به گزارش خبرگزاری برنا، فیلم باشو غریبه کوچک ساخته بهرام بیضایی که محصول 1364 است از هفته آینده در گروه سینمایی هنر وتجربه به نمایش در می آید .
'محمد رجبی' در نشستی در جشنواره فیلم دینی رویش در سال 91 گفت: سخن گفتن درباره دین شامل سه حوزه شریعت، فضیلت و حقیقت است.
به گزارش گام نو ،مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی تاکید کرد: اگر در فیلمی حرامی، حلال نشده باشد و واجبی ترک نشده باشد، از حداقل های فیلم دینی از نگاه فقه برخوردار است.
او افزود: اگر فضایل اخلاقی در فیلمی رعایت شده باشد بازهم فیلم دینی است؛ حتی اگر فیلمی متفکرانه باشد و یا زیبایی خداوند شامل زیبایی طبیعت یا زیبایی پدیده ها و اخلاقیات را به تصویر بکشد، عمیقا دینی است.
این مدیر سابق سینمایی 'باشو غریبه کوچک' ساخته بهرام بیضایی را یکی از نمونه های برتر فیلم دینی برشمرده و گفته بود: این فیلم نه تنها محرمات را حلال ندانسته و ترک واجبی نکرده، بلکه در نمایش صفات ممتاز فضیلت انسانی بسیار موفق عمل کرده است، اما از نگاه مدیران دولتی به عنوان یک فیلم غیردینی برای چهار سال نمایش آن ممنوع بود.
ماجرای پرتاب سنگ ترازو به سمت بیضایی!
به تازگی برگـی از خـاطـرات بـه روایـتِ سـوسـن تـسـلـیـمـی در محیط مجازی و در صفحه علاقه مندان بهرام بیضایی منتشر شده که در نوع خود قابل توجه است.
به گزارش برنا، سوسن تسلیمی دراین باره گفته است :«...یک بار هنگام فیلمبرداری فیلمِ « باشو غریبه ی کوچک » یکی از محلی ها در صحنه ی بازار لج کرده بود و مغازه اش را نمی بست .
تسلیمی می افزاید :هر چه می گفتیم امروز تعطیل است ، فقط چند دقیقه مغازه ات را ببند یا لااقل داخلِ مغازه ات بشین، قبول نمی کرد که هیچ ، بعد هم یک سنگ بزرگ ده کیلوییِ ترازویش را پرت کرد طرف بهرام ! که اگر جا خالی نمی داد ، می توانست فاجعه به بار آورد ...
او همچنین نوشت :خلاصه از جایش تکان نخورد و در فیلم هم هست ! اما بقیه ی روستائیان که در فیلم بازی کردند رابطه ی خیلی خوبی با بیضائی داشتند . زمانی که بیضائی می آمد می گفتند آقایِ مهندس آمد!»
فیلم سینمایی باشو غریبه کوچک یکی از آثار برجسته بهرام بیضایی کارگران مطرح سینما است که در دهه 1360 تهیه شد و به یکی از بهترین فیلمهای زمان خود تبدیل شد. این فیلم داستنان زندگی کودکی سیه چرده از جنوب کشور است که به صورت اتفاقی و با پنهان شدن در پشت یک کامیون به شمال کشور می آید و زندگی جدیدی را در میان یک خانواده شمالی آ غاز می کند و به عضو جدید این خانواده روستایی که مردشان در جبهه است تبدیل می شود .
سایت شبکه ایران در سال 91 گفت وگویی با عزت الله انتظامی انجام داده است . آنچه در ادامه می خوانید بخشی از دل گفته های انتظامی به بهانه تولد بیضایی است.
من فارغ از اینکه در دانشکده هنرهای زیبا شاگر بیضایی بودم در سالهای بعدتر که وارد سینما شدم هم همواره کارهای استاد بیضایی را با دقت فراوان می دیدم و تجزیه و تحلیل می کردم. بیضایی نبوغی دارد که کمتر سینماگری از آن برخوردار است. من فارغ از اینکه فیلمهای بیضایی را دیده ام اغلب نمایشنامه ها و فیلمنامه های او را هم خوانده ام. این مطالعات باعث شد به این باور برسم که به لحاظ آشنایی با اساطیر ایرانی بیضایی واقعا کارگردان یکتایی است.
در میان آثار بیضایی «مرگ یزدگرد» را بیشتر از بقیه دوست دارم چون از نمایشنامه گرفته تا نمایش و بعدترها نسخه سینمایی-تلویزیونی اش جذاب و تحسین برانگیز بوده است. بیضایی چنان در قالب یک داستان تودرتو قوه حافظه مخاطب ایرانی را به کار گرفته و او را با پرسشهایی اساسی درباره تاریخش روبرو می کند که متحیر می مانی او یک فیلمساز است یا مورخ!
بهرام بیضایی آدم بزرگی است و حالا حالاها باید درباره اش مطالعه کنیم تا دریابیم او که بوده است. شخصا با اینکه به طور مداوم با جهان نوشتاری او در ارتباط بوده ام اما فکر می کنم همچنان نیاز دارم به اینکه آثارش را مرور کرده و با ریزه کاریهای دقیقتری در آثارش آشنا شوم. در سالروز تولد این استاد فرزانه هم همگان را دعوت می کنم به مطالعه آثار این بزرگمرد و بازبینی مجدد آثارش. آرزوی سلامتی و عزت برای این پیر فرزانه را دارم. افسوس که تا بیضایی زنده است قدرش را نمی دانیم...
مرگ یزگرد را برای توقیف ساختیم
سال 91بود که بهرام بیضایی با انتشار یادداشتی به بهانه نمایشگاه عکس عزیز ساعتی گریزی به مصائب ساخت "فیلمهای مرگ یزد گرد" و "شاید وقتی دیگر"می زند .بیضایی درباره مرگ یزد گرد می نویسد : اسمَش مرگِ یزدگرد است که برای توقیف می سازیم. تنها امکانِ ممکن! یا وقتی به فیلم "شاید وقتی دیگر "می رسد می نویسد :شاید وقتی دیگر: اُمید به بهتر شدنِ شرایط نداریم. همه جا حرفِ رفتن است. کُجا؟ عزیز ساعتی خوشبختانه به خُود آمده و با فیلمسازانِ بی مسئله تر کار کرده است. چرا باید به آتشِ ما بسوزد؟ او دوستِ سینماست.
جایگاه بیضایی برای هم نسلان اسعدیان
همایون اسعدیان کارگردان «بوسیدن روی ماه» در نمایشگاه عکس عزیز ساعتی و مراسم جشن تولد بیضایی کوتاه می گوید:« برای همنسلان من که بچگیهای خود را با فیلمهای بیضائی سپری کردهاند، جایگاه او به گونهای دیگر معنا پیدا میکند و امیدوارم آقای ساعتی باز هم همت کند و از این نمایشگاهها برگزار کنند تا یادی از بزرگان سینمای ایران داشته باشیم.»
بنی اعتماد ودریغ وافسوس از نبودن بیضایی
رخشان بنی اعتماد دراین برنامه که در سال 91برگزار شد ، قبل از برگزاری مراسم کوچک جشن تولد بیضایی می گوید: متاسفم که امروز درحالی تولد بیضایی را جشن میگیریم که وی در خارج از کشور حضور دارد. نباید اینگونه باشد که مادر غیبت هنرمندان برای آنها تولد بگیریم. امروز نبودن این هنرمندان برای ما دریغ و افسوس بدنبال دارد.بیشتر آرزو می کنم این فضای بسته وتنگ هرچه زودتر پایان یابد .
فرمان آرا : باید قدردان بیضایی باشیم
بهمن فرمان آرا نیز با تبریک تولد بهرام بیضایی می گوید : من هفتهای یک یا دوبار با بیضایی صحبت میکنم وبه او می گویم که چه قدر جایش درایران خالی است .با وضع موجود و فضایی که جود دارد تعجبی ندارد که بیضایی از ایران برودوبرای گذران زندگی اش مجبور شود در جایی دیگر فعالیت کند.
وی می دهد : بیضایی و امثال وی باید برای زندگی به جای دیگری بروند و ما باید از خود به پرسیم چرا نباید بیضایی اینجا باشد و درس بدهد ودر اینجا از وی قدرشناسی شده و تشویق شود.
تمجید از بهرام بیضایی در دانشگاه یو سی ال ای لندن
در سال 89دکتر سعید طلا جوی استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه لندن به تازگی در برنامه ای دردانشگاه یوسی ال ای لندن و در مراسمی که به بهانه بزرگداشت بهرام بیضایی برگزار شد به تمجید از این کار گردان مطرح سینماو تئاتر ایران پرداخته بود .
اجرای نمایش آرش توسط دانشجویان انگلیسی
اجرای نمایش «آرش» توسط دانشجویان انگلیسی دانشگاه ردینگ، بخش دیگری از این برنامه بود
به گزارش گام نو ،در این نشست که باحضور علاقه مندان این کار گردان مطرح برگزار شد مطالب قابل توجهی عنوان شد که درزیر می آید : .
نابغه ای به اسم بیضایی
در گزارشی که برخی رسانه های اینترنتی از این برنامه منتشر کرده اند آمده است :در این جلسه از سوی سعید طلاجوی بیضائی به عنوان نابغهای معرفی شد که طی سالهای دراز هیچ وقت نومید نشده و به قول آقای طلاجوی زمانی که غلامحسین ساعدی، عباس نعلندیان و بیژن مفید درگذشتند یا به مرگ خودخواسته تن دادند، بیضائی با جدیت و به طور «سیستماتیک» به کارش ادامه داد: «او ابتدا از نقالی در کارهایش استفاده کرد، سپس از خیمهشب بازی، بعد از تخت حوضی، بعد تعزیه و سپس همهی آنها با یکدیگر.»
مذاکره ای بین گذشته وحال
دکتر طلاجوی در ادامه گفته بیضائی طی دورههای مختلف به سیاست توجه نکرد، چرا که میداند مشکل، مشکل فرهنگی است. او گفت بیضائی مذاکرهای را بین گذشته و حال پیشنهاد میدهد و ارتباط با فیلمهای او آسان است، اما درک آنها آسان نیست.
بیضایی به مثابه فردوسی
طلاجوی درادامه صحبتهای خود اضافه کرد کاری که بیضائی با زبان میکند، مانند کاری است که فردوسی با زبان کرده است. طلاجوی همچنین اشاره کرد که بیضائی اولین کسی است که در سفر و عمو سیبیلو دربارهی بچهها فیلم ساخته است. همچنین در زمانهای که کلاه مخملیها قهرمان بودند، قهرمان او، آقای حکمتی روشنفکر است که میخواهد با جامعهاش ارتباط برقرارکند. به گفته این استاد دانشگاه : «همه اینها بیضائی را بیهمتا میکند.»
نمایشی که انسان را به یاد شکسپیر می اندازد
در جلسهی پرسش و پاسخ با بازیگران و کارگردان این نمایش، یکی از بازیگران دختر این نمایش گفت که نثر آرش او را به یاد شکسپیر میاندازد و یکی دیگر از بازیگران نمایش که دربارهی تآتر چین تحصیل کرده بود، به شباهتهای تآتر چین و این نمایش اشارهی مختصری داشت.
یکی دیگر از سخنرانان با نام دکتر پروشوت کلامی، حرفهایش را با اشاره به پروژههایی از بیضائی که مجوز نگرفتند آغاز کرد. او گفت بیضائی در هر دو دورهی شاه و پس از انقلاب، شرایط سیاسی مطلوبی نداشته و مانعتراشیهای زیادی را تحمل کرده و جلوی برخی از کارهای او گرفته شده است. او از جلوگیری اجرای «ندبه» در سال ۱۳۵۵ آغاز کرد، اما اندکی پیش از آن هم نهایت تلاش بیضائی برای ساخت «حقایق دربارهی لیلا دختر ادریس» کاملاً بینتیجه ماند و بیضائی در صفحه اول کتاب چاپ شدهی این فیلمنامه مینویسد:«هر کسی در هر مقامی کوشید تا این فیلم ساخته نشود!»
مردی که حاضر نیست باج بدهد
در بخش پرسش و پاسخ یکی از حضار پرسید که چرا بیضائی به اندازهی کیارستمی و برخی دیگر از فیلمسازان ایرانی در جهان شناخته شده نیست. دکتر سعید طلاجوی در پاسخ به پیچیده بودن و آمیخته بودن فیلمهای بیضائی با فرهنگ ایران اشاره کرد و این که او حاضر نیست باج بدهد و فیلمش را برای جشنوارههای جهانی آسانفهمتر کند.
بیضایی مهمترین چهره روشنفکری
اما «وحید» یکی از سخنرانان، گفت طی سالها مرکزی که در ایران مسئول روابط خارجی سینمای ایران و فرستادن فیلمها به جشنوارههای جهانی است هیچگاه روی خوشی به فیلمهای بیضائی نشان نداده است. با این حال او اشاره کرد که در داخل ایران عکس این ماجرا صادق است و پس از مرگ احمد شاملو، بهرام بیضائی مهمترین چهرهی روشنفکری ایران محسوب میشود.
شهلا لاهیجی در سال 89 در مصاحبه ای درباره کتاب «تاراجنامهی» بیضاییگفته است: این کتاب مدتیست با مخالفت ممیزان چاپ مواجه شدهاست. آنها اصلاحات سنگینی را برای این کتاب درنظر گرفته و اعلام کردهاند که حدودا به 100 صفحه میرسد. هرچند اعمال این اصلاحات اجرا شدنیست و از آن گذشته، تجربه همکاری با بهرام بیضایی نشان میدهد که ایشان زیر بار حذف و اصلاح نمیروند، اما به هر حال ما چانهزنیهای خود را با مسئولان ارشاد ادامه خواهیم داد؛ تا مگر راهی برای انتشار «تاراجنامه» پیدا کنیم.
استاد محمد رضا لطفی استاد مطرح موسیقی ایرانی در سال 90در گفت وگو با خبر نگار پارس توریسم ،به اظهار نظر درباره بهرام بیضایی کار گردان مطرح سینما وتئاتر پرداخت .
به گزارش برنا،محمد رضا لطفی و بهرام بیضایی که هر دو از هنرمندان مطرح موسیقی هستند از دوستان قدیمی محسوب می شوند ومحمد رضا لطفی چند سال پیش در یادداشت مفصلی که در هفته نامه شهروند امروز منتشر کرد به تمجید از بیضایی پرداخته بود .
حالا که پس از چند سال از گذشت آن یادداشت ،آقای بیضایی برای تدریس به خارج از کشور رفته آقای لطفی درگفت وگویی با پارس توریسم درباره بهرام بیضایی می گوید :هر هنرمندی دلش می خواهد کار بکند ولی وقتی مشکلات کار زیاد بشود اعصاب هنرمند خط خطی می شود و ترجیح می دهد که برود در جای دیگری کار کند .
وی ادامه داد: بهرام بیضایی نیز بارها گفته است که برای من سخت گیری می کنندولی باز هم با همه سخت گیری ها کار خود را انجام می داد.
محمد رضا لطفی با ستایش از بیضایی گفت : بیضایی هنرمند بزرگ و ارزنده این کشور است و دوست وهمکار قدیمی نیز بوده است . امیدوارم شرایطی فراهم شود که فیلمسازانی چون بیضایی ،امیر نادری و پرویز کیمیاوی درایران فعالیت کنند وحیف است که مااز وجود چنین هنرمندانی محروم بمانیم .