به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، حمید بعیدینژاد، مدیر کل اداره امور خلع سلاح و مدیرکل سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه در مطلبی با عنوان کنفرانس انپیتی؛ شکستِ چه کسی؟ شکستِ چه چیزی؟ نوشت:
به چند دلیل نمیخواستم دیگر در مورد کنفرانس انپیتی و نتایج آن صحبت کنم، هم به خاطر خستگی، هم اینکه به اندازه کافی در مورد آن خدمتتان گزارش کردهام. اما باز به دو دلیل احساس کردم شاید لازم باشد یک جمعبندی آخری هم داشته باشم، اول به خاطر آنکه از مجموعه اخبار منتشره در داخل کشور احساس کردم ممکن است برای برخی دوستان برداشتهای نادرستی در مورد نتایج کنفرانس مطرح شود و دوم آنکه شاید اگر الان مطالبی که هست گفته نشود، یا از خاطره ها پاک می شود و یا تازگی مباحث از بین برود و ممکن است دیگر حوصله ای برای نوشتن و خواندن پیرامون این موضوع پیدا نشود.
اما محور این بحث آخری که میخواهم خدمت شما عرض کنم آن است که شکست این کنفرانس به چه معناست، آیا این به معنی آن است که ما یک هدفی داشتیم و به آن هدف نرسیدیم و شکست خوردیم، یا به این معناست که اعضا در سیاستهایشان شکست خوردند. شکست کنفرانس یعنی چه. برای توضیح این مطلب باید اول از همه به این امر توجه نمود که شکست یک اقدام و یک ابتکار در عالم سیاست، معنای واحدی برای همه اطراف ندارد، و می تواند حتی برای هر یک از اعضا معانی متفاوتی هم داشته باشد. به همین اعتبار در عالم سیاست و عالم روابط بین المللی شکست و پیروزی مفاهیمی اعتباری هستند، یعنی درواقع عدم توافق در خصوص یک موضوع که از آن به شکست تعبیر می شود حتی ممکن است و حتما همینطور هم هست که در آن واحد به نفع یکی از اطراف دیگر می باشد. خیلی وقتها مثل مرحله مقدماتی در صعود تیمها در یک گروه بندی است که شکست در یک مسابقه بین دو تیم برای یکی از آن تیمها شکست و برای تیم سوم گروه که منتظر شکست این تیم در این گروه میباشد، پیروزی محسوب میشود و این واقعیت زندگی در دنیاست و نکته اصلی اینجاست که به هرصورت شکست یا پیروزی در روابط بین المللی بدون آثار مهم خود نیست. با این مقدمه اجازه بدهید ببینیم شکست کنفرانس ان پی تی برای چه کسانی شکست بود و برای چه کسانی احیانا پیروزی بود.
برای ایران: اگر نگوییم نتیجه این کنفرانس برای ایران موفقیت بود حتما شکست نبود. همه اعضا در تماسهای مکرری که به هیات ایران مراجعه میکردند، از نوع تعامل و سیاستی که ایران در اجلاس اتخاذ نموده بود تقدیر می نمودند. اصول این سیاست تاکید بر حفظ مبانی مبتنی بر عقلانیت و در عین حال استواری و ثبات قدم در حفظ اصول اساسی معاهده بود. ایران نقش مهمی در تفاهمات به دست آمده میان اعضا داشت و واقعا همانگونه که در سخنرانی پایانی گفت میتوانست سند پیشنهادی رئیس را به عنوان توافق حداقلی اجلاس بپذیرد.
تیم کارشناسی پنج نفره ایران فوقالعاده بود و توانست تمامی مواضع حداقلی ایران و عدم تعهد را در سندی که نزدیک به صدونود بند داشت و همه بندها هم نکات بسیار مهم حقوقی، سیاسی و فنی داشت تامین کند. ریاست ایران بر عدم تعهد که خود مسئولیت بسیار مهم و حساسی بود نیز به گفته همه اعضای عدم تعهد حرفه ای و جامع بود. همه از رهبری مؤثر ایران قدردانی میکردند و این را در جلسات رسمی نیز اعلام میکردند.
جنبش عدم تعهد: برای جنبش نیز قطعا این کنفرانس شکست محسوب نمیشد. اعضای جنبش نقش تعیین کنندهای در تدوین سند نهایی داشتند و درخصوص هر موضوعی مواضع خود را که تدوین شده بود اعلام میکردند و آنها را با دیگران در میان میگذاشتند و در انتها نیز با آنکه در مجموع تعهدات کشورهای هستهای را خیلی رضایتبخش نمیدانستند، از طریق ایران اعلام کردند که آماده بودند با سند پیشنهادی که به عنوان یک مجموعه حداقلی که میتوانست در این پنج سال حرکتی رو به جلو باشد موافقت کنند.
گروه کشورهای غربی پیشرو: اتریش، سویس، هلند، سوئد، ایرلند و ژاپن بسیار خوب کار کردند. تمرکز و کار مشترک این گروه از کشورها با اعضای عدم تعهد در خصوص شناسایی اصول مهم گفتمان جدید تاکید بر ابعاد غیر انسانی استفاده از سلاحهای هسته ای و بر ضرورت اتخاذ اقدامات عملی و عینی از جمله وضع مقررات حقوقی برای اجرای موثر خلع سلاح هستهای یک حرکت بسیار جدید بود که در جریان کنفرانس ان پی تی به بلوغ رسید و قطعا ادامه خواهد یافت. تغییر گفتمانی در خصوص برخورد با سلاحهای هستهای از گفتمان امنیتی به گفتمان عواقب غیر انسانی استفاده از این سلاحها، بسیار برای پیشبرد هدف خلع سلاح هسته ای تعیین کننده خواهد بود. کشورهای این گروه پیشرو غرب در تغییر این مبانی گفتمانی که در کنفرانس اتفاق افتاد قطعا موفق بودند و بیانیه اتریش به نمایندگی جمع کثیری از کشورهای عضو معاهده شاهد آن است.
فرانسه، روسیه و چین: این سه کشور هستهای چهار هفته سخت را گذراندند و ترجیح آنها قطعا عدم تصویب بخش خلع سلاحِ سند پیشنهادی رئیس اجلاس بود که علیرغم مخالفت آنها با اصرار عدم تعهد و کشورهای پیشرو گروه غرب به پیش رفته بود. ولی آنها به درستی صلاح ندیدند که با این پیشنهادات که البته پذیرش آن برای آنها به عنوان کشورهای هسته ای کار سختی بود مخالفت کنند. آنها نهایتا جلوی خواستههای اکثریت کشورهای جهان نایستادند ولی مخالفت سه کشور با تصویب سند خیال آنها را راحت کرد. آنها قطعا تا حد زیادی راضی و مشعوف هستند.
آمریکا و انگلیس: این دو کشور شکی نیست که بازنده اصلی بودند. آنها هم در مقابل حرکت منسجم عدم تعهد و گروه پیشرو غرب خیلی سختیها کشیدند ولی با دشواری و برای آنکه مجبور نباشند در برابر اراده جمع وسیعی از کشورهای جهان قرار گیرند، تن به تعهداتی دادند که برای آنها آسان نبود. آنها چهار هفته سخت را تجربه کردند و فقط برای عدم مخالفت با سند پیشنهادی تعهدات مهمی را پذیرفتند. ولی در نهایت اسرائیل آنها را مجبور به این کرد که در برابر اراده جمع وسیعی از کشورهای عضو معاهده بایستند، آن هم در مخالفت با موضوع خاورمیانه که به عنوان دو کشور بانی قطعنامه ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه متعهد به اجرای موثر آن هستند. اوباما حتی نمایندهای به تلآویو اعزام کرد ولی نتوانست آنها را راضی کند. اسرائیل که برای آنها واقعا تحمیلی است، از آنها میخواهد که هر وقت اسرائیل خواست جلوی تشکیل کنفرانس ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه را که آمریکا و انگلیس به آن متعهد هستند بگیرند. بی شک اوباما باید از موضع بیبی خیلی عصبانی باشد.
کانادا: کانادا از همه بدتر بود. کانادا خیلی سالها نقش بسیار موثری در مباحث خلع سلاح هستهای داشت و دنیا به آنها به عنوان کشوری که در پروژه ساخت سلاح هسته ای به عنوان پروژه منهتن نقش داشتند ولی به سراغ سلاح هستهای نرفتند و آنرا با اختیار کنار گذاشتند احترام میگذاشت. دیپلماتهای فهیم کانادایی که همواره از بهترین و مستقل ترین دیپلماتهای حرفه ای بودند در مذاکرات خلع سلاح همواره نقش شخصیتهای پیشرو را ایفا میکردند. اما متاسفانه کانادا در این چند سال نقش یک کشور گوش به مواضع اسرائیل را پیدا کرده است و به همین دلیل تمامی نقش گذشته خود را از دست داده است. دیگر کسی در اجلاسهای ان پی تی از کانادا که زمانی کشوری پیشرو بود یاد نمی کند. وقتی با دیپلماتهای سابق کانادا که با هم آشنایی دیرینه داریم مواجه میشویم، فقط آهسته به ما میگویند ما از مواضع دولت خودمان خجالت میکشیم و نمیدانیم تا کی باید این تحقیرها را تحمل کنیم. آنها در انتظار روزی هستند که از سیطره دولت دست راستی افراطی خود خلاص شوند.
اسرائیل: بازنده بودن اسراییل نیاز چندانی به اثبات ندارد. آنها منزوی ترین در خاورمیانه هستند و کسی جز آمریکا و انگلیس حاضر نیست سرنوشت خود را با آنها گره بزند. عضویت رسمی فلسطین به عنوان یک دولت در کنفرانس شرایط آنها را مشکلدارتر میکند. اما در موضوع خلع سلاح هسته ای در قالب تغییر گفتمانی از امنیت به عواقب غیر انسانی استفاده از آنها، برکات زیادی در آینده خواهیم داشت.