سایر زبان ها

صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

هوش مصنوعی، علم و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

«پاسیاد پسر خاک» بازخوانی زندگی یک روحانی مردمی

۱۴۰۴/۰۷/۰۶ - ۱۲:۳۰:۰۴
کد خبر: ۲۲۶۱۸۰۵
برنا- گروه فرهنگ و هنر: «پاسیاد پسر خاک» روایت محمد قبادی از زندگی حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد است؛ روحانی‌ای که ساده می‌زیست و عمیق اثر می‌گذاشت.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ وقتی کتابی نامش را از خاک می‌گیرد، از همان ابتدا می‌فهمی قرار است با ماجرایی سروکار داشته باشی که ریشه در زمین دارد؛ زمینی که بذر ایمان و مقاومت در آن کاشته شده و مردانی از دل آن برخاسته‌اند که قصه‌شان فقط قصه جنگ نیست، بلکه حکایت انسان‌بودن است.

«پاسیاد پسر خاک» نوشته محمد قبادی چنین کتابی است؛ یک روایت جان‌دار و زنده از زندگی حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد، روحانی و مبلغی که از دل جامعه برخاست و مسیر زندگی‌اش الهام‌بخش نسل‌های بعد شد.

قبادی در این کتاب، تنها به ثبت رسمی و گزارش‌گونه خاطرات بسنده نکرده است. او مثل یک روایتگر محلی، مانند همان قصه‌گویان قدیمی، خواننده را پای خاطرات می‌نشاند و کم‌کم داستان سیدعلی‌اکبر را از کودکی تا بلوغ روحانی و فعالیت‌های اجتماعی برایش باز می‌کند. از همان صفحات نخست کتاب، می‌توان حس کرد نویسنده می‌خواهد سیدعلی‌اکبر را نه به‌عنوان یک چهره دست‌نیافتنی و بی‌نقص، بلکه به‌عنوان انسانی خاکی و نزدیک به مردم معرفی کند؛ شخصیتی شبیه همان هم‌محله‌ای یا هم‌نسلی که هرکسی می‌توانست او را بشناسد.

یکی از نقاط قوت کتاب، پرداختن به جزئیات زندگی روزمره سیدعلی‌اکبر است. قبادی تلاش کرده از دل روایت خانواده، دوستان و همکاران او، تصویری ساده، اما عمیق از شخصیتی بسازد که خاکی‌بودنش در همه‌چیز موج می‌زند: در احترام به پدر و مادر، در رفاقت با دوستان، در کمک به نیازمندان و در ایمان و اعتقادی که آرام‌آرام شکل گرفت.

کتاب نشان می‌دهد که قهرمانی واقعی و اثرگذاری اجتماعی ریشه در همین لحظه‌های کوچک زندگی دارد. وقتی سیدعلی‌اکبر با دستان خودش به دیگران کمک می‌کند یا بدون تکلف در میان مردم حضور دارد، آن خاکی‌بودن به سرمایه‌ای تبدیل می‌شود که بعد‌ها در مسیر فعالیت‌های دینی و اجتماعی متجلی می‌شود.

همچنین کتاب به چالش‌ها و فضای اجتماعی و فرهنگی جامعه می‌پردازد؛ اما با زبانی که بیش از آنکه خالی از احساس باشد، انسان‌ها و روابط انسانی را به تصویر می‌کشد. قبادی به‌خوبی می‌داند که زندگی و تلاش‌های روحانی بدون درک مردم و همدلی با آنها، بی‌معنا خواهد بود. در روایت او، صحنه‌های جمع‌کردن بچه‌ها برای آموزش، هم‌فکری با خانواده‌ها و فعالیت‌های اجتماعی، همان جذابیتی را دارد که روایت نبرد‌ها و دشواری‌ها در داستان‌های جنگی دارد. سیدعلی‌اکبر در این صحنه‌ها شخصیتی است که اثرگذاری‌اش نه از قدرت، بلکه از عشق و پیوند با مردم می‌آید؛ عشقی که او را به ریشه‌ها و خاکی که در آن بزرگ شده، پیوند می‌دهد.

قبادی در این کتاب از نثری ساده و شاعرانه بهره گرفته است. او نه می‌خواهد خواننده را درگیر تکلف‌های ادبی کند و نه به گزارشی بی‌روح بسنده کرده است. جملات کوتاه و روان‌اند؛ اما در دل خود بار عاطفی سنگینی دارند. همین ویژگی باعث می‌شود کتاب برای طیف وسیعی از مخاطبان خواندنی باشد؛ هم نوجوانی که می‌خواهد با زندگی روحانیون و فعالان اجتماعی آشنا شود، هم پژوهشگری که به‌دنبال ثبت دقیق لحظات است و هم مخاطبی عام که تنها در پیِ روایتی صادقانه و دلنشین از زندگی یک انسان الهام‌بخش است.

«پاسیاد پسر خاک» در ظاهر یک زندگی‌نامه است؛ اما فراتر از آن می‌توان آن را سندی اجتماعی دانست: سندی از یک نسل، یک شهر و یک فرهنگ. سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد تنها یک فرد نیست؛ او نماینده نسلی است که با ایمان، صداقت و تلاش بی‌چشم‌داشت، مسیر زندگی خود را با مردم گره زد و همه‌چیزش را پای خدمت گذاشت.

کتاب، تاریخ را نه از زاویه سیاست یا مقام، بلکه از زاویه مردم روایت می‌کند. به همین دلیل ارزش آن دوچندان می‌شود و هر خواننده‌ای می‌تواند خودش را در کنار این شخصیت ببیند؛ چه در کوچه‌های قزوین، چه در میان جامعه‌ای که او در آن اثر گذاشت.

در نهایت، «پاسیاد پسر خاک» کتابی است برای آنها که می‌خواهند بدانند قهرمانان واقعی جامعه چگونه ساخته می‌شوند. محمد قبادی در این اثر، تصویری انسانی و ملموس از مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد ارائه می‌دهد؛ تصویری که نه در قاب‌های خشک تاریخی می‌گنجد و نه در افسانه‌سازی‌های اغراق‌آمیز.

سیدعلی‌اکبر در این کتاب همان انسانی خاکی و فروتن است که از زمین برخاست، در میان مردم می‌گشت و در خدمت و محبت به آنها بود. این کتاب یادآور این حقیقت است که قهرمانان واقعی، نه در شعارها، بلکه در سادگی و بی‌پیرایگی زندگی روزانه متولد می‌شوند و ماندگار می‌مانند؛ آنها بیش از آنکه شبیه ستاره‌های دوردست باشند، شبیه خودِ ما هستند با یک تفاوت بزرگ. آنها در لحظه انتخاب، دل به خدمت و فداکاری سپردند و راهی شدند.

نگارنده: زینب آزاد، خبرنگار مقاومت

انتهای پیام/

نظر شما