صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

گفتگو خبرنگار برنا با وحید ضیائی، شاعر جوان اردبیل:

شاعری در کنج کتابخانه مرکزی اردبیل

۱۳۹۴/۰۲/۲۳ - ۲۱:۵۴:۲۰
کد خبر: ۲۸۴۹۷۷
در کارنامه ی ادبی اش بیش از 14 عنوان کتاب ریز و درشت به چشم میخورد و خصیصه ی عمده ی همه آثارش خلاقیت و نوآوری های اوست .طرز ادبی پیشنهادی او با نام « شعرآستان » در فرهنگ های ادبی ثبت گردیده و برخی شعر هایش به زبان های دیگر ترجمه و منتشر شده است . دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ست . وقتی از اردبیل حرفی به میان می آید تبسمی بر چهره دارد توام با غرور و غم. و همه اینها شاعر جوان شهرمان وحید ضیائی هست و نیست.

او هم شعر گفته است، هم ترجمه می کند، آثاری در  پژوهش ادبی و داستان نویسی دارد .روزنامه نگار بوده، مجری بوده و کارشناس ،هم شعر برای جنگ تحمیلی دارد و هم شعر متفاوت نو ، طنز پرداز بوده و سردبیر نشریه طنز، منتقدی بد اخلاق تا غزلپردازی دلرحم ... پایتخت نشین حوزه ی هنری تا گوشه نشین کتابخانه ی شهر .

اگر قرارباشد خودتان از خودتان یک انتقاد کنید آن انتقاد چه خواهد بود؟

یکی وقت نشناسی در کارهای پژوهشی و ادبی ، بیشتر ذوقی می نویسم تا با برنامه و این از حرفه ای گری بدور است . دوم شاید کمی خود رای ، تا به مقصد مورد نظرم نرسم ول کن معامله نیستم گاه به قیمت ناراحت کردن اطرافیان حتی . و بدتر از همه شهرت طلب که این یکی آفت است ...!

آیا با این مسئله که همه شاعران یاغی های شکست خورده ای هستند موافقید؟

عصیان واژه مقدسی ست بقول دوستی ، شاعران به بعثت کلمات انگیخته شده اند . نبض باریک هستی را در دست دارند. درکش همگانی نیست و تنها کار هنر است . این سوالتان یاد مراد بیگم انداخت در روزی روزگاری . مراد از کوک دنیا درآمد ولی به کوک معرفت رسید تفنگ انداخت اما بیلش و داسش به جنگ با اهریمن دیگری کشاندش که بزرگتر است و برای خود سازی و نبرد های هفت خوانی این ازمون واجب است . میر شکاک هم به این واژه دلبستگی دارد و زندگی عجیب شاعران هم روایت همین امر است .

زندگی می کنید برای شعر یا شعر می نویسید برای زندگی؟

یک روز به عزیزی گفتم اگر قرار باشد بین عزیزترین ها و ادبیات یکی رو انتخاب کنم دومی رو عذاب می کشم !

برداشت شما از روزگار بدون هنر و بدون شعر؟

جنگ جهانی آخر !

وقتی سرگذشت خودتان را باد دیگر هم صنفان و اهالی هنر مقایسه می کنید،چه نقطه مشترکی  بین تان هست  وآیا سرنوشت خودتان را هم مثل آنها می دانید؟

ملغمه ی : استعداد و معلم خوب و فضای مناسب و دیوانگی و کوشش و زجر بی تفاوتی محیط و برخی حسادت های عجیب برای هنر این شهر از سوی برخی مغرض ها و شکست ها و ناکامی ها و تلخی های بسیار و حاصلی جز کتاب و خوب نوشتن اگر سرگذشت عمده شان باشه ، چرا !

نقطه مقابل هنر و ادبیات را جنگ می دانید یا خود هنر را هم یک جنگ و حتی خشن تر از آن ؟

جنگ هم تبلور خشونته . به نظرم دنیای بی هنر و ادبیات دنیای خشنی میشه . اما هنر جنگ بین ماورا ی متن و خالق اونه و برنده در بسیاری موارد ماوراست و همین دلیل روان پریشی بسیاری از هنرمندان است بنظرم .

شما هم معتقدید درک کردن روحیات یک هنرمند و یک شاعر  برای مردم عادی سخته ؟

یک مثال . یکی از دوستان علاقه ای به موسیقی کلاسیک خوبمان نداشت . تا سنش پایین بود بیشتر اهل موسیقی جوان پسند بود اما وقتی درگیری روحی پیدا کرد آرامش را در همان موسیقی ریشه دار خودمان جستجو می کرد . علاقه به هنر بیشتر از سر درد است . درد دوستی نه پوستی به قول قیصر . دردی که وجدان انسانی میطلبد. حس همنوعدوستی میطلبد و ... بسیاری از مردم عادی در بخش اول زندگی میمانند و درد نان جایی برای پیروی جنون بر اونها نمی گذارد  . بعضی هام اونطور نیستن .

چقدر این کسی که هستید به ان کسی که می خواستید باشید نزدیک است؟

هنوز جا دارد، خیلی کار میخواهد . از خودم انتظارات خیلی بزرگی دارم و رسیدن به انها بستر مناسب و تلاش دوچندان میخواد . تا خدا چه بخواهد ...

به نظر شما  هنر و ادبیات معاصر  ایران جایگاهی در عرصه ی جهانی دارد؟

با یک بله و نه نمی شود جواب داد . به نظرم حتی در مواردی پیشتر از دنیا یا دوشادوش اونه . اما مهم به نظرم حفظ جایگاه سنتی و بومی اونه حتی اگه جهانی نتونه باشه با این تعریف .

تفاوت زندگی خصوصی  یک شاعر با یک شهروند معمولی در چیه و اصلا آیا فرقی  هست؟

بیشتر ما در هنر – در هر نوع و سبکش - خیلی سعی می کنیم مترجم خوب زندگی و احوال همون آدم معمولی باشیم که از کنارش بیتفاوت رد می شیم و خیلی ها مون هم نمی تونیم و در زندگی تنهاتر می شیم ! فکر کنم جواب جامعی باشه !

نمایشگاه کتاب 94 رسید و کارنامه ادبی شما در سال 93 ؟

انتشار سه مجموعه همنوایی شبانه یاغی ها معرفی و ترجمه ترانه های جو هیل ترانه سرای یاغی امریکایی، آزادی دیوانگیست ، مجموعه اشعار سمیح القاسم فلسطینی به روایت من و مجموعه صوتی شعر های متاخرم به نام منشآت ابرو ... بعلاوه ادامه کلاس های ادبیات خلاقم در سیستان و بلوچستان و تهران واردبیل و چندین شهر دیگه ... و البته برگزاری جلسات نقد کتاب های تازه ای که دوستان شاعر از سراسر کشور برایم می فرستند و سخنرانی در برخی از جلسات ادبی دیگه، همکاری با حوزه هنری و کانون پرورش فکری و نهاد کتابخانه ها که دلبستگی خاص اکنون منه ... سال بسیار پرکاری بود 93 ...

برای نمایشگاه کتابی خواهید داشت ؟

خوب پایان سال قبل مصادف بود با انتشار کتاب مادرم خانم جباری طوی« چشمه باشی محله سینین 37 نجی قاپیسی » ، با مقدمه ی من ، این کتاب هست و البته کتاب « از چاسر تا الیوت » که با پیشگفتاری از کاظم نظری بقا در حال انتشاراست ( با نشر محقق اردبیلی ) و به تاریخ ادبیات قرون هجده تا بیست شعر انگلیسی می پردازد ... کتاب مفیدی است برای دانشجویان و علاقمندان به ادبیات مغرب زمین ، چاپ اول تلخپند ( مجموعه مقالاتم در مورد طنز و هزل در ادبیات ) که امیدوارم به نمایشگاه برسد و مجموعه عبا خوان که کتاب دوم از شعرآستان های من است . فعلن برای بهار همین هاست و البته تا پایان سال اگر عمری باشد پرونده کار های نیمه تمامم رو خواهم بست تا سال بعد روی پروژه ی ادبیات کودک و نوجوانم تمام وقت کار کنم . 

نظر شما