صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

معرفی شهدای استان سمنان (۲)

سردار شهید حاج حسن شوکت پور

۱۳۹۴/۰۲/۰۷ - ۱۱:۴۲:۴۰
کد خبر: ۲۸۰۷۲۴
خبرگزاری برنا استان سمنان با همکاری موسسه فرزندان آفتاب دوشنبه هر هفته یک شهید از استان سمنان را معرفی خواهد کرد

«معرفی شهدای استان سمنان» به همراه قسمتی کوتاه از خاطرات، وصیت نامه ها و زندگینامه هایی از آنها دوشنبه هر هفته از سوی خبرگزاری برنا در سمنان و با همکاری موسسه فرزندان آفتاب منتشر خواهد شد.

  • نام و نام خانودگی: حسن شوکت پور
  • فرزند: محمد کاظم
  • متولد: 1331/09/12 در مهدی شهر- درجزین
  • تحصیلات: لیسانس
  • تاهل: متاهل
  • یگان: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی لشکر 14 امام حسین (ع)
  • مسئولیت: جانشین لجستیک ستاد مشترک سپاه
  • نوع عضویت: نظامی
  • نوع شغل: پاسدار
  • تاریخ شهادت: 1368/05/29
  • محل شهادت: بیمارستان بقیة الله تهران
  • عملیات: والفجر 8
  • نحوه شهادت: قطع نخاع
  • محل دفن: گلزار شهدای درجزین

 

مرحوم رسول ملاقلی پور، کارگردان سینمای ایران، در مورد حاج حسن شوکت پور در روزنامه کیهان به تاریخ 31 فروردین 1382 نوشت: «در عملیات طریق القدس حسن آقا 72 ساعت نخوابیده بود؛ یا پشت بی سیم بود یا پشت فرمان. هر کجا که کار بود، حسن شوکت پور بود. در عملیات والفجر 8 قطع نخاع شد .با آن حال و روزش صبح ها می آمد لجستیک سپاه کار می کرد و شبها هم به آسایشگاه بر می گشت. به او گفتم حسن آقا، این همه سال جنگیده ای، بیابان ها و کوه ها رفته ای و آمده ای حالا استراحت کن.

جواب داد: رسول، خیلی دلم می خواهد استراحت کنم ولی نمی شود بدون اینکه بخواهم در زندگی برای عده ای تکیه گاه شده ام. می ترسم من بیفتم، آنها هم بیفتند. بعد هم رسول جان، خدا یک برگ ماموریت به ما داده است که تا نفس داریم باید به دنبال ماموریتمان باشیم. وقتی هم برگ مرخصی را داد .خب می رویم...

وقتی فیــلمی می سازم دلم می خواهد حداقل بتوانم روح حسن آقا را یک جور از خودم راضی کنم...»

در سال 1331 در شهر سمنان و در شب شهادت امام حسن مجتبی (ع) در خانواده‌ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود.

او تحصیلات ابتدایی را در سمنان گذراند و پس از آن به همراه خانواده به روستای «درجزین» از توابع سمنان مهاجرت کرد.

او با وجود کمی سن به مجالس مذهبی و تحصیل علوم دینی علاقمند بود. پس از پیروزی انقلاب از سوی دفتر عمران حضرت امام خمینی (ره)به کردستان رفت و در آنجا به فعالیت های عمرانی و سازندگی مشغول شد.پس از آن مدتی با واحد فرهنگی حزب جمهوری اسلامی همکاری کرده و به افشای جنایات گروهک منافقین در کردستان پرداخت.

در جریان آمد و شد وی به محافل و مجالس مذهبی با شخصیت آسمانی و ملکوتی امام راحل خمینی بزرگ آشنا شد .

این آشنایی روح تشنه او را در مسیر مبارزه علیه حکومت  ستم شاهی قرارداد.در سال 1353 در یکی از  مدارس منطقه نظام آباد  تهران به همراه تعدادی دیگر از مبارزان مسلمان به فعالیتهای فرهنگی علیه رژیم شاه و با تهیه و توزیع کاریکاتور و نوشته های متناسب با فضای سیاسی اجتماعی آن زمان به امر بیداری و روشنگری مردم خصوصا قشر دانش آموزان کشور پرداخت.

او بعد از مدتی در کارخانه خودرو سازی مزدا استخدام شد.در این کارخانه به علت اعلام انزجار و مخالفت با حضور نا سالم عوامل  بیگانه مورد تعقیب ساواک قرار گرفت .او با تلاش شبانه روزی تا پیروزی کامل انقلاب  و محو حکومت منحوس پهلوی از متن میهن اسلامی به فعالیت خود ادامه داد.

با آغاز جنگ و نیاز جبهه های نبرد  به نیروهای کیفی انقلاب شهید شوکت پور «فعالیت در استانداری را رها کرده به خیل سبزپوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.با شروع جنگ به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و در بیشتر عملیات ها شرکت کرد.وی به عنوان یکی از بهترین مسوولین تدارکات  جنگ منشا خدمات بسیار ارزشمندی در ساماندهی و پیشبرد لجستیک مناطق جنگی شد .

مسئولیت لجستیک قرارگاه حمزه و لشکر 14 امام حسین را تا عملیات پیروزمند والفجر 8 در مناطق محتلف جنگی به عهده داشت او به دلیل توانایی‌های بسیاری که داشت به عنوان مسئول تدارکات قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) منصوب شد تا اینکه  سرانجام در گرماگرم عملیات والفجر 8 در فاو از ناحیه کمر بر اثر اثابت ترکش توپ قطع نخاع شد و تا پایان عمر گرانقدرش قهرا مجبور به استفاده از صندلی چرخدار گردید.

آن شهید عزیز مدتی را در بیمارستان بستری بود اما عشق حضور در کنار رزمندگان اسلام او ر با همان صندلی چرخدار به مناطق عملیاتی کشد و تا پایان جنگ در کنار سرداران و فرماندهان جنگ  و فرماندهان جنگ به وظیفه خطیر دفاع از اسلام پرداخت با پایان جنگ به سمت فرماندهی لجستیک نیروی مقاومت و جانشین فرماندهی آماد نیروی زمینی سپاه منصوب شد .

آن شهید عزیز به رقم معلولیت جسمی شدید همه روزه صبح زود با صندلی چرخدار در محل خدمت خود در فرماندهی آماد حاضر می شد و تا دیروقت به رفع و فتق امور حوزه فرماندهی خویش می پرداخت.ا

ما سرانجام این کوه صبرو استقامت و این مجاهد نستوه را اندوه شدید ارتحال پیر و مرادش از پای انداخت.

خبر جانگداز رحلت امام تاب و توانش را ربود ، پس از درگذشت امام بارها و بارها اعلام کرد که پس از رحلت آن  روح بلند دیگر ادامه زندگی برایم قابل تحمل نیست .

این عاشق صادق و پیرو راستین خط سرخ علوی در حالی که بیش از دو ماه از رحلت عاشقان و عارفان نگذشته بود بر اثر عفونت شدید کلیه ، دارفانی را وداع گفته و به خیل شهیدان انقلاب پیوست .

 

نظر شما