صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

شفیعی: آثار ادبی کودکان باید مملوء از تصاویر کارتونی باشد

۱۴۰۳/۰۷/۲۲ - ۱۰:۴۵:۲۴
کد خبر: ۲۱۴۹۴۶۳
نویسنده مجموعه کتاب «جزیره بی‌تربیت‌ها» گفت: بعید نیست بعضی از شما با مطالعه داستان‌های خنده‌دار به کتاب خواندن علاقه‌مند شده باشید. شاید هم خواندن کتاب‌های افرادی، چون شهرام شفیعی شما را کتاب‌خوان کرده باشد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ شهرام شفیعی متولد سال ۱۳۴۹ است. او در تهران به دنیا آمده و رشته تحصیلی‌اش زبان و ادبیات فارسی است. شفیعی از کودکی به نوشتن علاقه داشته و همزمان از دوران نوجوانی خود شروع به نگارش قصه‌های کوتاه برای رده سنی کودک و نوجوان کرد.

بعضی از آثار شهرام شفیعی عبارت‌اند از: «رفیق بی‌کلک اسب!»، «گربه در جوراب زنانه»، «به‌دنبال دماغ خیس»، «مرغ سوخاری برای جنازه»، «جواب مامان با من».

مجموعه قصه‌های «من و بچه‌هام» از دیگر آثار پرمخاطب شفیعی است. داستانِ این اثر از زبان پدر یک خانواده چهارنفره روایت می‌شود. مجموعه «جزیره بی‌تربیت‌ها» هم بین بچه‌ها طرفداران زیادی دارد. این مجموعه ماجرای خانواده‌ای است که زمانی فرمانروای سرزمینشان بودند و اکنون مجبورند در کاخ سلطنتی‌شان، که حالا موزه شده، سرایداری کنند. آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگوی خبرنگار برنا با شهرام شفیعی است.

چه شد دست به قلم شدید و اولین جمله یا قصه‌ای که نوشتید چه بود؟

(با خنده) مثل هر بچه دیگری نوشتن را از اول ابتدایی شروع کردم و از دوران ابتدایی هم بود که عاشق خواندن و نوشتن شدم. یادم هست اولین جمله‌ام را با همان دست خط بچه ابتدایی نوشتم و هنوز دارمش، روی یک کاغذ نوشته‌ام: «درخت با شاخه‌هایش آسمان را نوازش می‌کند.»

از همان ابتدا هم دوست داشتید برای کودکان بنویسید یا فقط درپی قصه‌های طنز بودید؟

هیچ وقت به طور جدی تصمیم نگرفتم برای کودکان یا نوجوانان بنویسم. درواقع وقتی بچه بودم برای هم‌سن و سال‌های خودم به صورت دنباله‌دار یا سریالی قصه می‌گفتم و گاهی هم برای آنها اجرا می‌کردم. این کار بعد از دوران دبیرستان دیگر شغل من شده بود. (با خنده) درواقع دیگر کاری از دستم برنمی‌آمد که انجام بدهم. من یک نویسنده قصه‌گو بودم.

شما کارنامه درخشانی دارید که هر کدام از آنها مولفه یک اثر خوب طنز برای رده سنی کودک و نوجوان را دارد، به نظر شما مطالب طنز ویژه این رده سنی چه ویژگی‌های مهمی باید داشته باشد؟

هر قصه و اساساً هر نوشته باید بتواند مخاطب به ویژه مخاطب کودک و نوجوان را بخنداند، غافلگیر کند و حتماً باید قصه محکمی داشته باشد، چراکه خنده بدون قصه چیز مشکوکی است.

یک قصه چگونه متولد می‌شود؟

ایده‌ها از همه‌جا می‌آیند؛ مثلاً زندگی و روابط اجتماعی می‌تواند منشأ هزاران ایده باشد. اگر با حوصله باشید، یک زودپز هم به شما ایده‌های زیادی می‌دهد. میزان حساسیت نویسنده هم مهم است. حساسیت امری ارثی است.

یعنی شما نسبت به سوژه قصه‌هایتان آدم حساسی هستید؟ اولین مطلبی که از شما منتشر شد موضوعش چه بود؟

تا حدودی بله! یک مطلب ورزشی درباره کشتی‌گیران سنگین وزن بود، فکر کنم پانزده یا شانزده‌ساله بودم. مطلب در مجله «دنیای ورزش» چاپ شد. سردبیر وقت آن زمان به شوخی به من گفت: «آقای سوخته‌سرایی آمده تا با تو کشتی بگیرد!»

پس اولین مطلب شما در دوره نوجوانی‌تان چاپ شد، در آن زمان به کدام نویسنده یا نویسنده‌ها علاقه داشتید و چه کتاب‌هایی می‌خواندید؟

شعر را خیلی دوست داشتم. اشعار شاعران ایران و جهان را از همان موقع می‌خواندم. برای داستان‌نویسی، دانستن شعر و موسیقی خیلی مهم است. از میان نویسنده‌ها، کار‌های آقایان هوشنگ مرادی کرمانی و رهگذر را مطالعه می‌کردم. اولین کتابی که از کتابخانه امانت گرفتم «توکایی در قفس» اثر نیما یوشیج بود. رمان‌ها و داستان‌های خارجی هم کنار دستم زیاد بودند و آنها را می‌خواندم.

این کتاب‌ها را از کجا تهیه می‌کردید؟ عضو کتابخانه بودید؟ 

در بچگی و در دوران ابتدایی هم‌زمان عضو چند کتابخانه بودم. کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتابخانه مسجد محله‌مان، کتابخانه عمومی نزدیک خانه‌مان و کتابخانه کانون فرهنگی‌تربیتی از جمله کتابخانه‌هایی بودند که در آنها عضو بودم و از هر کدام در هفته یک یا دو کتاب امانت می‌گرفتم و می‌خواندم.

وقتی برای اولین بار پا به کتابخانه‌ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گذاشتم، شش ساله بودم و دنیایم در یک لحظه عوض شد. آنجا یک شکل دیگر بود، یک بهشت پر از خواندنی و رنگ.

چه خوب، پس شما به خوبی بر دنیای کودکان و نوجوانان اشراف دارید، با توجه به زیستی که خودتان داشتید، به نظر شما داستان‌های طنز در زندگی بچه‌ها چه کارکردی دارند و چه کمکی به آنها می‌کنند؟

توضیح این مسئله زمان زیادی می‌خواهد. درواقع داستان طنز نوعی ادبیات است که می‌شود آن را پاداش دست به نقد برای کودکان درنظر گرفت. داستان طنز پاداش خنده کودکان است.

«جزیره بی‌تربیت‌ها» هم پاداش خنده است؟ درباره خلق این اثر برایمان می‌گویید؟

سردبیر مجله‌ای بودم که داستان طنز نداشت. مجبور شدم خودم بنویسم. ایده‌اش هنگام بازدید از یک کاخ‌موزه به ذهنم رسید. از خودم پرسیدم: اگر آدم‌هایی از بازماندگان پادشاهان قدیم برای نمایش هنوز در کاخ مانده باشند، چه می‌شود؟!

پیشنهاد شما به نویسنده‌های نوجوانی که دوست دارند داستان نویس طنز شوند، چیست؟

کار‌های استادان بزرگ طنز جهان را بخوانند. آثاری مثل کار‌های چخوف، گوگول، مارک تواین و کلی نویسنده دیگر. طنز نویسان ایرانی هم خیلی خوب‌اند.

برای درخشش یک اثر تا چه اندازه تصویرگری موثر است؟

بستگی به متن دارد. اما بهتر است کتاب‌هایی که مخصوص کودکان و نوجوانان است خالی از تصویر نباشند، چراکه بچه‌ها در وهله اول با تصویر یک ارتباط برقرار می‌کنند و سپس با محتوای قصه. 

دوست دارید برای کودکان و نوجوانان درباره‌ی چه موضوعی بنویسید که تاکنون ننوشته‌اید؟

درباره موضوعات فراوانی نوشته‌ام و دوست دارم درباره موضوعات فراوان دیگری هم بنویسم. خامی و فکرنشدگیِ رفتار ما آدم‌ها همیشه موضوعات زیادی به دست می‌دهد.

انتهای پیام/

نظر شما