به گزارش خبرگزاری برنا، امید هسته ای نوشت: مذاکرات هستهای جدی و منطقی میان ایران و گروه ۱+۵ نشانگر تغییر «الگوواره» در ساختار دنیای جدید است. در دنیای جدید که قطبها مفهوم خود را از دست دادهاند، نگرهای شکل گرفته است که بر مبنای آن، نظام بین الملل گفتوگو محور شده و چالشهای بزرگ نیز بر مبنای گفتوگو میان قدرتهای بزرگ با یکدیگر یا قدرتهای بزرگ با قدرتهای منطقهای و یا قدرتهای منطقهای با یکدیگر، حل و فصل میشود، عمده دلیل این تغییر در «الگوواره» مسلط پیشین، همسان شدن قدرت در ساخت نظام بین الملل است.
دنیای جدید دنیای ابر قدرت نیست، دنیای جدید دنیای کدخدامنشی نیست، دنیای جدید، دنیای چندقطب و چند قدرت بزرگ هم نیست، دنیای جدید، دنیای قدرتهای جهانی و قدرتهای منطقهای است.
بر همین مبنا چالشهای منطقهای و جهانی نیز در دنیای جدید بسیار دیرتر به مرحله جنگ و نزاع میرسد، چرا که در دنیای جدیدقدرتها تلاش میکنند بر اساس یک مفاهمه جمعی در سایه درخت تنومند نظام بین الملل گذران زندگی کنند.
در دنیای جدید رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، رئیس جمهور یک ابر قدرت نیست بلکه رئیس جمهور یک قدرت بزرگ جهانی است که در پازل قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی نقش آفرینی میکند. تغییرات رفتاری و گفتاری در ادبیات رئیس جمهور آمریکا به ویژه در دو سال اخیر نیز در همین راستا ارزیابی میشود.
در دنیای جدید، بنیادهای نظام بین الملل دگرگون شده است و مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ از ژنو تا لوزان یکی از مهمترین فکتهای این دگرگونی است. تا ۱۵-۱۰ سال پیش از این، قاعده بازی در عرصه بین الملل به گونهای دیگر بود، قدرتهای بزرگ جهانی با تکیه بر توان و قدرت نظامی، دیدگاه خود را در همه آن نقاطی که حوزه منافع ملیشان تلقی میکردند، دیکته کرده و دیگران مجبور به اطاعت بودند، قانون داماتو در خصوص تحریم ایران شاهدی بر این مدعاست، اما امروز قدرتهای جهانی دور یک میز در مقابل جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت بزرگ منطقه خاورمیانه، مینشینند و در عرف مذاکرات بده – بستان میکنند، میدهند و میگیرند، قاعده بازی را بر مبنای بازی برد – برد در نظر میگیرند، یعنی علاوه بر اینکه در مذاکرات شرایطی برای تحقق اهداف خود تعیین میکنند، شرایطی نیز برای طرف مقابل برای تحقق اهدافاش قائل هستند چرا که در دنیای جدید قطب بندیها و بلوک بندیها مفهوم گذشته خود را از دست داده است و بازیگران نظام بین الملل در کنش و واکنش یا یکدیگر هستند. در واقع مذاکرات هستهای ایران با شش قدرت جهانی بهترین نمایشگر تغییر «الگوواره» در ساختار نظام بین الملل است.
از این منظر که به مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ مینگریم پیروز بزرگ میدان بازی لوزان انقلاب اسلامی ایران است که پس از سی و اندی سال، قدرتهای بزرگ را مجبور کرد تا به یکی از مهمترین خواستههای تکنیکال جمهوری اسلامی ایران در حوزه علمی یعنی دستیابی به دانش غنی سازی هستهای احترام بگذارند.
دستیابی به دانش هایhigh tech در دنیای مدرن بسیار با اهمیت است، بر خلاف گذشته که کشورها با قدرت نظامی شناخته میشدند امروز با قدرت علمی شناخته میشوند به همین روی دانش خود را در اختیار دیگران نمیگذارند و جنگ علمی نیز بر این مبناست که نگذارند دیگران به دانشهای مهم روز دنیا دست یابند. در یک کلام ایران در مصاف ارادهها در مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ در یک سال و نیم اخیر همچون «لشگر یک تنه» عمل کرد و نقش آفرین در تعیین «الگوواره» ساختار جدید نظام بین الملل بوده است.
فارغ از آنچه که در خصوص نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران در پازل قدرت در ساختار نظام بین الملل ارائه شد در حوزه مذاکرات هستهای نیز تا بدین جا قول و قرار شفاهی آن گذاشته شده و بر این
مبنا چه دادهایم و چه گرفتهایم را میتوان مورد ارزیابی قرار داد.
دادههای هستهای:
دادههای هستهای در مذاکرات در سه محور خلاصه میشود، عدم دستیابی به بمب اتم، نظارتهای طولانی مدت و نهایتا محدودیت در غنی سازی و ماشینهای سانتریفیوژ.
در خصوص بمب اتم، به جز فتوای دینی رهبری نظام که دستیابی به سلاح هستهای را حرام دانسته
است، عدم اقدام جمهوری اسلامی در مسیر سلاح هستهای و اعلام صریح مواضع و شفافیت در سالهای اخیر نشان میدهد که ایران هیچگاه به دنبال دستیابی به بمب نبوده است که حال بخواهد از آن به عنوان یک خسارت و داده بزرگ در مذاکرات یاد شود.
دوم، نظارتهای طولانی مدت؛ نظارتهای فنی آژانسهای بین المللی یکی از مهمترین کار ویژههای این سازمان محسوب میشود که براساس آن موظف است به عملکرد همه کشورهای عضو آژانس نظارت اعمال کند و ایران یک کشور اختصاصی نیست، ضمن آنکه نظارتها را نباید با دید منفی نگریست، چرا که کارشناسان فنی آژانس در نظارتهای خود حتی موارد ایمنی را در ساختگاههای هستهای مورد ارزیابی قرار میدهند، ضمن آنکه با پذیرش نظارت در برابر دیگر اعضای دارنده دانش هستهای که از نظارت سرباز میزنند، قدرت چانه زنیمان را بالاتر میبریم و در ساختار نظام بین الملل ایران به عنوان یک کشور شفاف در حوزه هستهای شناخته میشود.
باید به یک نکته توجه کرد که همه نظارتها زمان دار است و در برههای که راستی آزمایی آژانس به پایان برسد، نظارتها هم پایان مییابد.
سوم، محدودیت در غنی سازی و ماشینهای سانتریفیوژ است که ایران به مدت ۱۰ سال آن را پذیرفته است. به هرحال میز مذاکره با قدرتهای جهانی میز بده و بستان است، باید امتیازاتی داد تا امتیازهایی گرفته شود. ضمن آنکه ده سال فرصتی برای دانشمندان و متخصصان هستهای کشورمان است که با فراغ بال روند مهم تحقیق و توسعه را ادامه دهند و این روند برای پرواز بر آسمان هستهای بسیار سرنوشت ساز است. محدودیت اجباری موجب میشود تا زنجیرههای نوین دانش غنی سازی را یک به یک وصل کرده و پس از پایان این دوره شاهد شکوفایی در این صنعت باشیم. البته این اتفاق میتوانست در دورهای که محدودیت نداشته باشیم رخ دهد اما ما محدودیتی را پذیرفتیم که اگر هم نمیپذیرفتیم تا دستیابی به همه حلقههای غنی سازی با تکنولوژیهای جدید تقریبا به همین اندازه فرصت نیاز داشتیم، پس در واقع آنچه در زمین بازی مذاکرات واگذار کردهایم، بازی حریف در منطقه آفساید محسوب میشود و نتیجه آن برای ما علی السویه است.
ستاندههای هستهای:
۱- احترام نظام بین الملل و قدرتهای جهانی به برنامه غنی سازی هستهای ایران؛ آنچه که از این احترام به دست میآید این است که از این پس بهانه گیریهای بیمورد در حوزه هستهای از بین میرود و اگر هم بهانه گیری در حوزه هستهای توسط برخی قدرتهای بزرگ انجام شود، از منظر ساختاری در دنیای جدید - که تشریح شد- بیاثر و فاقد ارزش است.
۲- ادامه روند تحقیق و توسعه هستهای به ویژه بر روی ماشینهای IR۸ و IR۶
۳- فعالیت سایت فردو با بیش از ۱۰۰۰ ماشین سانتریفیوژ به عنوان مهمترین مرکز حراست از اصل غنی سازی، ادامه مییابد.
۴- آب سنگین به عنوان یکی از مهمترین و استراتژیکترین دستاوردهای هستهای در دنیای محسوب میشود که حتی فروش آن نیز با محدودیت مواجه است. رئیس مجتمع آب سنگین اراک پیش از این به نگارنده گفته است: «برای اینکه به اهمیت آب سنگین پی ببرید کافی است یکی از قوانین ایالات متحده آمریکا را برای شما مطرح کرده و مقایسه کنم با آنچه که در کشور ما امروز در حال رخ دادن است، تا به اهمیت آن پی ببرید. قوانین ایالات متحده آمریکا، کشورها را از حیث دستیابی به آب سنگین به سه دسته تقسیم کرده است؛ دسته اول کشورهایی هستند که دولت آمریکا اجازه صادرات آب سنگین به آنها را ندارد (ایران، عراق، سوریه و...)، دسته دوم کشورهایی که اجازه دارند فقط سالانه ۲۵کیلوگرم آب سنگین به آنها صادر شود (هند، لیبی، میانمار، رژیم صهیونیستی و...) و دسته سوم کشورهای خاص هستند که آمریکا اجازه صادرات حداکثر یک تن آب سنگین در سال را به آنها دارد (آلمان، ژاپن، انگلیس و...). وقتی ما فقط در یک مجتمع آب سنگین اراک توان تولید چندین برابر یک تن را در یک سال داریم، مشخص میشود که چرا ایالات متحده آمریکا و غربیها تا این حد نسبت به نیروگاه آب سنگین اراک حساسیت دارند. اگر بنا بود منتظر بمانیم که از این کشورها آب سنگین خریداری کنیم مطمئنا هیچگاه چنین اتفاقی برای میزان مورد استفاده ما رخ نمیداد.»
۵- لغو تحریمهای اقتصادی در یک مرحله و برداشتن تحریمهای اشاعهای و تسلیحاتی در دورههای زمان بندی شده.
۶- لغو قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل؛ لغو قطعنامههای تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل که به تحریمهای ناجوانمردانه ایالات متحده آمریکا و غرب به ظاهر مشروعیت جهانی داده بود، یکی از مهمترین ستاندههای ما در مذاکرات هستهای محسوب میشود.
به هر روی آنچه واضح و مبرهن است این است که جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک بازیگر فعال و مورد توجه در ساختار نظام بین الملل است بلکه در پازل قدرت جهانی نقش آفرین است و همین نقش ویژه است که ۶قدرت بزرگ جهان را یک سوی میز مذاکره مینشاند و جمهوری اسلامی ایران نیز سوی دیگر؛ گویی دفاع مقدسی دیگر شکل گرفته است.