سجاد انوشیروانی،در مصاحبه ای تفضیلی به موارد مهمی اشاره کرد که ماحصل آن را می توانید در زیر بخوانید:
فدراسیون وزنهبرداری در طول تصدی شما از لحاظ کمی و کیفی چه تغییرات و تحولاتی داشته است؟
فدراسیون وزنهبرداری بالاخره یک فدراسیون بااصالت است، فدراسیونی است که اولین مدال المپیک تاریخ ورزش را کسب کرده و یکی از رشتههایی است که مردم به آن خیلی امید دارند. خدا را شکر در این مدتی که در خدمت جامعهی پرافتخار وزنهبرداری بودیم تقریباً از یک سال بعد از دوران کرونا بود و خب توانستیم زیرساخت این فدراسیون را نوسازی کنیم و در اختیار تیمهای ملی و مجموعهی وزنهبرداری قرار دهیم تا اردوهای تیمملی منظّم و باکیفیت برگزار شود.
در زمینه مسابقات داخلی و اعزامهای برونمرزی هم نتایج درخشانی در این مدت داشتیم و تعداد مدالهایی که کسب شده خوب بود. فقط در المپیک بود که تمام تلاشمان را کردیم، اما واقعاً یک میدان متفاوتی بود برای ما؛ باتوجهبه اینکه کمیته بینالمللی المپیک عرصه را خیلی برای ما سخت کرده بود ما واقعاً با تغییر اوضاع مواجه بودیم و محدودیتهایی اعمال شد که دست ما به لحاظ وزنهبردار و تعداد وزنهبردار خیلی پر نبود.
برآورد شما از نتیجه تیم وزنهبرداری کشورمان در المپیک چگونه است؟ آیا رضایت داشتید؟
نه من از نتیجهی المپیک راضی نیستیم و از روز اولی هم که حضور داشتیم تلاش کردیم در این المپیک نتیجهی مناسب بگیریم؛ ولی تمام برنامهریزیمان برای المپیک بعدی است که وزنهبرداری انشاءالله دوباره آن انتظاری که مردم در المپیک و در میادین مختلف از وزنهبرداری کشورمان دارند را باید برآورده کنیم. ما در بحث آموزش واقعاً متحول شدیم؛ الان فدراسیون درآمدزایی هستیم، در حالیکه قبلا درآمد نداشتیم. الان در کنارمان اسپانسرهای خوبی داریم و باید قویتر بشویم. این قابلقبول نیست؛ اما تلاشمان را کردیم. ضمن اینکه ما الان داریم یک نسلی را آماده میکنیم برای المپیک لسآنجلس و برای بازیهای ژاپن ۲۰۲۶ که این نسل عمدتاً وزنهبرداران سنین هجده، نوزده، بیستسال هستند و حالا میانگین سنی تیم ملی را خیلی آوردیم پایین تا اینکه انشاءالله آن برنامهریزی که مدنظر است را بتوانیم به نحو احسن به نتیجه برسانیم.
رهبر انقلاب در بیاناتشان در کنار ورزش همگانی، بحث ورزش قهرمانی را مطرح میکنند. این ورزش قهرمانی چه نقشی در تقویت هویت ملی دارد. وقتی که یک وزنهبردار در مسابقات مقام میآورد و پرچم کشور به اهتزاز درمیآید و سرود ملی خوانده میشود، این چیدمان و این ترکیب چگونه میتواند هویتساز باشد؟
قطعاً وقتی یک میدان ورزشی، وقتی یک رقابت ورزشی اسمش میآید در محافل اول مهم اهتزاز پرچم مقدس کشورمان است. یک کشوری که مردمش خیلی غیرتیاند در مورد پرچم و قهرمانهایشان هم از این قاعده مستثنا نیستند. در هر میدانی میرویم دنبال این هستیم که پرچممان در بالاترین نقطه به اهتزاز دربیاید و باعث شادی دل ملت ایران بشویم.
ورزش تبلور عزّت و افتخار یک کشور است؛ مخصوصاً ایران که ایرانیها واقعاً نسبت به ورزش قهرمانی خیلی علاقهمندند و تعصب دارند؛ از پیر و جوان، از خانم و آقا و دختر و پسر، از هر قشری شما میبینید در هر نقطهای از ایران که تصویری از یک رقابت حساس پخش میشود، یک رقابت مثل المپیک مثل رقابت جام جهانی فوتبال یا مسابقات جهانی یا بازیهای آسیایی را نشان میدهد، همه باتعصب با دلهره و اضطراب تماشا میکنند.
ملت ما یک شاخصه بزرگ دیگر هم دارد که همیشه توسل میکند، ملتی هستیم که اعتقاد داریم و این اعتقاد همیشه توانسته در میادین مهم در نقطههایی که واقعاً جوانهای مملکت میخواهند باعث افتخارآفرینی بشوند که مردم شاد بشوند همان دعای خیر مردم، همان توسل است که واقعاً کمک کرده و یک انگیزهی وافر داده به قهرمانان.
این توسل و درواقع توکل به خداوند متعال را شما در وزنهبرداری هم دارید ؟
ببینید رشتهی ما اصلاً یک رشته متفاوت است. اصلاً ثانیه به ثانیهاش حتی در زمان تمریناتش آن توسل و مدد خواستن هست و خب آن تعصبی هم که داریم به اسم ائمه و آن توسلی هم که داریم به اسم ائمه، قطعاً همیشه برای ما ایجاد انگیزه میکند و یک تمرکز خاصی را ایجاد میکند که بتوانیم کارمان را بهدرستی انجام بدهیم.
رهبر انقلاب در فرمایشاتشان بر واژهی ایران قوی تأکید دارند، خب ایران قوی ابعاد مختلفی دارد در حوزهی فرهنگ یکی از پیشرانها ورزش قهرمانی است که درواقع نشاندهندهی این است که نوجوان و جوان رشد کرده و تربیت شده مرحلهبهمرحله آمده جلو و توانسته این کار را انجام بدهد. از نظر شما ورزش قهرمانی بهخصوص حوزهی وزنهبرداری چگونه میتواند تبلوری برای ایران قوی باشد؟
خب، حضرت آقا فرمودند که «ورزش قوی، ایران قوی». ببینید، ورزش واقعاً اگر با آن قدرتی که دارد برای بازتاب در دنیا و جایگاه و رتبهاش به کار گرفته شود، میتواند به لحاظ فرهنگی و معنوی تأثیرگذار باشد و مردم کشورمان را به انگیزهای قوی برساند. مردم ما باید شادی و انگیزهی بالایی داشته باشند و قطعاً ورزش قهرمانی این مؤلفه را در خود جای داده است. اما ورزش قهرمانی ما با مشکل بزرگی مواجه است: برنامهریزی و سلسلهمراتب آن به هم پیوسته نیست. ما در توسعهی ورزش قهرمانی باید زیرساختهایمان سیستموار و سازماندهیشده باشد که متأسفانه این امر از هم گسسته است. توسعهی ورزش قهرمانی منوط به این است که ما به لحاظ سختافزار و نرمافزار در شرایط ایدهآل باشیم. در بعضی رشتهها، آن هم بهصورت مقطعی و گلخانهای، این شرایط فراهم شده، اما در بسیاری از رشتهها اینگونه نیست. اگر این سلسلهمراتب به هم وصل نشود و تبدیل به یک سیستم منظم نشود، تمام کارهایی که به نتیجه در ورزش قهرمانی منوط میشود، منجر به نتیجهی خوب نخواهد شد.
امروز کشور ما از این مشکل رنج میبرد. شما نتیجه المپیک ما را میبینید. من واقعاً پتانسیل ورزش ایران را در مقابل این نتیجه بسیار بالاتر میبینم. اما آیا واقعاً تمام شاخصها و مؤلفهها مهیای این هستند که ما نتایج درخشان بگیریم؟ این موارد باید بررسی شوند و متأسفانه در ورزش ما به نقاط ضعفی تبدیل شدهاند که باعث شده ما به کم قانع شویم. در حالی که من اعتقاد دارم اگر بعد از المپیک پاریس، کارگروهها و شوراهای مشترک و منظمی تشکیل شود و سرمایهها شناسایی شوند، ابزار و نیازمندیهای لازم برای اینکه بتوانیم آن سرمایهها را به المپیک لسآنجلس برای کسب مدال آماده کنیم، مطمئن باشید که تعداد مدالهای طلای ما خیلی فراتر از آنچه فکر میکنیم، افزایش خواهد یافت.
ورزشکارهای ما نماد هستند؛ مخصوصاً برای قشر نوجوان و جوان؛ وطندوستیشان، معتقد بودنشان، رعایت آداب و منش و احترام به پدر مادر، احترام به مربی، احترام به بزرگتر الگوست. این مسئله را وزرشکاران چگونه باید مدنظر قراردهند و چهچیزهایی را رعایت کنند؟ اصلاً بهنظر شما ورزشکاران ایرانی چه تفاوتهایی با ورزشکاران دیگر دارند؟
ببینید ورزشکاران ما چند شاخصه متفاوت دارند؛ شاخصه اول میزان ایمان و اعتقاد متفاوت است که خیلی مهم است؛ ورزشکارهای ما با یک عقاید خیلی قوی نسبت به ائمه اطهار و امامان معصوم و حضرات معصوم تمرکز میکنند و این یک چیز متفاوت و یک انگیزهی متفاوت است.
سومین مورد غیرتی است که واقعاً نسبت به کشورهای دیگر من دیدم در میادین مختلف متفاوت هستند. شما دیدید ورزشکارهای ما بارها یک نتیجه ناممکن را برگرداندند و به نفع خودشان کردند. ورزشکارهای ما آن غیرت مثالزدنیشان همیشه زبانزد بودهاند. اینها شاخصههای ورزشکارهای ماست.
مهمتر از همه اینها افتادگی و اخلاق خوب قهرمانهای ماست که همیشه در میادین مختلف حتی آن زمانی که دیدیم حقشان خورده شده واقعاً با تواضع برخورد کردند و آن فرهنگ والای ایرانی و آن اخلاق و آن افتادگی والای ایرانی را سعی کردند که به جهان نشان بدهند.
وضعیت فعلی اشتغال و معیشت ورزشکاران بهخصوص در حوزهی قهرمانان وزنهبرداری به چه شکل است و چگونه میشود این را ارتقا داد؟
ببینید ورزشکار ما عین بقیه متخصصهاست در جامعه. ورزشکار، تمامِ وقت و زندگیاش را صرف وزنهبرداری کرده، تخصصی که یاد گرفته و بلد است، رشتهی وزنهبرداری است.
یک مثال من همیشه میزنم خودم به قهرمانها، میگویم یک تراشکار، یک مهندس یا هر کسی که یک تخصصی را کسب کرده یا درسخوانده و تجربه کرده، یک ابزاری دارد برای اینکه گذران زندگی کند، ما هم تمام تخصصمان، علاقهمان و آن تعهدی که داریم وزنهبرداری است.
حالا من رشتههای دیگر ورزش را کاری ندارم بعضی رشتهها درآمدزا هستند، قهرمانها در کنار تمرین با مربیگری با هر شرایطی درآمدزایی میکنند و اتفاقاً همان درآمدزایی باعث میشود که قهرمانها آن جامعه روزبهروز رشد کند. این یک واقعیت است شما نمیتوانی با جیب خالی بروی خانه. حتماً باید جیبت متناسب نیازهای خانهات باشد. قهرمانهای ما هم همینطورند. بعضی از قهرمانها هم نمیروند قهرمان المپیک بشوند، همهشان نمیروند قهرمان جهان بشوند که بالاخره آن جوایز و آن شرایطی که میتواند اتفاق بیفتد تغییر بدهد شرایط زندگی و اینها را اتفاق بیفتد برایشان. هشتاد نود درصد از ورزشکاران موفق به گرفتن مدال جهانی نمیشوند. آنهایی که موفق نمیشوند و آمدند پانزده سال، دوازده سال، بیست سال زندگیشان را بهترین دوران جوانیشان را گذاشتند در این رشته وقتی بخواهند از این رشته خداحافظی کنند و برگردند به جامعه، هیچ ندارند. رشتهی ما جزو رشتههای کمدرآمد؛ یعنی اصلاً بیدرآمد جامعه است و این کار قهرمانهای ما را سخت کرده است. ولی میشود راهکارهایی را اندیشید که آنهایی که قهرمانی دارند، آنهایی که شرایط تحصیل خوب و مدرک قابلقبول دارند و جزو افراد نخبه در جامعه هستند شناسایی بشوند و در مشاغل دولتی و خصوصی و... جذب شودند.
وضعیت شغلی و معیشتی قهرمانان رشتههای ورزشی که درآمدزایی کمی دارند مانند وزنهبرداری، به چه صورت است و چه راهکارهایی برای بهبود این شرایط پیشنهاد میدهید؟
ببینید، نه فقط در فدراسیون ما، بلکه در هیچ فدراسیونی قانونی برای حمایت از قهرمانان رشتههای کمدرآمد وجود ندارد. ما تا جایی که توانستیم، در این فدراسیون تمام قهرمانان جهان و المپیک را گرد هم آوردیم. هر کدام جایگاهی دارند و به فدراسیون و وزنهبرداری کمک میکنند؛ اما این فعالیتها شغل محسوب نمیشود. قطعاً اگر این قهرمانان شغل آزاد یا کسبوکاری خارج از وزنهبرداری نداشته باشند، نمیتوانند با درآمدی که از این رشته کسب میکنند، زندگی خود را اداره کنند. تمام قهرمانان ما در این شرایط هستند و از این قاعده مستثنی نیستند. بنابراین، باید فکری اساسی برای این موضوع بشود.
ما مصوبه هیات وزیران داریم که برخی از مدالآوران را برای استخدام در نظر گرفته است. میبینید که برخی از قهرمانان ما میتوانند از این طریق استخدام شوند، اما گاهی دو یا سه سال درگیر فرآیند استخدام میشوند. جالب است که پس از استخدام، حداکثر حقوق و مزایایی که دریافت میکنند، شاید ده تا دوازده میلیون تومان باشد. این ارقام واقعاً با زحمات و افتخاراتی که این قهرمانان در طول سالها کسب کردهاند و با به اهتزاز درآوردن پرچم مقدس ایران به دست آوردهاند، تناسب ندارد. نتیجه این میشود که خودشان و خانوادهشان ناامید میشوند.
شما دیدید که بسیاری از قهرمانان پارالمپیک ما پس از کسب مدالهای ارزشمند، مجبور به دستفروشی شدهاند. دلیل این امر، کمدرآمد بودن رشتههای ورزشی آنهاست. در مقابل، رشتههایی وجود دارند که قهرمانان آنها پس از پایان دوران قهرمانی، باشگاه خصوصی میزنند و درآمد خوبی کسب میکنند.
بنابراین، برای قهرمانان رشتههای کمدرآمد باید در قوانین و مقررات، فکری ویژه بشود. من نمیگویم که همه آنها باید استخدام شوند، بلکه باید تسهیلات ویژهای برای آنها در نظر گرفته شود. مثلاً میتوان از قوانینی که زمین مجانی در اختیار قهرمانان قرار میدهد، استفاده کرد تا آنها بتوانند از این زمینها برای کسب درآمد استفاده کنند.
چگونه میشود ما در حوزهی ورزش بهصورت کلی و مخصوصاً حوزهی وزنهبرداری با کیفیسازی بتوانیم نتایج بهتری را کسب کنیم و به آن نقطهای که مدنظر هست برای ایران قوی دست یابیم؟
ببینید، الان اولین نقطهضعف وزنهبرداری، نداشتن کمپ مناسب و کافی است. ما سالهاست که از طریق اینجا و تکیه به این مکان، تیمهای ملیمان را مدیریت کردهایم. اما اکنون این فدراسیون نمیتواند بخشی از تیمهای ملی پایه را در اینجا جا بدهد و مجبور است با هزینههای چندبرابری، اردوها را در استانهای مختلف مدیریت کند. بنابراین، مهمترین نکته این است که در این رشته، زیرساختهای مناسبی برای ادامهدار و دائمی کردن اردوهای تیم ملی وجود داشته باشد، زیرا ما میخواهیم نسلسازی و پشتوانهسازی کنیم. پشتوانهسازی به این معناست که ردههای سنی و نسلهای مختلف باید بهطور مداوم در حال تغییر و جایگزینی باشند. این سلسلهمراتب نیاز به زیرساخت، تجهیزات کافی و بودجه مناسب دارد. اگر این موارد در وزنهبرداری تأمین شود، میتوانیم این سلسلهمراتب سنی را بهخوبی به هم متصل کنیم. اما واقعیت این است که بضاعتمان کافی نیست.
اگر ما یک برنامه پنجساله نوشتهایم، باز هم اصلیترین مؤلفه برای ادامه این روند، بودجه بسیار کم و ناکافی است. هرچه اسپانسر جذب میکنیم و بودجه را افزایش میدهیم، باز هم کافی نیست. چرا؟ زیرا وزنهبرداری و هر رشتهای مانند آن باید بهطور کارشناسی بودجهاش تعیین شود. من با کارشناسی، عددی حدود دویست میلیارد تومان را برآورد میکنم. با این دویست میلیارد، استانها، تیمهای ملی، مسابقات داخلی و هزینههای فدراسیون را بررسی کردهام. در مجموع، با اسپانسری که خودم جذب میکنم و کمکهای وزارت و کمیته، شاید به صد میلیارد تومان برسد. این صد میلیارد، یک خلأ محسوب میشود که باعث میشود من تنها ۵۰ درصد توانم را صرف کنم و این خلأ به مرور زمان بزرگتر میشود.
اگر میخواهیم در رشتهای مانند وزنهبرداری نتیجه دائمی داشته باشیم، باید زیرساخت کافی، سختافزار تأمین شده و بودجه متناسب داشته باشیم. وقتی خانوادههای وزنهبرداران با این شرایط خوب باشند، نتایج هم به سمت بهبود خواهد رفت. شما الان ببینید چند جوان در تیمهای پایه داریم و چند نفر در تیمهای بزرگسالان. من میگویم وزنهبردار من در روز، دو تا دو و نیم میلیون تومان هزینه دارد. یعنی برای یک وزنهبردار در ماه، بین شصت تا هفتاد و پنج میلیون تومان باید صرف خوراک، لباس و اعزام شود. اگر بخواهم وزنهبردار را در اردو نگهدارم، روزانه بین دو تا دو و نیم میلیون تومان هزینه خواهد داشت. با محدودیت مالی، ما در مجموع فقط میتوانیم ۵۰ نفر را در اردو نگه داریم. اگر هزینهها تأمین شود، میتوانم ۱۵۰ یا ۱۲۰ نفر را نگهدارم و در هر وزن، چهار وزنهبردار پرورش دهم تا در صورت بروز هر اتفاقی، نفر جایگزین داشته باشم.
ما از این موضوع در وزنهبرداری رنج میبریم و هنوز نتوانستهایم در همه اوزان نفر جایگزین داشته باشیم. همچنین، همیشه میگوییم که ضعف در سبکوزن داریم. من این را قبول ندارم. ما استعدادهایی در سبکوزن داریم، اما به دلیل برنامهریزی یکسان برای وزنهبرداران در وزنهای بالا و عدم توانایی در تأمین هزینههای تغذیه تخصصی و مکملهای گرانتر، وزنهبرداران در یک فضای یکسان قرار میگیرند و ممکن است با افزایش وزن غیرمنتظرهای مواجه شوند. اگر بخواهیم در سبکوزن سرمایهگذاری کنیم، نیاز به هزینههای بالایی داریم. اگر واقعاً میخواهیم در سبکوزن مدال بگیریم، این توانایی را داریم. فدراسیون میخواهد از آبانماه یا آذرماه این برنامه را شروع کند. ما ده تا دوازده نفر را در کل کشور شناسایی کردهایم که میخواهیم به اردوها بیاوریم. هدف ما این است که در اوزان سبکوزن حداقل به مدال برنز برسیم.
این کار نیاز به سرمایهگذاری و تأمین طراز مالی دارد. ما هر چه بیشتر در این زمینه تلاش میکنیم، باز هم کمبود داریم. رشتههایی که در المپیک و بازیهای آسیایی برای کشور آبروداری میکنند، باید تأمین مالی شوند. مطمئن باشید که برنامه پنجساله فدراسیون وزنهبرداری که از سال گذشته تدوین شده، اگر بهدرستی کارشناسی و مورد توجه قرار گیرد، میتواند وزنهبرداری را برای بیست سال آینده تأمین کند. این یک واقعیت است که باید به آن توجه شود. نیازهای ما مشخص است و آنچه که برای دستیابی به نتایج درخشان نیاز داریم، باید تأمین شود. مطمئن باشید که مجموعه ما دارای یک برنامه مدوّن است و به آینده باکیفیت فکر میکند. با برنامهریزیهای کادر فنی، ما برای لسآنجلس که پنج سهمیه دارد، ده وزنهبردار تاپ خواهیم داشت و با امید به کسب مدال در همه اوزان خواهیم بود. به همین دلیل، به نظرم هیچ دلیلی برای عدم موفقیت نداریم. در کشور ما نشان داده شده که هر جا برنامهریزی وجود دارد و هزینهها و زیرساختها تأمین میشوند، جوانان ما موفق خواهند بود.
اگر نکتهی دیگری مانده که ما اشاره نکردیم بفرمایید.
من یک موضوع را میخواهم مطرح کنم: سیاستهایی که حضرت آقا تبیین میکنند و شعارهایی که در ابتدای سال میدهند، اگر مسئولین ما به آن دقت کنند، قطعاً بسیار پرمحتوا خواهد بود. اگر در جامعه با این نگرش و بینش واقعاً برنامهریزی شود، قطعاً این مملکت به روزهای درخشانی خواهد رسید. ما برنامه هفتم توسعه را داریم.
اگر بتوانیم در کشورمان بالای هشتاد درصد برنامه هفتم توسعه را که اگر واقعاً اعتقاد داریم در مجلس و ارگانهایی که به مجلس کمک میکنند، بهدرستی نوشتهایم و نیازها و مشکلات کشور را صددرصد رفع میکند، پایبند باشیم، باید از برنامههای ششگانه گذشته درس بگیریم و ببینیم که چند درصد تحقق یافته است. من جایی شنیدهام که برنامه ششم توسعه تنها بیست درصد تحقق یافته است. اگر واقعاً میخواهیم بیست درصد تحقق بدهیم، بهتر است آن را کنار بگذاریم. این به معنای آن است که ما برنامهای نوشتهایم و قانونی کردهایم، اما در عمل تنها بیست درصد به آن عمل میشود. یعنی چه؟ یعنی ما کارهای سرخود زیادی داریم.
بنابراین، هم دستگاههای نظارتی باید فعالیت بیشتری داشته باشند و هم اینکه واقعاً برنامه هفتم توسعه باید با رویکردی مشخص به مشکلات مردم و جامعه در حوزههای مختلف پرداخته شود. مطمئن باشید که اولین مشکل ما در داخل کشور خودمان است؛ ما خودمان را در بسیاری از موارد تحریم میکنیم. شاید قانون را تحریف کنیم و خراب کنیم. به همین دلیل، باید به قوانین و برنامه هفتم توسعه پایبند باشیم. من در ورزش دیدهام که اتفاقات شگرفی خواهد افتاد. اگر هشتاد درصد به شاخصهایی که در برنامه هفتم برای ورزش آمده پرداخته و عملی شود، مطمئن باشید که ورزش کشور متحول خواهد شد.
انتهای پیام/