به گزارش خبرگزاری برنا، شهروند نوشت: ایدز بیماری خطرناک و پرهزینه ای است. مبارزه با ایدز یعنی چه؟ یعنی هر کسی را که ایدز گرفت درمان کنیم؟ این کار بسیار پرخرج است، هرچند لازم هم هست، ولی به هیچ وجه کافی نیست. چون اگر با عوامل شکل دهنده ایدز مبارزه نشود، به صورت تصاعدی و اپیدمیک افزایش می یابد، و هرچه هم برای درمان بیماران هزینه کنیم، سرعت افزایش تعداد مبتلایان به این بیماری بسیار بیشتر از کسانی است که احتمالاً درمان شوند یا بیماری آنان کنترل شود
هزینه جلوگیری از بیمارشدن بسیار بسیار کمتر از درمان است. حالا برگردیم به موضوع مبارزه با فساد. گرفتن و زدن و بستن افراد خطاکار لازم است ولی اگر ورودی و ریشه های شکل گیری فساد قطع نشود، این مبارزه نتیجه بخش نخواهد بود، همچنان که تاکنون هم نبوده.
این نحوه مبارزه ناشی از نوعی نگرش فردگرایانه است که گویی فقط این افراد هستند که فساد را مرتکب می شوند، بدون آنکه زمینه های اجتماعی آن فراهم باشد.
یکی از مهم ترین عوامل موثر بر فساد اداری مسأله پولشویی است، اگر یک جامعه بتواند جلوی پولشویی را بگیرد، به طور قطع بخش عمده ای از راه مبارزه با فساد را طی کرده است.
همچنین فرارهای مالیاتی نیز همین نقش را دارند. کافی است که حکومت یا دولت برنامه ای یک ساله را برای مبارزه با این دو پدیده به مردم عرضه کنند، و به طور مشخص بگویند که: وضعیت ایران از حیث پولشویی و فرار مالیاتی چگونه است و برای مبارزه با این دو پدیده چه خواهند کرد؟ درباره فرار مالیاتی به سادگی بیشتری می توان اظهارنظر کرد.
زیرا حجم درآمدهای جامعه معلوم، و میزان مالیاتی که به آنها تعلق می گیرد نیز مشخص است و اگر این مقدار را از مبلغ مالیات های بر درآمد کسر کنیم سهم و میزان فرار مالیاتی روشن می شود. مالیات بر ارث و سایر موارد نیز به همین ترتیب قابل محاسبه است.
دولت می تواند بگوید که اگر برای مثال ٥٠درصد فرار مالیاتی داریم، طی یک برنامه ٥ ساله می خواهد آن را به ٣٠ درصد برساند و سالانه هم گزارش رسمی و قابل سنجش و نقد بدهد. در مورد پولشویی هم باید همین نوع گزارش را داد.
گفته می شود که ایران مناسب برای پولشویی است. برعهده راوی، ولی در هر حال باید مسأله را روشن کرد.
تجربه روزانه خودمان نشان می دهد که چیزی به نام اقدام علیه پولشویی دیده نمی شود؛ و تا وقتی که پولشویی ممکن باشد، مبارزه با فساد، خیالی خام و بیهوده است.
هر دو کار فوق یعنی پولشویی و فرار از مالیات جرم است و مجازات نقدی و زندان دارد. فرار مالیاتی که از گذشته جرم بوده، برای پولشویی هم در سال ١٣٨٦، قانونی تصویب و جرم شناخته شد. مطابق برخی آمارها ایران از حیث پولشویی میان ١٨٥ کشور جهان رتبه ١٣٥ را دارد. با این حساب باید وقوع این جرم بسیار زیاد باشد. وضعیت فرار مالیاتی نیز بسیار زیاد است. از حداقل ١١هزار میلیارد تومان تا ٨٠ هزار میلیارد تومان هم گفته می شود. ولی کافی است که صفحات روزنامه ها را ببینیم. عوامل یک دزدی از یک گاوصندوق یک صرافی که حداکثر ٨٥٠ میلیون تومان پول و سکه و ارز بوده کشف می شود و هنگامی که سارق را برای بازسازی صحنه به محل می آورند، کسبه محل شیرینی می دهند و گوسفند قربانی می کنند، و آنجا ترافیک می شود و برای دستگیرکنندگان سلام و صلوات می فرستند، ولی دریغ از یک خبر کوچک درباره فرار مالیاتی یا پولشویی در رسانه ها. به نظر می رسد که اصولاً این دو اقدام جرم محسوب نمی شوند و اگر جرم هستند، کسی در پی کشف آن نیست.
اگر در جامعه ای کاری جرم هست و انجام آن شایع هم هست و در عین حال کسی دستگیر و محاکمه نمی شود درباره آن جامعه چه باید گفت؟ خب شاید دلیل اصلی به حساسیت های اجتماعی برمی گردد. مردم نسبت به اموال خود حساس هستند و اگر دزدیده شود پیگیری می کنند، ولی کسی متولی منافع عمومی و دولت که در واقع همان اموال مردم است نمی شود. این یعنی ریشه فساد. البته فقط یکی از ریشه هایش و نه همه آنها. البته دولت و سایر قوای حکومتی باید برنامه های خود را برای مبارزه با این دو جرم مهم که یکی از ریشه های فساد هستند، اعلام کنند و مردم را هم در این راه به کمک بطلبند، و از اطلاعات مردمی نیز استفاده کرده و جوایزی را برای آن تعیین کنند. همچنین باید با درج نام کسانی که مرتکب پولشویی و یا فرار مالیاتی شده اند، مفهوم مجرمانه بودن آنها را بیش از پیش در جامعه جا انداخت. متأسفانه هنوز این دو فعل چنانکه باید و شاید مثل دزدی و سایر جرایم، مفهومی مجرمانه پیدا نکرده اند.