باشگاه جوانی خبرگزاری برنا - نگار قاسمی منش: در بسیاری از خانوادهها دختران نسبت به مردان بدبین هستند و از همین رو در روابط خود نیز مشکلات متعددی را تجربه میکنند؛ همچنین در گروه دیگری از خانوادهها فرزندان زیر سایه طرحواره «وابستگی نا ایمن» پرورش پیدا کرده و همواره نقش یک ناجی، پدر یا مادر را در خانه و خانواده خود ایفا میکنند.
نکته حائز اهمیت سبک فرزند پروری این گروه از خانوادهها است که بیشتر نوعی از کودک آزاری قلمداد میشود و در آن، «درد دل والدین با فرزندان» نقش اصلی را بازی میکند، چرا که عواقب آن در تمام زندگی مثل یک زنجیر به دور گردن کودک و روابط او خواهد بود.
اختلال «شخصیت مرزی» نتیجه درد دل والدین با فرزندان است
حسین روزبهانی روانشناس بالینی و استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا درباره عوارض درد دل والدین با فرزند با اشاره به درگیریهای فیزیکی والدین ادامه داد: با توجه به این که خیلی از اختلالات یا طرحوارههای ناسازگار ناشی از درگیریهای فیزیکی والدین هستند؛ میتوان گفت کودکانی که زیر دست این والدین تربیت میشوند به طور معمول افرادی پرخاشگر هستند که خشم درونی خود را نیز به جامعه القاء میکنند. افراد ضد اجتماعی یا مردانی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز از دیگر گزینههایی هستند که در دامن درد دلهای والدین با فرزندان رشد میکنند.
این استاد دانشگاه با بیان این که عیب جوییهای همسران از هم در حضور کودک باعث شکسته شدن مقام پدر یا مادری نزد کودک میشود، تشریح کرد: کودک با مشاهده ایراد گرفتنهای پدر و مادر از یکدیگر به خود این اجازه را میدهد که با هر لحنی با پدر و مادر خود صحبت کرده و گاهی ایرادهای نامناسب و حتی اشتباه از والدین خود بگیرد و از همین رو نه تنها نگاهی که به والدین خود دارد دستخوش تغییر میشود؛ بلکه اصطلاحاً روی فرزند به روی پدر و مادر باز میشود.
وی با اشاره به کودکان با مشکلات شخصیتی خاطرنشان کرد: ماحصل پرورش کودک در خانههای ناامن و پر از جنگ و جدال چیزی به جز راندن فرزند از محیط خانواده نیست. از همین رو کودک به سمت روابط ناسالم و نامشروع با همجنس یا جنس مخالف گرایش پیدا میکند که در چنین شرایطی، وضعیت از کنترل پدر و مادر خارج شده و آب ریخته شده بر روی زمین، جمع نخواهد شد.
درد دل با کودکان نوعی از سوءاستفاده هیجانی است
نصیره مقدمفر عضو نظام روانشناسی کشور هم در گفت وگو با برنا درباره عواقب درد دل والدین با فرزندان با بیان این که نشخوارهای فکری از کودکی شکل میگیرند، تصریح کرد: اگرچه خیلی از والدین تصور میکنند کودک به خاطر سن پایین، درکی از صحبتها ندارد، اما در خلال این صحبتها افکاری در ذهن کودک نقش خواهد بست که که به جای بروز این افکار، به درون ریزی روی میآورد و به این ترتیب تخلیه افکار اتفاق نمیافتد؛ همچنین کودک باید بداند کسی به جز پدر، مادر و مشاور محرم اسرار وی نخواهد بود و از همین رو مهارت صحبت کردن و بروز افکار، خودگویی یا نوشتار احساسات و ضبط صدا نیز از جمله مهارتهایی است که علاوه بر این که باید از کودکی تقویت شود؛ کودک باید از پدر و مادر یاد بگیرد چرا که در غیر این صورت کودک هرآنچه میبیند را درون خود خواهد ریخت.
وی با اشاره به مادری که همیشه در نقش قربانی فرو میرود، گفت: رفتاری که مادر خانواده به طور مداوم دست به تخریب جایگاه پدری در خانواده زده، روابط آینده دختر خانواده نیز تحت الشعاع این رفتار قرار خواهد گرفت. خیانت نیز به عنوان رفتاری که ممکن است از سوی پدر خانواده سر بزند؛ علاوه بر این که دختر را در انتخاب شریک عاطفی دچار ترس و درگیر تلههای شناختی میکند، باعث میشود دختر خانواده دیدگاه خیانت را به تمام مردان جامعه تعمیم دهد.
درد دل والدین با کودک و نوجوان مصداقی از «تجاوز» است
سجاد بهرامی متخصص روانشناسی سلامت کودک، نوجوان و خانواده و مدرس دانشگاه هم درباره عواقب این کار به برنا گفت: بر اساس پژوهشها در طی فرآیند درد دل والدین با فرزندان، نقاطی از مغز کودک شروع به فعالیت میکند که در هنگام تجاوز جنسی نیز فعال میشود؛ از همین رو میتوان درد دل با کودک را نوعی از تجاوز روانی قلمداد کرد که ذهن را برای ایجاد بسیاری از طرحوارهها آماده میکند.
این متخصص روانشناسی سلامت کودک با استناد به شعر مولانا مبنی بر «پیش چشمت داشتی شیشه کبود، زان سبب عالم کبودت مینمود» ادامه داد: با توجه به این که کودک یا نوجوان بر اساس ساختار و باوری که دارند به محیط اطراف نگاه میکنند؛ وقتی مادر درباره پدر به عنوان امنترین قسمت زندگی فرزند درد دل میکند؛ امنیت جایگاه پدری را نابود میکند. چرا که کودک با خود فکر میکند پدر که از جایگاه ویژهای برای من برخوردار است به نقطه امن من که مادرم است؛ ستم کرده و از همین رو محیط ناامن در ذهن کودک شکل میگیرد.
این استاد دانشگاه امنترین قسمت زندگی کودک را خانواده و اقوام دانست و با بیان این که در دوران کودکی جامعهای برای فرد وجود ندارد؛ تشریح کرد: علاوه بر این که درد دل با کودکان باعث تزلزل ارتباط با والدین در نوجوانی میشود؛ در روابط والدین نیز تاثیرگذار خواهد بود و با فاصله گرفتن پدر و مادر از کودک، کودک دچار تنهایی خواهد شد.
«اضطراب جدایی» در بزرگسالی ناشی از درد دل والدین با کودک است
امید حسینی روانشناس هم درباره عواقب درد دل والیدن با فرزندان به خبرنگار برنا گفت: بزرگسالانی که مسئولیت حل مشکلات یا برطرف کردن نگرانیهای والدین را به دوش میکشند؛ مصداقی از کودکانی هستند که سنگ صبور والدین خود بودند. استرسهای افراطی نیز از دیگر بلاهایی است که درد دل والدین به سر کودک میآورد. همچنین شرایطی که کودک میان قهر زوجین نقش پیام رسان را بازی میکند و با پاسکاری، دلخوریهای پدر و مادر خود را به یکدیگر انتقال میدهد؛ از کودک، فردی با «اضطراب جدایی» میسازد.
وی درد دل با فرزند را به طور کلی عملی مردود دانست و تصریح کرد: از آنجایی که رازهای والدین ناخواسته به دوش کودک تحمیل میشوند؛ به جز این که کودک در دوران کودکی اتفاقاتی مانند مشکلات خواب، شب ادراری و غمگین شدن را تجربه میکند؛ در دوران بزرگسالی نیز با احساس گناه، عذاب وجدان و دلخوریهای ناشی از والدین دست و پنجه نرم خواهد کرد.
درد دل با کودک با رعایت جوانب احتیاط امکان پذیر است
سید علیرضا مرتضوی روانشناس کودک و نوجوان در گفت وگو با خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا گفت: درد دل نکردن با کودکان به معنای منع کامل والد از گفتگو با فرزند نیست؛ بلکه والدین میتوانند با رعایت ضوابط، ناراحتی خود را با کودک در میان گذاشته و با یکدیگر درد دل کنند.
وی با بیان این که در فرآیند درد دل باید به موارد مناسب سن کودک اهمیت داد؛ تصریح کرد: به عنوان مثال صحبت درباره مشکلات روابط جنسی که در حوزه بزرگسالان تعریف میشود؛ با کودک یا نوجوان درست نیست. همچنین در درد دل با کودک استفاده از واژه و لحنهایی با بار اضطرابی شدید ممنوع است.
این روانشناس کودک و نوجوان با اشاره به زمان و مکان مناسب برای درد دل با کودک یادآور شد: علاوه بر رعایت مفاهیم و استفاده از کلمات و لحن مناسب سن کودک، باید زمان و مکان مناسب این کار را برای نتیجه بخش بودن درد دل در نظر گرفت. به عنوان مثال از نوجوانی که درگیر بازی کامپیوتر یا دیگر موارد شخصی است، انتظار نمیرود که پذیرای درد دل والدین باشد. همچنین درد دل با کودک وقتی که در حال بازی با همبازی خود است؛ کار اشتباهی به شمار میآید.
در پایان، سلامت روح و روان کودک در گرو وضعیت رابطهای خواهد بود که از پدر و مادر خود مشاهده میکند. از همین رو کودک نباید از لحظههای هولناکی در روابط زناشویی اتفاق میافتد؛ بو ببرد تا نوجوانی شاد و بزرگسالی سالمی را از سر بگذراند.
به عبارت دیگر پدر و مادر موظف به فراهم آسایش و آرامش کودک هستند و درد دل با کودک که موجب اضطرابهای شدید میشود؛ کاملاً مردود است.
انتهای پیام/