبری ارکستر را تربیت گوش موسیقایی دانست و با اشاره به گفته سیجی اوزاوا، آن را به اژدهایی با صد سر تشبیه کرد که نیازمند دقت بر هر ساز است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ آرش گوران، رهبر ارکستر نام‌آشنا این روزها در حال آماده‌سازی برای اجرای جدیدش با ارکستر سمفونیک تهران تحت عنوان «تهران، جشن بیکران» است که در تاریخ ۲۸، ۲۹ و ۳۰ شهریور در تالار وحدت برگزار خواهد شد.

«گوران» در گفت‌وگویی با خبرنگار خبرگزاری برنا،  جزئیات این کنسرت، انتخاب قطعات مختلف، و تأثیر آهنگسازان بزرگ بر مسیر هنری‌اش را بررسی کرده است. او همچنین به مسائل مرتبط با موسیقی ایرانی و همکاری‌های اخیرش با «همایون شجریان» پرداخته و نقش موسیقی به‌عنوان یک زبان جهانی در برقراری ارتباط فرهنگی و هنری را تحلیل کرده است. این گفت‌وگو به روند تمرین‌ها و برنامه‌های آینده «گوران» می‌پردازد که در ادامه می‌خوانید.

برنا: در روزهای آینده شما با ارکستر سمفونیک تهران در تالار وحدت اجرایی به نام «تهران، جشن بیکران» خواهید داشت. دلیل انتخاب این عنوان چیست؟

آرش گوران: برنامه‌ای که برای این کنسرت انتخاب کردم شامل قطعاتی است که هرکدام به نوعی دارای یک فانتزی درونی هستند. این قطعات، هنگامی که در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، از نظر تمپو، شخصیت و سبک، یک جشن کامل را تداعی می‌کنند. از آنجا که این اجرا در تهران برگزار می‌شود، احساس کردم که عنوان تهران، جشن بیکران که اقتباسی از کتاب پاریس، جشن بیکران ارنست همینگوی است نام مناسبی برای این برنامه خواهد بود.

اجرای قطعاتی از برنستاین تا خاچاتوریان

برنا: در مورد قطعات انتخابی برای این اجرا توضیح دهید. این قطعات چگونه انتخاب شده‌اند و بر چه اساسی کنار هم قرار گرفته‌اند؟

آرش گوران: ما قطعات متفاوتی را اجرا خواهیم کرد، از جمله طوفان برفی گئورگی سْویریدوف که بر اساس داستان‌های پوشکین ساخته شده است؛ این اثر یک نوع تصویرسازی موسیقایی از داستان‌های اوست و تجربه‌ای بسیار جذاب را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد. قطعه دیگر دانزون شماره ۲ از آهنگساز مکزیکی آرتورو مارکز خواهد بود. در بخش دوم برنامه نیز سوئیت باله از آرام خاچاتوریان، قطعه وان د فول تایم و مامبو از لئونارد برنستاین اجرا خواهد شد.

برنا: نام یک آهنگساز روس را آوردید و من را به یاد «سرگئی راخمانیف» انداختید... او علاوه بر اینکه موسیقیدان برجسته‌ای بود به نوعی روانشناس هم بود. در خصوص تأثیر او بر موسیقی امروز و گذشته بگویید... از الهامی که راخمانینف و دیگر موسیقیدان‌ها بر شما گذاشته‌اند بگویید.

آرش گوران: راخمانینف پیانیست بزرگی بود و آثار بسیار ارزشمندی را برای ارکستر خلق کرد که جایگاه ویژه‌ای دارند. او به طرز هنرمندانه‌ای مفاهیم و کانسپت‌های متفاوتی را در آثار خود دنبال می‌کرد و با استفاده از رنگ‌آمیزی‌های خاص و هارمونی‌های پیچیده، موسیقی را به شکلی منحصربه‌فرد به تصویر می‌کشید. تأثیر او بر موسیقی کلاسیک غیرقابل انکار است و الهام‌بخش بسیاری از موسیقیدان‌ها در ادوار مختلف بوده است.

در طول دوران کاری‌ام، آهنگسازان بسیاری بر من تأثیر گذاشته‌اند. نه تنها راخمانینف، بلکه آهنگسازانی همچون باخ، دمیتری شوستاکوویچ، بتهوون و... نیز نقش مهمی در مسیر هنری من داشته‌اند. من آثار این هنرمندان را هم بارها اجرا و به‌طور عمیق روی آن‌ها مطالعه داشته‌ام. به طور کلی می‌توان گفت که همه این هنرمندان، از نقاشان گرفته تا نویسندگان، که آثاری جاودان خلق کرده‌اند، همواره الهام‌بخش بوده‌اند.

در انتخاب آهنگسازان برای برنامه‌هایم، بیش از ملیت آن‌ها، به محتوای آثار و هماهنگی آن‌ها با کانسپت کلی برنامه توجه دارم. برای من، این ارتباط میان قطعات و هم‌نشینی آن‌ها با یکدیگر اهمیت ویژه‌ای دارد.

در آهنگسازی باید رو به جلو حرکت کنیم

برنا: چرا دیگر کارهایی مانند گل‌های جاویدان روح‌الله خالقی یا موسیقی سریال «هزار دستان» که مرتضی حنانه ساخته‌اند را نداریم. هارمونی‌هایی که صدادهی و رنگ و بویی ایرانی داشته باشند؟

آرش گوران: آهنگسازان نسل جدید همچنان در حال تولید آثار هستند. اگر فرصتی باشد تا به مقوله آهنگسازی بپردازیم، می‌توانم مفصل‌تر درباره این موضوع صحبت کنم. ما آهنگسازان زیادی داریم که در حال خلق آثار ارزشمند در موسیقی ایرانی هستند؛ مانند آثار آقای «حسین دهلوی»، «حسین علیزاده»، «بهزاد رنجبران» و «احمد پژمان». البته نام‌های دیگری هم وجود دارند که اگر ذهنم پس از تمرین خسته نبود، حتما به آن‌ها اشاره می‌کردم. این هنرمندان بسیار تلاش کرده‌اند تا در حوزه آهنگسازی و موسیقی ایرانی تأثیرگذار باشند.

بحثی که مطرح کردید، درباره اورجینالیتی یا همان اصالت یک اثر است. این مسئله در آثار آهنگسازان متفاوت در طول تاریخ دیده می‌شود و در موسیقی ما هم وجود دارد، اما نباید محدود به یکسری ملودی‌های خاص باشد. باید رو به جلو حرکت کند و من این روند را در نسل جدید آهنگسازان می‌بینم. آن‌ها تلاش‌های جالبی برای ایجاد صداها و فضاهای صوتی جدید دارند و این نکته بسیار مهمی است. در حالی که این آهنگسازان همچنان به سنت‌ها علاقه‌مند هستند و سعی می‌کنند آن‌ها را حفظ کنند، تلاش می‌کنند تا موسیقی را به جلو حرکت دهند. به‌عنوان مثال، آلبوم «راز نو» از آقای «حسین علیزاده» تلاش قابل توجهی برای نوآوری در آهنگسازی موسیقی ایرانی بوده است.

همایون شجریان یکی از بهترین گزینه‌ها برای اجرا با ارکستر سمفونیک است

برنا: شما با خواننده‌های متفاوتی کار کرده‌اید. به نظر شما، آیا صدای هر خواننده‌ای قابلیت اجرا با ارکستر سمفونیک را دارد؟ برخی از صداها سازگاری لازم را ندارند و شاید برای تدریس یا استودیو مناسب‌تر باشند. این بین چرا از برخی صداها مانند علی‌اصغر شاهزیدی، سبحان مهدی‌پور، رضا مهرآذر و... استفاده نمی‌شود. کمی درباره این موضوع بیشتر توضیح دهید؟

آرش گوران: من در دو سال اخیر تجربه همکاری با همایون شجریان و رهبری ارکستر ایشان را بر عهده داشتم. ما حدود ۷۰ کنسرت در قاره‌های مختلف از جمله استرالیا، کانادا، اروپا و ایران برگزار کردیم. همایون شجریان را یکی از توانمندترین و بهترین خواننده‌های ایران در حال حاضر می‌دانم. او نه‌تنها به دلیل شناخت عمیقش از موسیقی و آواز، بلکه به‌خاطر شخصیت هنری و تلاشی که برای کیفیت اجرای خود دارد، قابل احترام است. به عقیده من همایون شجریان یکی از بهترین گزینه‌ها برای اجرا با ارکستر سمفونیک است.

وقتی درباره ارکستر سمفونیک صحبت می‌کنیم، باید توجه داشته باشیم که با یک زبان جهانی در موسیقی روبه‌رو هستیم. موسیقی یک زبان بین‌المللی و بدون مرز است. باید بپذیریم که این زبان می‌تواند فرهنگ‌های مختلف را به هم نزدیک کند و گفت‌وگوی فرهنگی ایجاد کند. عدم پذیرش این موضوع باعث می‌شود که از پیشرفت باز بمانیم و در عرصه جهانی هنرمندانمان نتوانند رشد کنند.

موسیقی انتزاعی‌ترین هنرهاست که از طریق سرچشمه‌های درونی درک و فهمیده می‌شود

برنا: به تعبیر من موسیقی کلام لالی است که به دنبال بیرون کشیدن واژه‌ها از درون آن بیرون بکشی اما نمی‌توانی و با این وجود لذت می‌بری. البته شاید خود موسیقی واژه‌ای است اسرارآمیز. آرش گوران در مواجه با شعر چگونه است؟ می‌دانیم که هر شعری مناسب هر دستگاهی نیست و برخی از ابیات و اشعار درخدمت و مخلص موسیقی نیستند. شعر و ادبیات کجای زیست آرش گوران است؟ 

آرش گوران: بله، همینطور است. سوال جالبی پرسیدید. موسیقی انتزاعی‌ترین هنرهاست و از طریق سرچشمه‌های درونی خود برخاسته و به همان شکل هم درک و فهمیده می‌شود. امروزه موسیقی با کلام، ارتباط مستقیم‌تری با مخاطب برقرار می‌کند، اما حتی آن هم نمی‌تواند تمام احساسات و معانی یک شعر را به‌طور کامل بیان کند. موسیقی کلام‌دار، پل ارتباطی مستقیم‌تری برای ارتباط با مخاطب ایجاد می‌کند، اما همچنان یک زبان ویژه و متفاوت است که باید به‌طور خاص فهمیده شود. مخاطب به واسطه عنصر کلام محتویات آواز را درک می‌کند و موسیقی که بی‌کلام و تجریدی است نیاز به تاویل‌های متفاوتی دارد. اگر بخواهیم از منظر هرمنوتیک(علم تفسیر) به این موضوع نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که هر تفسیر از موسیقی بدون کلام می‌تواند متفاوت باشد، چرا که زبان آن بیشتر حسی است و به شکل تجریدی فهمیده می‌شود.

من شیفته‌ی شعر و ادبیات هستم. از ادبیات کلاسیک مانند آثار «خیام»، «حافظ»، و «مولانا» گرفته تا ادبیات معاصر مثل «نیما یوشیج»، «یدالله رویایی»، «نصرت رحمانی» و «احمد شاملو». این شاعران بخشی از زندگی من بوده‌اند و با آثارشان زندگی کرده‌ام. علاوه بر این، به شعر ملل هم علاقه‌مندم. هرچند گاهی به دلیل تفاوت‌های زبانی و تغییر لحن در ترجمه، عمق مطلب از دست می‌رود. برای مثال، وقتی اشعار «فدریکو گارسیا لورکا» به فارسی ترجمه می‌شود، هرچند ممکن است نزدیک به اصل شعر باشد، اما هرگز کاملاً همان لورکای اسپانیایی نخواهد بود. برای فهمیدن کامل آن، باید اسپانیایی بدانید و شعر را به زبان اصلی بخوانید. با این وجود، شعر و شاعران متفاوت همیشه در زندگی من نقشی اساسی داشته‌اند و من همیشه با آن‌ها ارتباط عمیقی برقرار کرده‌ام.

رهبری هنر خلق صداها روی هواست

برنا: می‌خواهم راجع به حرکات بدنتان صحبت کنم. حرکات بدن شما برای من(ناظر یا بیننده) و برای نوازنده‌ها بسیار اهمیت دارد. یعنی چشم ناظر و بیننده و چشم نوازنده به دست شماست. حرکات دست و بدن شماست که موسیقی را هدایت می‌کند. در حقیقت ما صدای دست‌های شما را می‌خوانیم. از حرکات و زبان بدنتان به عنوان رهبر ارکستر بگویید.

آرش گوران: ایستایی و حالت بدن در رهبری ارکستر بسیار اهمیت دارد. در مسابقات رهبری ارکستر «ژونس موزیکال» که در سال ۲۰۱۵ در رومانی برگزار شد، «مارکس استینگر»، که با ایشان کار کرده‌ام و دستیار «لئونارد برنستاین» بودند، جمله‌ جالبی گفتند: «رهبری هنر خلق صداها روی هواست.» در زبان بدن هر حرکتی در آن تعریف مشخصی برای نوازندگان دارد و نوازندگان کاملاً آگاه به این موضوع هستند و آن را دنبال می‌کنند. حتی میمیک صورت شما روی نوازندگان تأثیر می‌گذارد. بخش فنی شامل این است که چگونه مفصل‌بندی یک اثر را ارائه دهید و فرم آن را چگونه ارائه کنید. بخش دیگر شامل حالتی است که باید داشته باشید و بیان آن را ارائه دهید. این‌ها همه جزو کار رهبری هستند و بسیار مهم‌اند.

رهبر ارکستر اژدهایی است با صد سر/ سخت‌ترین مقوله رهبری ارکستر تربیت گوش موسیقایی است

برنا: برای من یا مخاطبی که اطلاعات محدوی دارد بگویید رهبر ارکستر چگونه انتخاب می‌شود؟ یعنی علاوه بر اینکه باید سازشناسی، آهنگ‌سازی، پلیفنی و... بداند دیگر به چه چیزهای نیاز است؟ و اساسا گوش شما روی کدام سازها بیشتر حساس است؟

آرش گوران: آقای سیجی اوزاوا رهبر ارکستر ژاپنی در جمله جالبی می‌گفت: رهبر ارکستر اژدهایی است با صد سر. یعنی اگر صد نوازنده در ارکستر وجود داشته باشد رهبر ارکستر باید روی همه سازها حساس باشد. سخت‌ترین مقوله رهبری ارکستر تربیت گوش موسیقایی است. انتخاب رهبر ارکستر به دانش عمیق موسیقی، از جمله سازشناسی، روانشناسی و آهنگ‌سازی، نیاز دارد. اما همچنین به هوش و درک موسیقی نیازمند است. رهبر ارکستر باید بر تمام سازها آگاه باشد و توانایی‌هایی مانند روانشناسی، تاریخ موسیقی، و جامعه‌شناسی نیز ضروری است. توانایی درک نوازندگان و برقراری روابط مؤثر با آن‌ها نیز اهمیت دارد. یک رهبر باید توانایی تربیت هوش را داشته باشد و علاوه بر دروس موسیقی، باید به مسائل روانشناسی و اجتماعی توجه داشته باشد.

ارتباط مؤثر با نوازندگان از طریق موسیقی و برقراری ارتباط احساسی با آن‌ها بسیار مهم است. من همیشه سعی می‌کنم ارتباطم از طریق موسیقی باشد و با نوازندگان به‌طور صمیمی رفتار کنم. به نظر من، یک هنرمند نمی‌تواند به نوازندگان تحقیرآمیز رفتار کند. ممکن است سخت بگیرد و به‌دنبال استانداردهای بالا باشد، اما باید به نوازندگان احترام گذاشته و از آن‌ها حمایت کند.

ارکستر نماد فرهنگ و هنر یک کشور است

برنا: قرار است بنیاد رودکی ارکستر سازهای ایرانی را راه‌اندازی کند. در مورد ارکستر، چه نگاهی دارید؟ به‌ویژه در مورد ارکسترهای سازهای ایرانی، بازخورد مخاطب به چه شکلی خواهد بود؟

آرش گوران: خیلی چیزها فرهنگ می‌سازد اما به عقیده من ارکستر فرهنگ می‌سازد. ارکسترها می‌توانند نماد همگرایی، کنار یکدیگر قرار گرفتن، درک متقابل و کار تیمی باشند. البته ورزش‌های تیمی هم این موضوع را در خود دارند اما ما درخصوص هنر صحبت می‌کنیم و وقتی نوازندگان در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند خلق مفهوم می‌کنند. به عقیده من باید نماد فرهنگی و هنری یک کشور ارکسترش باشد و لاغیر.

خبرنگار: تبسم کشاورز

انتهای پیام/

 

نظر شما