به گزارش خبرگزاری برنا از لرستان ؛ افسانه امیل و ممیل در لرستان به دو برادر اشاره دارد که با مادرشان یا همان ننه سرما (زمستان) زندگی میکنند، این داستان در استان لرستان و مناطقی از استانهای زاگرنشین و لرتبار هنوز هم روایت میشود و قدمت دیرینهای دارد. این اسطوره نماد سرمای سخت زمستان و عبور از این فصل سرد تا رسیدن به بهار و تابستان است. ماجرا به نقل پدربزرگها و مادربزرگهای لرستانی که هنوز سینه به سینه نقل میشود، بدین شرح است:
امیل برادر بزرگتر است که روز چهل و پنجم زمستان بر اثر سرمای زیاد هویدا میشود و ممیل برادر کوچکتر است که روز پنجاهوپنج زمستان که هوا کمی بهتر میشود، خود را نشان میدهد. چهل روز که از زمستان میگذرد امیل (چله بزرگ) به کوه میرود و زیر سنگ سیاه و بزرگی مینشیند. در این موقع سنگ سیاه بر روی او میافتد و امیل قادر به بلند کردن سنگ و بیرون کشیدن خودش نیست. پس همانطور زیر سنگ میماند. پس از سپری شدن پنجاه روز از زمستان ممیل (چله کوچک) به فکر برادرش میافتد و پیش خود میگوید نکند در کوه برای برادرم امیل اتفاقی افتاده باشد؟ از این رو برای پیدا کردن برادر خود به کوه میرود. در این زمان (روز چهارم تا شانزدهم بهمن) طبق باور مردم هوا خیلی سرد میشود که آن را ششله میگویند؛ یعنی تلاقی بین شش روز بعد از رفتن ممیل به دنبال برادرش که این دوازده روز هوا بسیار سرد میشود.
ممیل بعد از جستجوی فراوان برادرش امیل را در حالی که تختهسنگی بر رویش افتاده پیدا میکند. خود را به کنار او میرساند و هر کاری میکند نمیتواند تختهسنگ را جابجا کند تا برادرش را نجات دهد. از آنجا که امیل دارای قدرت سرمای زیادی است، ممیل این قدرت را حس میکند. از این رو به برادرش امیل میگوید: اگر من جای تو بودم کاری میکردم تا پیرزن کنار تنور از سرما یخ بزند و پیرمرد کنار اجاق.
امیل در جواب می گوید: خودت چرا کاری نمیکنی که در اثر سرما پیرزن در کنار تنور و پیرمرد در کنار آتش یخ ببندد و خشک شوند. ممیل میگوید: آخر باران بهار دنبالم است و هر کاری بکنم بیفایده است. ممیل هرچه تلاش میکند که امیل را نجات بدهد، نمیتواند و چون امیل سرمای زیادی از خود به وجود میآورد از این رو ممیل طاقت سرمای او را ندارد و مریض میشود.
هر دو برادر در کنار هم چند روزی را سپری میکنند تا اینکه بعد از ۶۰ روز (پایان دو چلّه) از زمستان هر دو میمیرند و بعد از چندی مادرشان که پیرزنی کهنسال است بالای سرشان میآید و همینکه با جسد مرده دو پسرش روبهرو میشود فریاد میزند: حالا که امیل و ممیل مردن دیگر به کی دلخوش کنم؟ پس باید مشعلی بردارم و دنیا رو به آتش بکشم سپس مشعل روشنی برداشته در هوا میچرخاند و به سمت دنیا پرتاب میکند، اگر این مشعل در آب افتاده و خاموش گردد سال بعد سالی سرد و پر باران خواهد بود و اگر این مشعل در خشک فرو آید سالی گرم بر زمین چیره خواهد شد از همین رو در لرستان زمانی که هوا رو به گرمی میرود مردم میگویند: مادر امیل و ممیل در حال چرخاندن مشعل روشن در هوا است.
مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان لرستان با یادکردن از شب یلدا (شو چله) به عنوان بخشی از تاریخ و میراث استان ، می گوید : با گذشت سالیان دراز هنوز مردم افسانه امیل و ممیل و ششله و چارچار زمستان را میدانند و در کوی و برزن روستاها و مناطق قدیمی نوجوانان با آویزان کردن شال پشت بام خانه همسایه، هدیه دریافت میکنند و این آئین بخشی از میراث لرستان است.
اعطا حسنپور بیان می کند : از آنجایی که شب یلدا در استان لرستان هنوز هم با آداب و آیین خاصی به سبک و سیاق قدیمی برگزار میشود، شبی اساطیری و بخشی از تاریخ و میراث لرستان است.
وی می افزاید : یکی دیگر از سنتهای این شب در لرستان سرو و تهیه غذا و شام مخصوص این شب است و همچنین تنقلات ویژه لرستان که قدیمیترین آن شامل گندمشیر یعنی گندمی که مدتی در شیر خیسانده شده و برای شب یلدا برشته و سرو میشود. پسته وحشی نیز یکی از آجیلهای مخصوص این شب است که در طبیعت لرستان نیز وجود دارد و همراه با آجیل شب یلدا در لرستان مصرف میشود.
حسنپور ادامه می دهد: انار نیز به علت رنگ قرمز و نماد گرمابخش بودن در شب یلدای لرستان جایگاه ویژهای دارد و خصوصا اینکه نقش انار در یافتههای باستانشناسی این استان کشف شده و آنچه از گچبریها نمایان است این میوه از دوره ساسانی در استان لرستان کشت میشده و یکی از میراث استان لرستان می باشد.
وی عنوان می کند: در استان لرستان مردم با فرارسیدن شب یلدا افسانه اساطیری امیل و ممیل و پیرزن یا همان ننه سرما را تکرار میکنند و هنوز اسطورهها و تاریخ در لرستان نفس میکشند و ما زنده به همین اسطورهها هستیم و تکرار همین اساطیر به یک شب چنین قدمت، هویت و اصالتی میبخشد.
انتهای پیام