به گزارش برنا؛ کشت و بافت جارو در برخی از روستاها از جمله «حسنآباد» بجنورد شغل اغلب اهالی محسوب میشود و در برخی دیگر از مناطق همچون سنندج هم افرادی هستند که ساقههای گیاه جارو را از مناطق روستایی جمعآوری کرده و تنها به بافتن و فروختن آن بسنده میکنند.
گیاه مورد استفاده در بافت جارو در برخی از نقاط ایران از جمله منطقه «قراملک» تبریز توسط اهالی کاشته میشود؛ منطقهای که در داخل جلگه حاصلخیز تبریز و حاشیه رودخانه «آجیچای» قرار دارد و شغل بسیاری از مردمانش کشت و بافت جاروست.
این گیاه از دیرباز توسط اهالی سختکوش و زحمتکش قَرامَلِک در زمینهای زراعی محله «قراملک»، اطراف «کجاآباد» یا در زبان محلی «کؤجؤوار» و همچنین «مایان» کاشته میشود.
همهساله و با سرخ شدن بوتههای جارو در آغاز پاییز، برداشت آن آغاز شده و تا پایان ماه ادامه مییابد؛ بعد از جمعآوری و خشک شدن بوتهها زیر نور آفتاب، دانههای آن از ساقه جدا میشود و در نهایت ساقهها به کارگاههای جاروبندی در «قرامَلِک» انتقال مییابد.
این ساقهها پس از دستهبندی با سیم فلزی به شکل جاروی سنتی در میآید و آن را جهت ارائه و فروش روانه بازار میکنند.
جاروی سنتی «قَرامَلِک» از بانوان خانهدار تبریز گرفته تا مغازهداران و پاکبانان برای نظافت در خانه، مغازه و معابر عمومی به کار گرفته میشود.
روستای «ملاحسن» در خراسان شمالی نه با صدای ماشینآلات صنعتی، که با نوای کهنِ کوبیده شدن خوشهها بر سنگ و عطر گیاهان خشکشده، قصه جاروبافی را روایت میکند.
آنجا هر خانه یک کارگاه کوچک است و هر خانواده، هنرمندانی که معیشت خود را از دل خرمنهای طلایی «جارو» بیرون میکشند.
با ورود به ملاحسن، صحنهای تماشایی رخ مینماید: کوچههای باریک، انباشته از خوشههای زردرنگ جارو است و از زن و مرد تا پیر و جوان، همگی در چرخهای منسجم مشغول کار.
مادران و دختران با حوصله برگها را جدا میکنند، پسران خوشهها را میکوبند و مردان خانه، با مهارت به عیارگیری و سرهچینی محصول میپردازند.
این هنر - پیشه کهن، که حالا با شماره ۱۶۸۶ در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده، بهقدری رونق گرفته که بیکاری در این روستای ۴۰۰ خانوار، گویا «جارو» شده است.
نزدیک به ۷۰ درصد خانوارها در ۲۰۰ کارگاه کوچک خانگی مشغولاند و حتی جوانان نیز با افتخار، ادامهدهنده راه نیاکان خود هستند.
مدیرکل ثبت حریم آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی میگوید: «فنون و مهارت جاروبافی» در فهرست ملی میراث فرهنگی ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
«علیرضا ایزدی» با بیان اینکه شناسایی، مستندسازی، ثبت و معرفی این مهارت، از اقدامات ارزشمند برای حفظ این میراث فرهنگی است، خاطرنشان کرد: هرچند جاروبافی به عنوان یک رشته از صنایع دستی قابل بررسی است، اما مهارت و دانش بومی آن به عنوان میراث فرهنگی ناملموس شناخته و صیانت میشود.
به گفته وی این هنر - پیشه که سابقهای طولانی و کاملاً بومی در ایران دارد، در گذشته به عنوان حرفهای مکمل برای کشاورزان در فصلهای کمکاری بود و بر اساس گیاهان بومی هر منطقه، سبکهای متفاوتی از آن در کشور شکل گرفته است.
«ایزدی» این را هم بیان کرد که جاروبافی در اقصی نقاط ایران از جمله استانهای شمالی، خراسان جنوبی و شمالی، فارس، کرمان، سیستان و بلوچستان، اصفهان و چهارمحال و بختیاری رواج دارد و در هر منطقهای که نیزار یا گیاهان مناسب وجود داشته باشد، میتوان ردپای این حرفه را مشاهده کرد.
وی اضافه کرد: اگرچه با ورود جاروهای صنعتی از رونق این تولید سنتی کاسته شده، اما به دلیل قیمت مناسب و دوام و هویت بومی، بسیاری از جوامع محلی همچنان به این حرفه ماندگار وفادار ماندهاند و آن را به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و معیشتی خود حفظ کردهاند.
کارشناس محیط زیست با بیان اینکه جاروهای پلاستیکی به سوختهای فسیلی وابسته هستند، بیان کرد: علاوه بر اینکه فرآیند پالایش نفت، پلیمریزاسیون و قالبگیری تزریقی برای تولید جاروهای پلاستیکی بسیار پرانرژی است، این فرآیندها به انتشار گازهای گلخانهای و آلایندههای هوایی هم منجر میشود.
«علی مشتاقپور» افزود: بیشتر پلاستیکها غیرقابل تجزیهبیولوژیکی هستند و در محیط برای صدها سال باقی میمانند؛ آنها به بحران جهانی زبالههای پلاستیکی دامن میزنند، میتوانند به میکروپلاستیکها تبدیل شده و وارد خاک و آبها شوند و اکوسیستمها و زنجیره غذایی را آلوده کنند.
وی ادامه داد: بازیافت این جاروها به دلیل ترکیب مواد مختلف (دسته پلاستیکی، موهای پلاستیکی، قطعات فلزی) اغلب پیچیده و غیراقتصادی است و در نهایت در محلهای دفن زباله یا محیطهای طبیعی رها میشوند.
وی در نهایت استفاده از جاروی سنتی به شرط بافتن آنها از گیاهان خودرو یا کمآببر را توصیه کرد و افزود: حتی میتوان بذرهای جدید مقاوم به خشکی که در زمره غلات دستهبندی میشوند را به ایران هم وارد کرد تا از ساقه آن برای جارو و از دانههای آن به عنوان مواد غذایی بهره گرفت.
جاروبافی، به عنوان یکی از قدیمیترین صنایع دستی بشر، فرآیندی است که در آن جاروها از مواد طبیعی مانند محصولات کشاورزی یا ضایعات گیاهی مانند ساقههای غلات، شاخههای درختان، علفها و گیاهان وحشی تولید میشوند.
این هنر - پیشه نه تنها ابزاری برای پاکیزگی تولید میکند، بلکه بخشی از فرهنگ و اقتصاد جوامع مختلف را تشکیل داده و نیازمند صیانت است.
تاریخ جاروبافی به دوران باستان بازمیگردد، جایی که انسانها از شاخههای درختان، علفها و گیاهان وحشی برای ساخت ابزارهای پاکیزگی استفاده میکردند.
بر اساس مطالعات، پیش از قرن ۱۸ میلادی، جاروها به صورت خانگی و دستی ساخته میشدند و دانش مربوط به گیاهان مناسب از نسلی به نسل منتقل میشد.
در اروپا، گیاهان مقاوم و متعددی برای ساخت جاروهای مقاوم استفاده میشدند. همچنین، گیاهان علفی مانند ذرت خوشهای و درختانی چون توس و بید رایج بودند.
بیشتر گیاهان وحشی بودند، اما برخی هم در مقیاس کوچک کشت میشدند؛ از قرن ۱۸ تا ۲۰، این هنر- پیشه از حالت خانگی به کارگاهی و کارخانهای تبدیل شد.
در ایران، جاروبافی یکی از صنایع دستی کهن است که از محصولات کشاورزی مانند گیاه ارزن یا سورگوم یا ضایعات گیاهی ساخته میشود.
این هنر – پیشه در مناطق شمالی مانند مازندران و خراسان رضوی رواج داشته و تا نیمه قرن ۱۴ خورشیدی (دهه ۱۳۳۰ شمسی) منبع درآمد مهمی برای روستاییان بود.
در مازندران، جاروبافی از دوران باستان مرسوم بوده و نشاندهنده فرهنگ توجه به نظافت است؛ تا حدود ۲ دهه پیش، این شغل در روستاهای جلگهای رایج بود و شامل مراحل کاشت، برداشت، خشککردن و بافت دستی میشد.
بعدها جاروبافی از یک ضرورت خانگی باستانی به اقتصاد محلی تبدیل شد اما این هنر – پیشه به عنوان یک اقتصاد محلی با پیشرفت تکنولوژی و کاهش منابع آبی بار دیگر در خطر قرار گرفته است.