صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

خانم معلم نهاوندی به خاطر نجات دانش آموز، خود را به رودخانه گاماسیاب انداخت

۱۳۹۴/۰۲/۲۱ - ۱۰:۱۶:۴۴
کد خبر: ۲۸۴۱۲۶
خانم معلم فداکار نهاوندی با به خطر انداختن جانش، دانش‌آموز خردسال خود را از مرگ حتمی و خطر غرق شدن در رودخانه گاماسیاب نجات داد.

به گزارش خبرگزاری برنا از همدان، در طول سال همواره از فداکاری و ازخودگذشتگی معلمان یاد می‌کنیم که در باور عمومی جامعه به‌عنوان بخشی از شغل معلمی شناخته می‌شود و گاه تا جایی پیش می‌رود که باگذشت از جان حماسه‌آفرین می‌شود.

هنگام برگزاری اردوی دانش‌آموزان ابتدایی یکی از مدارس روستایی شهرستان نهاوند از خود گذشتگی و ایثار خانم معلم، دانش‌آموز دختر پایه دوم را از خطر مرگ حتمی نجات داد.

ماجرا ازاین‌قرار است که دانش‌آموزان برای برگزاری اردوی سالانه خود به همراه معلمان و رئیس مدرسه به سراب گاماسیاب نهاوند می‌روند که اتفاقاتی در این اردو برای آتنا زرینی یکی از دختران پایه چهارم ابتدایی رخ می‌دهد که در این حادثه وی برای شستن دست‌هایش به کنار رودخانه گاماسیاب می‌رود و با دیدن انبوه زیاد آب به داخل رودخانه سقوط می‌کند.

خانم معلم فداکار گزارش ما که دل‌بستگی بسیاری به شاگردانش دارد و آتنا را همانند دختر خردسال خودش می‌داند، ناگهان متوجه فریاد زدن وی در رودخانه می‌شود و باوجودآنکه می‌داند با تصمیمی که می‌گیرد ممکن است حتی جان خود را از دست بدهد اما منصرف نمی‌شود و در اقدامی ستودنی خود را به درون رودخانه بی‌رحم و خروشان گاماسیاب پرتاب می‌کند.

خانم مولوی پس از کش‌وقوس‌های فراوان به همراه یکی از حاضران در سراب دختر بی‌جان را از آب نجات می‌دهد ولی غافل از اینکه جریان تند رودخانه گاماسیاب وی را به همراه خود خواهد برد.

هنگامی‌که جریان شدید آب رودخانه خانم مولوی را با خود می‌برد سر او با سنگ‌های رودخانه برخورد می‌کند و وی بی‌هوش می‌شود و پس از طی مسافت حدود 1500 متر بدن بی‌جان وی توسط یکی از حاضران در سراب که شناگر خوبی بوده به بیرون از آب منتقل می‌شود.

پس از بیرون آوردن این معلم ازجان‌گذشته از داخل آب، توسط سایر دبیران و رئیس مدرسه عملیات خارج کردن آب از ریه‌ها و عملیات احیا برای نجات جان خانم مولوی انجام می‌شود که خوشبختانه وی موقتاً به هوش می‌آید و با حضور به‌موقع نیروهای اورژانس با آمبولانس به بیمارستان آیت‌الله علیمرادیان نهاوند منتقل می‌شود.

خانم مولوی در بیمارستان با انجام چندین معاینه و تصویربرداری از سرش چند ساعت بعد به هوش می‌آید و حال او بهتر می‌شود و علائم حیاتی معلم فداکار ما به حالت طبیعی برمی‌گردد.

بعد از بهبود نسبی حال خانم مولوی به سراغ وی رفتیم و او در گفت گوی اختصاصی با خبرنگار سایت گرو، شرح ماجرا را برای ما بازگو کرد و گفت: آتنا زرینی دانش‌آموز خودم در پایه دوم مدرسه شهید ثانی روستای تکه است که برای شستن دست‌هایش به کنار رودخانه می‌رود و ناگهان سرش گیج می‌رود و به درون آب پرتاب می‌شود.

وی ادامه داد: من در کنار سایر بچه‌ها بودم که ناگهان صدای دادوفریاد آتنا را شنیدم و سریعاً به سمت او رفتم که دیدم درحالی‌که سرش مدام به زیرآب می‌رفت باحالتی درمانده تقاضای کمک داشت و در این لحظه فقط با توکل به خدا خودم را در آب انداختم و بدون اینکه شنا بلد باشم خودم را به آتنا رساندم و فقط موفق شدم با همکاری یک نفر دیگر او را از آب به بیرون پرتاب کنم.

خانم فاطمه مولوی می‌گوید: بعد از نجات آتنا جریان آب من را با خود برد و در این لحظه سرم به سنگی برخورد کرد و دیگر چیزی یادم نمی‌آید ولی در همان حال یاد یکی از درس‌های کتاب فارسی افتادم که نامش خدای مهربان بود و به  خدا توکل کردم بعد هم که به هوش آمدم دیدم در بیمارستان هستم.

آتنا زرینی دانش‌آموزی که معلمش وی را از مرگ حتمی نجات داد درحالی‌که گریه می‌کرد به خبرنگار ما گفت: خدا را شکر که خداوند چنین معلم فداکاری به ما داد چون اگر امروز او جان خودش را به خطر نمی‌انداخت معلوم نبود سرنوشت من چه می‌شود.

آقای ساسانی مدیر مدرسه شهید ثانی روستای تکه نیز در گفت گو با خبرنگار ما گفت: وقتی‌که خانم مولوی را از آب بیرون آوردیم وی جانی در بدن نداشت و همه بچه‌ها بالای سر معلم خود گریه می‌کردند و از وی می‌خواستند تا چشم‌های خود را باز کند که صحنه واقعاً غم‌انگیزی بود.

وی می‌گوید: خداوند دوباره آتنا و این معلم فداکار را به ما داد و خدا را شکر که هردوی این عزیزان سالم هستند.

یکی از پرستاران بیمارستان علیمرادیان نهاوند نیز جمله جالبی به خبرنگار ما گفت؛ که عمق فداکاری و ایثار خانم مولوی را نسبت به شاگردانش نشان می‌دهد، او گفت: خانم مولوی بعد از به هوش آمدنش اولین حرفی که زد این بود که دانش‌آموزش کجاست و آیا او زنده است یا نه؟

عشق و محبت این معلم ازجان‌گذشته به حدی است که وی پس از چندین ساعت بی‌هوشی اولین کلامش این است که آتنا کجاست؟ و این است تعهد و مهری که شاید فقط در شغل معلمی باشد و با هیچ‌چیز قابل‌مقایسه نیست.

نظر شما