صفحه نخست

فیلم

عکس

ورزشی

اجتماعی

باشگاه جوانی

سیاسی

فرهنگ و هنر

اقتصادی

علمی و فناوری

بین الملل

استان ها

رسانه ها

بازار

صفحات داخلی

حماسه امروز هم ادامه دارد

سو قربانلاری سلام ....

۱۳۹۴/۰۳/۲۶ - ۱۲:۳۲:۰۷
کد خبر: ۲۹۲۸۰۶
"لای لای ای جبهه‌لرین یورقونی ای خسته جوانلار، لای لای اروند کناریندا قیزیل قانه باتانلار، خوش یاتین ای قوری توپراقلارین اوستونده یاتانلار".

بسم الله الرحمن الرحیم

اروند به اشتیاق، آغوش موج‌های خود را در امتداد فرات باز کرده بود.

این بار نه خورشید که ماه به انتظار نشسته بود.

عاشورا در شب تکرار می‌شد و به جای زمین تفتیده، آب خروشان بستر حماسه شده بود.

کربلا اما کربلا بود، کربلای 4.

عباس و قاسم و اصغر نبودند، سیدالشهداء(ع) قرن‌ها پیش شهید شده بود، اما نام آنان بر پیشانی‌بندها نقش بسته بود. گردان‌هایی مزین به همان نام‌های مقدس به ساحل اروند رسیدند، ستاره‌های دنباله‌دار یک به یک میان آب غلطیدند، آه، قرار بود تقدیر حماسه‌ای بس مظلومانه رقم زند، غرش توپ‌ها و خمپاره‌ها در خروش بی‌امان اروند پیچید، گلوله‌ها بی‌پروا باریدند، خورشیدی‌ها بی‌رحمانه شکافتند، اروند به سان منا و در امتداد علقمه تا خیمه‌گاه و گودال قتلگاه قربانگاهی دیگر شده بود.

ستاره‌های دنباله‌دار "سو قربانلاری" هر کدام پهلو شکافته، تیر بر گلو نشسته و خنجر در سینه فرو رفته اما روشن‌تر از همیشه فروغی ابدی یافته بودند.

... اروند از خروش افتاد، ستاره‌ها را دید، ضجه زد، خون گریه کرد و لالایی شهادت سر داد:

"لای لای ای جبهه‌لرین یورقونی ای خسته جوانلار، لای لای اروند کناریندا قیزیل قانه باتانلار، خوش یاتین ای قوری توپراقلارین اوستونده یاتانلار".

ماه شرمسار از آن‌چه دیده سر در گریبان افق کرد و رفت، نوبت به خورشید رسید، چشمان خود را گشود و به تماشای مظلومیتی دیگر نشست، حماسه گویی ادامه داشت.

اسارت، قایق‌های شکسته به جای خیمه‌های در آتش سوخته، تازیانه‌های شمرها و حرمله‌های زمانه و "ستاره‌های دست بسته".

... حماسه امروز هم ادامه دارد، شهر را غوغایی‌ست، عطر سیب همه جا پیچیده است، بوی کربلا می‌آید.

ستاره‌هایی دنباله‌دار با همان دست‌های بسته بازگشته‌اند؛ روشن‌تر از همیشه.

سو قربانلاری سلام ....

... خوش آمدید.

اسماعیل جبارزاده

نظر شما