سایر زبان ها

صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

هوش مصنوعی، علم و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

یلدا؛ شلوغی خیابان‌ها و گرمی دل‌ها

۱۴۰۴/۰۹/۳۰ - ۱۴:۰۸:۴۸
کد خبر: ۲۲۹۳۷۶۰
برنا – گروه اجتماعی؛ امروز و چند ساعت مونده به شب یلدا، شهر فقط محل عبور نیست بلکه مقصد است. مردم با کیسه‌های کوچک خرید و دل‌هایی پر از امید، در رفت‌وآمدند تا آیینی قدیمی را هرچند ساده‌تر از گذشته، زنده نگه دارند.

پرستو - شیرمحمدی: هرچقدر به شب یلدا نزدیکتر می‌شویم چهره شهر بیشتر حال و هوای یلدایی به خود می‌گیرد، چهره‌ای که در آن شلوغی خیابان‌ها، رفت‌وآمد مردم و ویترین‌های پررنگ مغازه‌ها، خبر از یک آیین قدیمی می‌دهد. این گزارش، روایت همین تغییر است، نگاهی از سطح شهر به حال‌وهوای روز‌های منتهی به شب یلدا و تلاش مردمی که با وجود همه‌ی سختی‌ها، هنوز به دورهمی خانوادگی پایبند مانده‌اند. در میان این شلوغی‌ها، گفت‌وگوی کوتاهی با یک خانم کارمند داریم که از شب قبل، درگیر آماده‌سازی مراسم شب یلدا بوده و روایت او، تصویر روشن‌تری از حال‌وهوای این روز‌ها به ما می‌دهد.

شهر، متفاوت از روز‌های قبل

امروز وقتی از خانه بیرون بیایید قبل از آن‌که ساعت را نگاه کنید، شهر خودش زمان را به شما یادآوری می‌کند. خیابان‌ها شلوغ‌تر شده‌اند نه از جنس عجله‌های معمول، بلکه با نوعی دل‌سپردگی آرام. ماشین‌ها پشت چراغ قرمز‌ها صبورتر ایستاده‌اند و آدم‌ها، با کیسه‌هایی در دست، قدم‌هایشان را کوتاه و تند برمی‌دارند. لبخند‌ها بیشتر به چشم می‌آیند، لبخند‌هایی که انگار از قرار یک دورهمی خبر می‌دهند.

مغازه‌ها و بازار، قلب تپنده‌ی شب یلدا

در این ساعت‌ها بازار میوه و تره‌بار شلوغ است، شلوغی‌اش آشناست شبیه روز‌های نزدیک عید. انار‌ها برق می‌زنند، هندوانه‌ها ردیف شده‌اند و فروشنده‌ها با صدایی گرم‌تر از همیشه قیمت می‌گویند.

سمیه، کارمند اداره دولتی در گفت‌و‌گو با خبرنگار برنا می‌گوید: از دیشب درگیر آماده‌سازی مراسم شب یلدا بودم، لیست کوچکی نوشته‌ام تا حواسم جمع باشد. امروز بین جمعیت می‌ایستم، مقایسه می‌کنم، حساب می‌کنم و در نهایت با حداقل‌ها انتخاب می‌کنم. می‌دانم که قرار نیست سفره‌ام پرزرق‌وبرق باشد، اما همین چند میوه‌ی ساده هم معنای خودش را دارد.

شلوغی شهر، شور شبیه شب عید

شهر حال‌وهوایی شبیه شب عید گرفته است همان هیجان بی‌دلیل، همان حس «یک اتفاق خوب در راه است». آدم‌ها خسته‌اند، اما خستگی‌شان را پنهان می‌کنند. در اتوبوس، حرف یلداست، یکی از برنامه‌ی دورهمی می‌گوید، یکی از مادربزرگی که منتظر است.

کنار پنجره می‌ایستم و به چراغ‌ها نگاه می‌کنم. با خودم می‌گویم: همین شلوغی، همین رفت‌وآمد، خودش بخشی از آیین است.

قیمت‌ها بالا رفته، اما نیت‌ها نه

واقعیت را نمی‌شود نادیده گرفت، قیمت‌ها بالا رفته‌اند. سمیه در این مورد می‌گوید: این را من کارمند خوب می‌فهمم. شب قبل، وقتی حساب‌وکتاب می‌کردم، مجبور شدم بعضی چیز‌ها را خط بزنم. اما تصمیم گرفتم اصل ماجرا را نگه دارم.

مردم هم همین کار را می‌کنند. کسی به دنبال تجمل نیست، همه سعی می‌کنند با حداقل‌ها، حداکثر معنا را بسازند. یک انار کمتر، یک آجیل ساده‌تر، اما دل‌هایی که هنوز برای کنار هم بودن می‌تپد.

حفظ فلسفه‌ی دورهمی خانوادگی

سمیه می‌افزاید: شب یلدا برای من از همان دیشب شروع شد؛ با تمیز کردن خانه، آماده کردن میز کوچک و فکر کردن به این‌که چه‌طور می‌شود همه را کنار هم نشاند، بی‌حاشیه و بی‌تشریفات.

مردم دارند تلاش می‌کنند فلسفه‌ی اصلی این آیین را حفظ کنند، کنار هم بودن نه طولانی‌ترین شب سال، بلکه گرم‌ترین شب.

انتهای پیام/

نظر شما